كامم از تلخي دهر چون زهر گشت
بانگ نوش شاد خواران یاد باد
كامم از تلخي دهر چون زهر گشت
بانگ نوش شاد خواران یاد باد
من شعری که دوست دارم همین امضامه : آسمان آبی بود ... ماهی فکر کرد دریاست ... پرید ...
دردی است غیر مدرن کانرا دوا نباشد
پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن
Magmagf عزيز ممنون بابت جوابت
توجيه شدم ؛ ايشالا سايه هم بياد مشكل ها رو بگيره بعد اگر مشكلي نبود Turn On ميشم ايشالا
نمی خوام از آسمون چیزی برات بیارم
عکستو رو قله ی هیمالیا بذارم
نمی خوام از پشت ابر ماهو واست بچینم
فقط تو خواب و رؤیا تو باشی در کنارم
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی
یه عمریه با واژه هام به سوی تو پر می کشم
به پای انتظار تو چله نشین ترین منم
خسته از این حال و هوام یه عاشق سر پاپتی
واس وجود خواب زدهَم شبیه کوک ساعتی
دلم از این فاصله ها بد جوری ترسیده عزیز
این آسمون واس سفر تو رو پسندیده عزیز
امیر عصر فاجعه! آخر کار ظلمتی
قله نشین من تویی همیشه در نهایتی
یک پنجره برای دیدن
یک پنجره برای شنیدن
یک پنجره که مثل حلقه ی چاهی
در انتهای خود به قلب زمین میرسد
و باز میشود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنگ
از فروغ خرخ زاد
گر بدين سان زيست بايد پست
من چه بي شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوائي نياويزم
بر بلند كاج خشك كوچه بن بست
گر بدين سان زيست بايد پاك
من چه ناپاكم اگر ننشانم از ايمان خود، چون كوه
يادگاري جاودانه بر تراز بي بقاي خاك!
کاشکی اونم بدونه که خوبی بهت نیومده
این همه خوبی آخرش چی به سر من اومده
حالا که میری یه نظر پشت سر ت رو هم ببین
ببین که تنها نمی شم تنها تو باختی نازنین
همینقدرم که خواستمت از سرتم زیادی
فکر نکنی تو قلب من یه لحظه از تو یادیه
خیال نکن به یادتم بدون که مردی تو دلم
خودت می دونی جای عشق نفرت کاشتی تو دلم
--------
فرانک خانوم دلمو شیکستی
من ديگه تو رو نمي خوام من از عشقت توبه كردم
نه يه بار،دو بار و صد بار ،صد هزار مرتبه كردم
مث آزادي و زندون مث پرواز و قفس بود
همه رو با داشتن تو بدجوري تجربه كردم
خدا نکنه . چرا؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)