اینم تجربه من:
در زندگی هیچ چیز عادلانه نیست با این حال زندگی زیباست،بهتر است با این حقیقت کنار بیایید .موفق باشید
![]()
اینم تجربه من:
در زندگی هیچ چیز عادلانه نیست با این حال زندگی زیباست،بهتر است با این حقیقت کنار بیایید .موفق باشید
![]()
هر 2 تا دقیقا همین جمله رو گفتن ...
+
حافظت خوبه ها ! ترشی نخوری یه چیزی میشی ... !!
در ادامه ی تایید صحبت های دوست عزیزمون Shadow-Man در جواب پست شما :من فکر میکنم این جمله به دید ماها بستگی داره.
وقتی همه چیز رو قشنگ و خوب میبینی، به احتمال زیاد به این جمله اعتقاد پیدا میکنی.
اما وقتی به زندگی بد بینی، به جای این، میگی "هرچی پیش میاد بد میاد!"
اگه هم هیچکدوم نباشه، میگی "دنیا قانون جنگله!"
فرنوش عزیز ، قبول داری که خداون همیشه محافظ ماست و خداوند هیچ وقت بدِ بنده اش رو نمیخواد ؟
برای من خیلی پیش اومده که اول فکر کنم یک چیزی برام خیلی بد هست ، اما بعدا کلی ازش سود ببرم ... یکیشون رو مثال میزنم ...
تقریبا 1 سال پیش ، یک برخورد فیزیکی شد که کاملا سوتفاهم بود ، طرف مقابل ( یک پسر 21 ساله ) فکر میکرد که من بودم به خواهرش شماره داده بودم و مزاحم میشدم ( اشتباه گرفته بود !! ) و یهو اومد و تا خوردم من رو زد !!من هم که توسط عنصر غافلگیری به چالش کشیده شده بودم ( !! ) کتکه رو خوردم هرچند که مطمئن بودم اگه آمادگی داشتم میتونستم مقابله کنم ... خلاصه ... اون روز فکر میکردم چقدر شانسم مزخرفه و ... !!
اما چند روز بعد طرف فهمید اشتباه گرفته بوده و کلی معذرت خواهی کرد که عجولانه تصمیم گرفت و ... !! از اون موقع تا حالا 10 جا کارِ من رو راه انداخت و خیلی جاها کمکم کرد ...
مثال های خیلی بیشتری هم هست که جایز نیست بگم !
موفق باشید ...
سلام Gm3er عزیز...تازه میفهمم که چرا جوون هامون توی اون دوره میرفتن جبهه و جون میدادن ، اگه جنگ میشد من حاضر بودم پا به پای این سردار گرامی از وطنم دفاع کنم
یعنی اگه این سردار نمی بود ، نمی رفتین؟؟؟
پاسدار وطن به عشق یک سردار نمیره... به عشق یک ملت میره... به خاطر رضای خدا میره....
خوب من که ابتدایی بودم برای اولین بار میخواستم برم مشهد (از طرف سپاه) رفتیم تهران تو یه ناحیه مربوط به سپاه یه آدم سپاهی دیدم روم میفتاد خردو خمیر میشدم ولی من مونده بودم که این کیه از کجا اومده چرا اینطوریه یخورده مقایسش کردم با آدم های هم هیکلی خودش مونده بودم که این اخلاق این فروتنی مهربونی و ... از یه چنین مردی بعیده من با خونوادم بودم مگه نگاه میکرد؟!! سرش پایین بود!
چی باعث شده این مرد اینطوری بشه؟
به نظرتون به انسان غیر این باشه با ... فرقی داره؟؟؟ نمیدونم شما بگین
یا گاهی پیش آدم های خاصی(!) میشینم خود بخود یه آرامش روحی عمیقی پیدا میکنم که بعدا تحقیق کردم فهمیدم جریان چیه
این یه نمونش بود
الان دارین شوخی میکنین دیگه...
ولی اگه شوخی نیست بدونید همینشم حسابه کلی هم ارزش داره
عمدتا افراد از همون چيزي كه در حال حاضر قابل بررسي و عيني هست قضاوت هاشون رو انجام ميدن نه چيزهايي كه عمدتا توبطنشون هست:
1: اولين بار جايي ميري از سر و وضعت
2: جلسه اي برگزار كردي از صورت جلسه و موصوبات اون جلسه
3: .........
یه نکته خیلی کوچیک ولی مفید امیدوارم قبلا بیان نشده باشه:
1.تا وقتی که تاکسی حرکت نکرده به هیچ وجه کرایه رو حساب نکنید.
2.کرایه تاکسی رو تا قبل از اینکه برسین به مقصد حساب کنید .
من همین امروز یک تجربه کسب کردم...
کار اداری دارین، این موارد رو رعایت کنین:
1- تا حد امکان خوشرو و خوش برخورد باشین
2- اصلا اخم نکنید
3- صداتونو بلند یا کلفت نکنین
4- اگه کاری دارین که کمی طول میکشه، تا لحظه ای که قرار کار تون تموم بشه پشت میز رییس واینستین... برین روی صندلی بشینین
البته به طرف مقابلتون هم بستگی داره......
...
نه شوخیم چیه؟؟؟الان دارین شوخی میکنین دیگه..
یه تجربه خیلی خوب
سعی کنید هیچوقت خودتو و شرایط خودتون رو با دیگران مقایسه نکنی
دوحالت پیش میاد
1.یا اینکه برترید که احساس غرور و خود بزرگ بینی بهتون دست میده
2.یا اینکه ضعیف ترید و دچار احساس حقارت میشید
پس سعی کنید خودتون رو با گذشتتون مقایسه کنید تا پیشرفت رو تو زندگیتون احساس کنید
یه چیزی رو واستون توضیح میدم :
وقتی وارد یک جمع جدید میشید دو حالت بیشتر نداره یا قراره یه مدت کم با اونا باشید یا قرار هستش که طولانی مدت ( حداقل 6 ماه با اونا باشید ) .
واسه دسته اول که هیچی اما واسه دسته دوم به مرور زمان دو مدل در شما و بقیه بیشتر رخ نمیده :
1 - شما : تا ثیر پذیر
2 - شما : تا ثیر گذار .
حالا انتخاب با خودتونه .
من که دومی رو انتخاب میکنم ...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)