میخواست با تخت گردون مختار را گیج کنه و ازش بیعت بگیرهاین مفهوم تخت گردون چی بود من که زیاد سر در نیاوردم منظور اونجائیه که می خاست از مختار بیعت بگیره
خودش هم گفت من هر کس را یک جور می پیچونم یکی را با فلسفه یکی را با خدعه و یکی را هم با این تخت
بچه ها به نظرتون دیالوگ هاش خیلی امروزی نیست
مثلا باغت اباد انگوری
ما ها بیکار نیستیم
اون بله ای که مختار میگه