خودت رو ناراحت نكننوشته شده توسط neyrizboys
يه E-book از كتاب شعر سهراب سپهري دارم![]()
ميتوني اشعار كتاب رو كپي كني
آپلود ميكنم لينك دانلودش رو فقط واسه تو ميزارم !![]()
تا ديگه كسي بهت تذكر نده![]()
خودت رو ناراحت نكننوشته شده توسط neyrizboys
يه E-book از كتاب شعر سهراب سپهري دارم![]()
ميتوني اشعار كتاب رو كپي كني
آپلود ميكنم لينك دانلودش رو فقط واسه تو ميزارم !![]()
تا ديگه كسي بهت تذكر نده![]()
سلامنوشته شده توسط nishnish
اگه منظورتون من هستم بايد بگم كه
خوب من هرروزي كه براي اولين بار واردسايت ميشم سلام ميكنم
ولي اين منم كه هنوز متوجه نشدم كه چرا سلام دادن ديگران اين همه براي شما تعجب اوره
............
در اين فكرم كه دستي پيش آيد
و من ناگه گشايم پر به سويت
در اين فكرم كه در يك لحظه غفلت
از اين زندان خاموش پر بگيرم
به چشم مرد زندانبان بخندم
كنارت زندگي از سر بگيرم
در اين فكرم من و دانم كه هرگز
مرا ياراي رفتن زين قفس نيست
اگر هم مرد زندانبان بخواهد
دگر از بهر پروازم نفس نيست
...
آخ ببين چند نفر اين كار ميكنن
سلام كردن خوبه اما نه هر دقييه !
مثلا هركي يه پست زد كه يه سوالي ازت پرسيده بهش سلام كن و بعد جوابش رو بده !
نه اينكه هر شعري كه زدي سلام كني
(البته هرجور ميلته روزي 100 بار سلام كن تا من چشام دراد !)
سلام ...
جناب آقای nishnish لطفا بخاطر هر مسئله کوچیکی اینقدر موضوع تاپیک رو منحرف نکنید ...
هر کدام از دوستان علاقه داره که پستش رو با یه چیزی شروع کنه و با یه چیزی تموم کنه
شما باید به همشون گیر بدی؟
مثلا من عادت دارم آخر پست بنویسم !
ممـنــون![]()
مـیـثــم
تا به گيسوي تو دست ناسزايان كم رسدنوشته شده توسط saye
هر دلي از حلقه اي در ذكر يارب يارب است
تمناييست جاويدان به دل ديدار روي تو
كه من از كوي عشاقت گذر كردم به كوي تو
آخه زياد جالب نبودنوشته شده توسط Meisam
واي باشه هرچي شما بگي![]()
تابع امر يم !![]()
neyrizboys و nishnish ديگه بحث نكنيد مشاعره رو ادامه بديمنوشته شده توسط neyrizboys
![]()
وقت تموم كردن كار شهامت دل بريدنتمناييست جاويدان به دل ديدار روي تو
كه من از كوي عشاقت گذر كردم به كوي تو
خط كشيدن دور همه به حس پرواز رسيدن
حالا بايد چي كار كنم خاطره ها رو خط زدم
كاري كه اينجا ندارم گذشتن و خوب بلدم
....
مرغي بنشسته كو به رنگ معماست.
نيست هم آهنگ او صدايي، رنگي.
چون من در اين ديار، تنها، تنهاست
سلام
تا بد فروغ مهر و مه از قطره هاي اشك
باران صبحگاه ندارد صفاي اشك
گوهر به تابناكي و پاكي چو اشك نيست
روشندلي كجاست كه داند بهاي اشك؟
سهراب سپهري
Last edited by Bamshad; 13-02-2006 at 23:29.
هم اکنون 4 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 4 مهمان)