کویر هم مثل منه !
سالی 1 بار سوتی میده !
راستی ، جناب soooooooooot دیگه اینوارا آفتابی نمیشن ؟
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
[ + افزودن آگهی متنی جدید ]
--
--
کویر هم مثل منه !
سالی 1 بار سوتی میده !
راستی ، جناب soooooooooot دیگه اینوارا آفتابی نمیشن ؟
من يه سوتي ميخوام بگم ولي دودلم. چون يه جورايي اين تاپيك رقيب صندلي داغه
ماي فريد جان تواااااام ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شما تا دو روز ديگه مهلت داري سوتي بدي و سريع بياي اينجا تعريف كني در غير اين صورت ....
سعيد جان از شما بعيده !!!!نوشته شده توسط saeid_ronaldo
چه فرقي ميكنه ؟؟؟؟؟
اگه دوست داشتي تعريف كن
اينو يادت نره ما يه خانواده بزرگ هستيمرقابت معني نداره
بابا شوخي كردم به خدا چرا به دل ميگيري؟سعيد جان از شما بعيده !!!!
چه فرقي ميكنه ؟؟؟؟؟
اگه دوست داشتي تعريف كن
اينو يادت نره ما يه خانواده بزرگ هستيم
اينو قبلا براي امين موزي تعريف كردم خوشش اومد بهم پيشنهاد داد اينجا بنويسمش
اگه خوب نبود يقه اونو بگيريد من بي تقصيرم
ماجرا برميگرده به عيد كه رفت و امد زياد بود
خونه ما هم مثل بقيه زياد مهمون ميومد و ميرفت و منم با مهمونامون خيلي رودربايستي دارم و هميشه جلوشون سر به زيرم خيلي مودبانه.
مخصوصا با زنهاي فاميل. خيلي رودربايستي دارم خلاصه باهاشون. مخصوصا با مهمون اون شبمون خيلي زياد تر از همه رو دربايستي داشتم و خيلي هم خجالت ميكشيدم ازش
اون شب مهمون ما بودن. نشسته بودم ديدم تلفن زنگ زد. جي افم بود. با هم كلي صحبت كرديم. يكي از حرفهايي كه زياد بين من و اون رد و بدل ميشه اينه كه اون ميگه سعيد جان. منم ميگم جون دلم. يني هميشه اينجوري صدام ميزنه و منم اينطوري جواب ميدم
يه نيم ساعتي حرف زديم و اين جمله 10-20 دفعه بينمون رد و بدل شد. تو حال خودم بودم كه اون خانومه مهمونمون صدام زد سعيد جان. منم هواسم نبود داد زدم جون دلم
يه لحظه به خودم اومدم از خجالت داشتم آب ميشدم.
شما جاي من بوديد چه حالي ميشديد؟
قيافه من اگه جاي سعيد بودم :
قيافه شوهره زنه :
مرسي سعيد جان
اگه سوتي داشتي (كه حتما داري) بازم تعريف كن
منم اگه یادم بیاد میزارم !
فعلا که تلپم تو خونه !
سوتی بی سوتی !
با سلامبابا شوخي كردم به خدا چرا به دل ميگيري؟
اينو قبلا براي امين موزي تعريف كردم خوشش اومد بهم پيشنهاد داد اينجا بنويسمش
اگه خوب نبود يقه اونو بگيريد من بي تقصيرم
ماجرا برميگرده به عيد كه رفت و امد زياد بود
خونه ما هم مثل بقيه زياد مهمون ميومد و ميرفت و منم با مهمونامون خيلي رودربايستي دارم و هميشه جلوشون سر به زيرم خيلي مودبانه.
مخصوصا با زنهاي فاميل. خيلي رودربايستي دارم خلاصه باهاشون. مخصوصا با مهمون اون شبمون خيلي زياد تر از همه رو دربايستي داشتم و خيلي هم خجالت ميكشيدم ازش
اون شب مهمون ما بودن. نشسته بودم ديدم تلفن زنگ زد. جي افم بود. با هم كلي صحبت كرديم. يكي از حرفهايي كه زياد بين من و اون رد و بدل ميشه اينه كه اون ميگه سعيد جان. منم ميگم جون دلم. يني هميشه اينجوري صدام ميزنه و منم اينطوري جواب ميدم
يه نيم ساعتي حرف زديم و اين جمله 10-20 دفعه بينمون رد و بدل شد. تو حال خودم بودم كه اون خانومه مهمونمون صدام زد سعيد جان. منم هواسم نبود داد زدم جون دلم
يه لحظه به خودم اومدم از خجالت داشتم آب ميشدم.
شما جاي من بوديد چه حالي ميشديد؟
سعید جان بابا ترکوندی خیلی باحال بود بازم بگو
مردم از خنده
بابام خواب بود پرید از خواب گفت چته ..........
کم بوده بود با این مواجه شم
ماي فريند جان (اسمت چيه ؟مطمئنم سوتي هاي خوبي واسه تعريف كردن پيدا ميكني
شما هم اگه با حافظه بلند مدتت رجوع کنی اسمم یادت میاد
به هر حال اسمم مسعود
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)
قوانين ايجاد تاپيک در انجمن
جواب بصورت نقل قول