در این دنیا که حتی ابر نمیگرید به حال من
همه گریزانند از من تو هم بگذر از این تنها
گره افتاده در کارم , به خود کرده گرفتارم
به جز در خود فرورفتن , چه راهی پیش رو دارم
در این دنیا که حتی ابر نمیگرید به حال من
همه گریزانند از من تو هم بگذر از این تنها
گره افتاده در کارم , به خود کرده گرفتارم
به جز در خود فرورفتن , چه راهی پیش رو دارم
ما به هم محتاجیم
مثل دیوونه به خواب
مثل گندم به زمین
مثل شوره زار به آب
ما به هم محتاجیم
مثل ما به آدما
مثل ماهیا به آب
مثل آدم به هوا
از ایرج جنتی عطایی
آسمون تو مرگ عشق تو یاخته هام نوشتی
این یه غمنامه تلخ که تو سر تا پام نوشتی
من به لحظه شکستن اگه نزدیک اگه دورم
از ترحم تو بیزار که خودم سنگ صبورم
من برام فرقي نداره كه تو باشي يا نباشي
خيلي وقته ديگه نيستي تو دلم جايي برات نيست
ديگه از صبر و تحمل تو دل من خبري نسيت
صحبت دشت و جنون و قصه دربه دري نيست
نفساي قيمتيمو زير پاهاي تو ريختم
پس كو اون هواي تازه بگو كه هيچ اثري نيست
تو شب گم می شدم
هم خونه خواب گل می دید
همسایه از خوشه ی خواب
سبد سبد خنده می چید
وقتی تو شب گم می شدم
ستاره شب شکن نبود
میون این شب زده ها
هیشکی به فکر من نبود
آواز خون کوچه ها
شعراشو از یاد برده بود
چراغا خوابیده بودن
شعله شونو باد برده بود
آخ اگه شب شیشه ای بود
پل به ستاره می زدم
شکست اینه ی شبو
نیزه ی خورشید می شدم
میان کاغذ از چیزی که خواندم
تنم لرزید،اشکی هم فشاندم
خدا می دانداما من چه دیدم
عذابی بدتر از آتش کشیدم
نوشته بود معشوقی به عاشق
برو! من از تو آخر دل بریدم
من دیوونه رو باش که نفهمیدم تو بی رحمی
تمام مشکلم اینه که حرفامو نمی فهمی
منو باش که نفهمیدم تو بی ذوقی بی احساسی
دروغ بود اینکه می گفتی تو هم محو گل یاسی
--------
فرانک
دیگه دوستم نداری؟
يادته .....
توي اون غروب پاييز
دستم انگشتر كردي
واي
واي كه چه آسان فراموش كردي
پس چرا ....
همون كلاغه
ميگفت ... !
ديشب زير بارون
انگشتر تو دست
يك نامحرم
نا محرم كه نه... يك فرشته كردي
پس ....
پس قول و قرارمون چي ميشه
تو ساحل !!
دستامون تو دست هم زير بارون چي ميشه
راست ميگفت قصه گو
من كجا
و
شما كجا
و
تقدير .... !!
انگار خوشبختي نمي خواد
من مزه اش بچشم
من می میرم برات
امضای نو مبارک
من نمی خوام تو ‹ویام سوار ابرا بشم
تو آرزوی کالم باز با تو تنها بشم
من نمی خوام که با شعر حرفمو گفته باشم
توی خیالم واسه تو شب یلدا باشم
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی
------------
تو دوسش داری گل گلی؟
یا می برم یا باز هم نقش شکستی تلخ را
در خاطرات سرخ خود با رنج آذین می کنم
حالا نه تو مال منی نه خواستی سهمت شوم
این مشکل من بود و هست در عشق گلچین می کنم
کم کم ز یادم می روی این روزگار و رسم اوست
این جمله را با تلخی اش صد بار تضمین می کنم
بسیار زیاد
هم اکنون 5 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 5 مهمان)