سينا جون..از داداش نگو كه الان يه چيز منگم هنگ كني.
دفعه قبلي كه اومده بودم ايران...يكي از بچه ها يه بسته داد به من كه واسه دوست دخترش پست كنم.
خوب....ما هم حرف زده بوديم....اين كار رو هم كرديم.وقتي برگشتم دوباره توي اين خراب شده.....1-2 هفته بعدش دوستم گفت كه شهريار بسته نرسيده هنوز.من گقتم نميش..بابا از تهران به شيراز 2-3 روز ميرسه.اونم گفت كه نرسده.
منم گفتم باشه..الان زنگ ميزنم به داداشم..ازش كد پستي بسه رو ميپرسم.اتفاقا‘‘ 1 روز قبل از اينكه بيام... يكي از بچه ها شمارم رو ميخواست كه زنگ بزنه اينجا حال و احوال و ....(كه نامرد نزد!!).من هم روي همون رسيد
پست خونه نوشتم دادم بهش...!!!!!!
خلاصه به داداشم زنگ زدم و گفتم كه زنگ بزن به سهند و و بهش بگو شهريار گفت اون كدپستي رو واسه من بفرست....1 ساعت بعدش داداشم زنگ زد و گفت بنويس.::::14789 ...يه كو صبر كرد و بهدشم كم گفتم بقيه اش؟
گفت بقيه نداره ديگه....يه كم فكر كردم..ديدم اين زنگ زده به دوستم...كد پستي خونه اونهارو پرسيده....
از يه طرف ميحنديدم..از يه طرف فحشش ميدادم.
اميدوارم حال كنين.
الان هم 20 دقيقه قبل از امتحان هستش.فقط به خاطر رامبد و اين تاپيك و اينكه گفته بودم نميزارم اين تاپيك خام بخوره اومدم اينو بويسم و برم.واسم دعا كنين.
يا حق
