تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 73 از 122 اولاول ... 236369707172737475767783 ... آخرآخر
نمايش نتايج 721 به 730 از 1218

نام تاپيک: Idioms, Proverbs, Expressions & Slang terms

  1. #721
    پروفشنال fmps's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    تبریز
    پست ها
    852

    پيش فرض

    This cake is out of this world
    این کیک خیلی خوشمزه هست
    there is no accounting for taste
    افراد سلایق مختلفی دارن
    to be up in the air
    نامعلوم‌، مشكوك‌، مردد، متغير، دمدمي‌
    to be on the thin ice with someone
    در موقعیت خطرناکی قرار داشتن

  2. این کاربر از fmps بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #722
    داره خودمونی میشه roya.yas's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    Teh
    پست ها
    96

    پيش فرض

    come alive
    زنده شدن - به وجد آمدن
    when he arrived home,everyone came alive


    put one's foot in it
    نسنجیده حرف زدن - گند زدن
    I really put my foot in it by telling my brother's secret at the party last night

    give someone the raspberry
    برای کسی شیشکی بستن
    the audience give the poor actor the raspberry after the play




  4. #723
    داره خودمونی میشه Azot's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    138

    پيش فرض

    Enpedia.ir چند هفته ای میشه که راه افتاده و با توجه به خط مشی و امکاناتش در بین سایت های فارسی زبان بی نظیره.

    امیدوارم استفاده کنید :

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  5. #724
    English | Active member sajjad1973's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,855

    پيش فرض

    وقتی از کارش اخراج شد از پا درآمد
    when she was fired from her job, she felt apart

    خبر را به آرامی پذیرفت و مثل کوه استوار بود
    he acceped the news very calmly and was tough as nails

    وقتی بهش در باره عمل جراحی گفتن از کوره در رفت
    when they told him about the surgery, he came apart at the seams

    سعی میکنم هرروز چند تا از اینا رو بنویسم

  6. این کاربر از sajjad1973 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #725
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ranjbar2009's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    261

    پيش فرض

    Enpedia.ir چند هفته ای میشه که راه افتاده و با توجه به خط مشی و امکاناتش در بین سایت های فارسی زبان بی نظیره.

    امیدوارم استفاده کنید :

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    البته توش غلط غلوط هم پیدا میشه

  8. #726
    English | Active member sajjad1973's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,855

    پيش فرض

    بده کار بود اما سرش را درجمع بالا میگرفت
    he was in debt , but he held his head up in public

    خیلی شجاع بود و دندان روی جگر گذاشت
    he was very brave, and kept a stiff upper lip

    اولین کسی بود که خبر راشنید ولی خم به ابرو نیاورد
    he was the first to hear the news, but he did not bat an eyelash

  9. این کاربر از sajjad1973 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #727
    English | Active member sajjad1973's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,855

    پيش فرض

    بیل نمیتونه گلیم خودش رو از آب بیرون بکشه اصلا عقل نداره
    bill does not enough to come in out of the rain he does not have any common sense

    مری سردرگمه هر روز نظرش عوض میشه
    mary does not know whether one is coming or going she changes her mind every day

    هری داره مخ جان رو می خوره میخواد بفهمه مشگل چیه
    harry is picking john's brain.he wants to understand the problem

  11. این کاربر از sajjad1973 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #728
    English | Active member sajjad1973's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,855

    پيش فرض

    باب عقلش پاره سنگ بر میداره واقعا احمقه
    bob is playing with half a deck. he is really stupid

    دیوید داره مخش رو کار میندازه تا راه حلی برای مشگل پیدا کنه
    david is putting on his thinking cap to find a solution to tht problem

    توباغ نیست نمیدونه چه خبره
    he is out to lunch . he does not know what is going on

  13. این کاربر از sajjad1973 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #729
    English | Active member sajjad1973's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,855

    پيش فرض

    استیو گیر افتاده مجبوره کار کنه چون زن و دوتا بچه داره ولی کارش رو دوست نداره ودنبال شغل دیگه ای میگرده
    steve feels fenced in. he has to work because he has a wife and two children, but he doesn't like his job and he is looking for an
    other job

    دیک انقدر نزدیک بروس ایستاده که انگار موی دماغش شده
    dick is standing so close to bruce that he is breathing down his neck

    خوابگاه جان خیلی کوچیکه جای نفس کشیدن نداره
    john's dormitory is too small. he does not have enough elbow room
    Last edited by sajjad1973; 14-08-2010 at 12:42.

  15. این کاربر از sajjad1973 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #730
    English | Active member sajjad1973's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,855

    پيش فرض

    مارگارت خیلی نزدیک ماشینهای دیگه حر کت میکنه مثل مارگارت سپر به سپر حرکت کردن خطر ناکه
    mrgaret drives too closely behind other cars. it is dangerous to tailgate the way she does

    همیشه از مرحله پرته و جواب رو نمیدونه
    he is always off base and does not know the answer

    موقع تصمیم گرفتن درست می زنه تو خال
    when it comes to decision making, he is right on the target

  17. این کاربر از sajjad1973 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •