یه کوچولو تغییرش بدیم، خوشگلتر شه ...
?Is it possible for each user in this version to see only the files downloaded by himself based on the IP address
یه کوچولو تغییرش بدیم، خوشگلتر شه ...
?Is it possible for each user in this version to see only the files downloaded by himself based on the IP address
سلام دوستان
بچه ها اگر می تونید این شعر رو ترجمه کنید ممنون می شم
دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من سرو خرامان منی ای رونق بستان من
چون می روی بیمن مرو ای جان جان بیتن مرو وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من
بیپا و سر کردی مرا بیخواب و خور کردی مرا سرمست و خندان اندرآ ای یوسف کنعان من
از لطف تو چو جان شدم وز خویشتن پنهان شدم ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من
یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشی پیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من
ای بوی تو در آه من وی آه تو همراه من بر بوی شاهنشاه من شد رنگ و بو حیران من
ای شه صلاح الدین من ره دان من ره بین من ای فارغ از تمکین من ای برتر از امکان من
حتی اگر یک بیت هم ترجمه کنید ممنون می شم
می دونم شعر سختیه ولی هر جقدر می تونید کمک کنید
سلام گرامیان !
بسیار سپاسگذار می شوم مهر ورزید و در یافتن معادلی بهتر برای واژه های زیر یاری ام نمایید :
paratransit
public perception
civil servants
به نظرم می رسد ترجمه ای که از این واژها حداقل در متنونی که دیده ام شده است چندان جالب نبوده
( مثلا برای لغت نخست به جای سیستم های جانبی حمل و نقل دنبال واژه ای موثر تر و کارا تر می گردم
همین طور در مورد دومی به جای ادراک عمومی و سومی ... )
سپاسگذار می شوم از دوستان لطف دارید و ترجمه ای که به ذهنتان می رسد را پیشنهاد دهید .
سپاس
![]()
Last edited by Whansinnig; 09-03-2011 at 13:09. دليل: اشتباه نگارشی
خدمت دوست گرامی و مهرورزم عرض کنم که من یه چیزایی به نظرم اومده که مینویسم
برای اولی : حمل و نقل نیمه عمومی
دومی: درک یا آگاهی یا شعور اجتمائی
سومی: کارمند دولت
سپاس بزرگوار ،
از پاسخگویی تان و لطفی که نمودید بیکران سپاسگذارم .
حقیقتا اگر رخصت دهید دو سوال :
در مورد دومی به نظرتون به جز واژه ی درک و آگاهی ، چه لغت هایی را می توان جایگزین کرد !؟
احساسم بر این است که ترجمه به درک و آگاهی به واژه جهتی می دهد که خود واژه آن را ندارد ...
ضمن اینکه مورد سوم ، برایم این سوال مطرحه که این واژه تا چه اندازه قابلیت این را دارد که شمول واژه را از " کارمند دولت" وسیع تر کنم ؟!
سپاس ...
با اجازهی سجاد جان ...
این جهتدهیای که گفتید رو میشه باز کنید؟! از چه لحاظ؟!
از ادراک هم میشه استفاده کرد ... یا حتی باور؛ اما همون آگاهی در زمینههای اجتماعی و عمومی، مناسبتره ...
در مورد سوم هم، بهترین معادل همین کارمند دولت هست ... واژهی دیگهای نداریم که بتونه حق مطلب رو ادا کنه ... مگه اینکه بخواید تعمیمش بدید به همهی افرادی که برای دولت کار میکنند (که ممکنه کارمند واژهی مناسبی نباشه براشون) ... در اون صورت "مستخدم" به معنای "استخدامی" هم میتونه مناسب باشه ... هر چند خیلی متداول نیست و همون کارمند به گوش آشنا تره ...
در مورد دومی همونطور که قبلان هم گفتم به جای درک و آگاهی از شعورهم میشه استفاده کرد
در مورد سومی هم این واژه مربوط به کارمندانی هست که در شرکت های دولتی کار میکنن چیز دیگه ای به ذهنم نمیاد
Last edited by sajjad1973; 09-03-2011 at 12:10.
سلام و سپاس از توجه و پاسخ گویی تان ،
مقصودم این است که وقتی در متون نیمه تخصصی به این واژه بر می خوریم به سادگی نمی توانیم ادعا کنیم که
اگر در ترجمه از واژه ی درک ، آگاهی ، شعور استفاده کنیم ، مقصود را درست رسانده ایم ...
شاید اگر واژه ی آگاهی که بار ارزشی بهتری دارد را جدا بگذاریم ، باقی مقصودم را روشن تر بیان کنند
شاید با مثال بهتر بتوان مقصود را رساند می خواهم بگویم وقتی از
public perception
استفاده می کنیم ، یک تفاوت ظریفی با زمانی که واژه ی perception
را به در کنار لغاتی مانند
woman perception
یا
driver perception
و یا حتی همان واژه کارمندان دولت
civil servants perception
وجود داره
عموما اگر قرار باشد در ترجمه public perception
( فرض واژه ای که بنظرم صحیح تر می آید ) از آگاهی جمعی استفاده کنیم
اینجا برای ترجمه باقی کلمات مشکلی هست که به نظرم می رسه وقتی از آگاهی زنان صحبت می شود یا
آگاهی رانندگان و یا آگاهی کارمندان دولت متفاوت می شود . گرچه شاید این تفاوت ها بیشتر خودشان را در
جمله ها نشان بدهند تا صرفا ترجمه لغت
برای همین دنبال واژه ای می گردم که وقتی قرار هست perception
در کنار واژه های دیگر بنشیند مفهوم مناسب تری را تداعی کند .
همونطور که گفتید احتمالا باور گزینه ی بهتری باشد در تمایز میان این مفاهیم ..
البته این ها همه بر اساس آموخته های اندک من هست و طبیعتا پرسیدن سوالم به این معناست
که ترجمه ی درست را نمی توانم برگزینم ورنه امیدوارم امتداد دادن سوالم ، جسارت به حضور
اساتیدی چون شما و جناب سجاد تلقی نشود .
سپاس بیکران
ببکران سپاس ، مهرورزیدید ، با توجه به اینکه نکاتی که مد نظر داشتم را در بالا ذکر کردم .
-----------------------------------------------------------------------------
ویرایش : به علت غلط نگارشی ( بسیار سپاس از توجه و تذکر به جایتان )
بعدا نوشت » بله دقیقا ! طبیعتا چون معنای بهتری به ذهنم نمی رسید و اینکه شک داشتم تداخل معنا شود ،پرسیدم که هم شما و هم دوست دیگر راهنمایی فرمودید . از توجه تان سپاسگذارم .
برقرار باشید و پایدار...
Last edited by Whansinnig; 09-03-2011 at 13:02.
با اجازه از استاد خوبم آقا کوروش
دوست من اول از همه این رو بگم که املای درستش به این شکل هست perception بعدشم که من که چیز زیادی از این تفاوتهایی که شما گفتی نفهمیدم ولی کلا نمیشه گفت که یه کلمه همیشه خدا باید یه معنی داشته باشه و هیچ وقت هم عوض نشه و اون یه معنی هم تو همه جملات درست باشه و جور در بیاد خب بنا به متن و مو ضوع یه کلمه میتونه هزارتا معنی داشته باشه بعضی وقتها این کلیت یک متن هست که به یه کلمه معنای خاصی میده
ا
بچهها op.cit به چشمتون خورده؟! تو متنهای آکادمیک بیشتر به کار میره (از مخففات کتابیه؛ مثل ر.ک و ...)؛ مخفف opus citatum est هست به معنای "the work has been cited" ...
میخوام ببینم آیا تو فارسی چنین مخففی داریم؟! تو ترجمهاش به مشکل خوردم ... "ارجاع داده شده" یا چیزی مثل این خیلی طولانیه؛ چون این عبارت دهها بار تو متن (تو پرانتز) تکرار میشه ... ضمن اینکه مثلاً چند جا میاد میگه cited in X book (op.cit.) ii
اینجا دیگه هم باید cited رو ترجمه کرد، هم مخفف داخل پرانتز رو !! مثلاً واسه جلوگیری از تکرار به صورت "ذکر شده در کتاب X (ارجاع داده شده)" ترجمه کردم؛ ولی حتی مطمئن نیستم که درست باشه! چه برسه به قشنگیش !!
دو مورد دیگه هم هست؛ اولی واژهی categorizing words هست که بخوایم دقیق معنی کنیم باید بگیم "لغات دستهبند" !!!![]()
معناش هم مشخصه، واژگانی که برای دستهبندی و طبقهبندی به کار رفتهاند ... اگه بخوایم تک واژهای ترجمه کنیم، چی پیشنهاد میدین؟! خودم مجبور شدم به شکل "واژگانی که برای دستهبندی مورد استفاده قرار میگیرند" ترجمه کنم ...
مورد بعدی هم این جمله است: the creatures with which we share geography: pets, wile life, etc
ترجمهی خودم، "موجوداتی که در محیط پیرامونمان زندگی میکنند" بود ...
این share geography معنیش تو همین مایههاست؟!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)