من دیوونه رو باش که شکستم با شکست تو
تو چه مردابی افتادم یه عمره با دو دست تو
من دیوونه رو باش واسه تو گریه می کردم
تو رو باش که نفهمیدی تو شعرم گم شده دردم
من دیوونه رو باش که شکستم با شکست تو
تو چه مردابی افتادم یه عمره با دو دست تو
من دیوونه رو باش واسه تو گریه می کردم
تو رو باش که نفهمیدی تو شعرم گم شده دردم
می گن که ماهه دلبرم ماه کجا ماه من کجاست؟
عموم حساب خوشگلیش از همه خوشگلا جداست
قد بلندش می تونه منو تا ابرا ببره
میون شک و اضطراب شکل یقین و باوره
اختیار دارید اقا محمد
شما دوست خوب من بودید هستید و امیدوارم باقی بمونید![]()
سلااااااااااااام
خیلی خوب توضیح دادی خانومیاولا که ما خوش حال می شیم دوستان جدید را ببینیم
دوما اینجا هدفمون ارائه شعرای قشنگ در غالب مشاعره است مهم نیست شاعر اسم و رسم دار باشه یا نه
شعری که دوست داریم و قشنگ هر چه قدر شد حتی یک شعر کامل ( لازم نیست تک بیت باشه ) را می ذاریم و سعی می کنیم تکراری نباشه
و سعی می کنیم شعرای همدیگر را هم بخونیم و احساسات همدیگر را هم درک کنیم و .....
و اگه پستهامون هم زمان شد نفر دوم پستشا اصلاح می کنه
و دست سایه گلم درد نکنه با این تاپیک و اگه ناقص و اشتباه گفتم امیدوارم زود بیاد توضیح درست تر و کامل تر بده
مرسی عزیزم
....................
هشیار سری بود ز سودای تو مست
خوش آنکه ز روی تودلش رفت ز دست
بیتو همه هیچ نیست در ملک وجود
ور هیچ نباشد چو تو هستی همه هست
...
هرگز فراموشت نخواهم کرد زیبا
حالا که دیگر بی تو سودن کار من نیست
با واژه هایم راحتم بگذار و بُگذر
شاعر شدن از تو سرودن کار من نیست
تا بگسليم بند اسارت ز پاي خويش
از شوق اين اميد نهان زنده ايم هنوز
...
زیر گنبد کبود
کوچه باغ غربت مدینه بود
شهری که ولایت عشق در آن
زمزمی به شهد جان دمیده بود
کوچه مردم طاها ، غزل صدق و صفا بود
سایه سار ملک و ...
با طرب از نغمه شاد " هل اتی " بود
خواهش می کنم عزیزم![]()
دیگه براش نمی خونم ، لالایی بی لالایی
انگار راخت تر می خوابه با نغمه ی جدایی
ای پونه ها ، اقاقیا ، شقایقای خسته
کبوترا ، قناریا ، جغدای دل شکسته
قصه ی کهنه ی شما آخر اونو نخوابوند
ترس از لولو مرده دیگه پشت درای بسته
همونی که هستم
کامله کامله
مامانم میگه
من یه دختر بچهی فوق العادهی معرکم
مامانم تازگیا یه بچهی دیگه تو شکمش داره
کسی هست که بدونه چرا؟
از خودم بي خبرم از تو بخواهي بلدم
بی تو دريا به همين صخره ، به اين موج ، قسم
در کمين صد دل نا پاک نشستست عزيز
تا نفهمند بيا باز جلو چند قدم
خوب پا مینهم اکنون به حریمت دریا
تا تو پاشويه کني اين تن سرشار تبم
اشک در دامن دريا چه صفايي دارد
همه شهر به ما زل زده ، ما نيز به هم
سادگي نقطه عطفي است ميان من وتو
که مرا نيز گره زد به نگاهت محکم
ذره اي از دل خود را به من ساده بده
اي دريا بخدا از تو نخواهد شد کم
من به موسیقی امواج تو عادت دارم
با سکوتت همه خلوت من ریخت به هم
: چند روزي که نبودي چه کشيدم بي تو
ساحلت کاغذ من بود و هر انگشت قلم
اسمان هم که دلش سوخت از اين بي مهري
اشک مي ريخت به پيشاني دريا نم نم
بس که با صخره و با موج نشستي دريا
خصلت سنگ گرفته است وجودت کم کم
من همانم که قرار است بميرم اينجا
بی تو دريا به همين صخره ، به اين موج ، قسم
ما بدهکاریم
به کسانی که صمیمانه ز ما پرسیدند
معذرت می خواهم چندم مرداد است ؟
و نگفتیم
چونکه مرداد
گور عشق گل خونرنگ دل ما بوده است
از حسین پناهی
همونطور که می دونید خودشم تو مرداد مرده. بیچاره![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)