علیک السلام برادر فرزانه و محقق و سیریش ..حاج bbدامت برکاته
1- شما را گر فراق یار افتد و غم هجر به چه کاری مشغول شوید ؟
در احوالات درونی غور کرده و ماری جوانایی بس خالص فی المصرف احوط مستحب تدارک دیده ...به سماوات رفته تا به دیدار محبوب نایل شویم...
2- گر خدای تبارک و تعالی نعمت بینایی از شما بگیرد چه چاره جویید؟
با غیر نعایمش مشخول ذکرش میشویم...و شکر واجب بر سایر نعایم میکنیم ...
3- گر خدای تبارک و تعالی نعمت شنوایی ز شما دریغ دارد به چه حالی بیفتید ؟
اگر مافوق نعمت بینایی را هم بگیرد حزن بر ما مسدتل و اشک فزونی می یابد ...لیک اگر خواست حق، only دریغ سمع باشد و با عیون ما کاری نباشد یاز بر سایر نعایم شکر واجب میکنیم ..
4- گر شما را فزونی نعمت دهند و نعمت از سر و کله مبارکتان سرازیر شود چه می کنید؟
ردایمان را به خیاطی متبحر سپرده تا جیب هایش را فراخ ...احیانا نعمتی از دستمان در نرود ..
5- از بین یاران خویش به این دنیای مجازی چه کس را صالح تر دیدید؟
بابک خدایگان موسیقی دامت افاضاته..
6- اگر روزی بدون پی سی بمانید چه می کنید؟
به مسلخ عشق خود را در افکنده خود را به وادی اغیار وا می نهیم ...
7- در هنگام سماع اگر محبوب و یار خویش ببینید به چه حالی بیفتید ؟
love افزونی گشته ...خودداری از کف داده ...هورایی غیورانه فی الباب تشریف نمایی یار از خود در میکنیم ..
8- در حالات عرفانی خویش به چه چیز بیشتر سیر و سلوک می کنید ؟
به تجسمات متعالی فی الباب معشوق عندالزوم در کنار بحاری فرنگی...
9- میزان تقوای خویش را چگونه می سنجید ؟
به چشم پاکی در امانت به عشق محبوبو د دیده بر هم نهادن از سایردل و قلوه های دنیوی
10- محبوب خویش به چه راهی یافتی؟
سوالی بس تکراری ...عمرا این جا پاسخ گو باشیم..
11- این شعر را تفسیر چیست؟
من به مردن راضی و پیشم نمی آید اجل
بخت بدبین از اجل هم ناز می باید کشید
چون افتد ودانی آخرین شعر در دفتر خاطرات دوست جان از کف داده ما می باشد به تاریخ 1-2 هفته قبل فوت ...این را تفسیر چون میکنم که ناز اجل بس چیز خطرناکی میباشد و بگیر نگیر دارد...نوشته ام که عین النصب من باشد تا اکثر ناز نکشیده ...تحریک نفرموده تا خود جناب اجل به پای خود مشرف نموده ما رابا خود ببرد... لیک اگر شما را قصد جانفشانی است در دفتر خاطرات خویش این شعر را نوشته ذیل مرقوم بفرمایید اخرین نوشته در این دفتر ..خود شیخ اجل منت نهاده وارد خواهد شد بر شما ..
12- ما را پندی دهید تا باشد که ز آن پند ما را درس عبرتی باشد .
پند بسیار است و پند پذیر قلیل ..لیک جان دیوی جون گوش کن : از تغییر هیچگاه مترس ..
برای آن پیر فرزانه و امید مجانین بشر سلامتی روز افزون آرزو داریم و باشد که آن یگانه ، پیر فرزانه ، چراغ خانه ، دلبر دردانه ، نگار دیوانه مستانه مستانه ما را ببرد خانه تا ما ز کرامات ان شیر بیشه آن مجنون دلربا سود جوییم و بهره ها بریم انشالله
ان الله یحب المجانین
بسیار خوشوقت گشتیم از حضور پر فروغ و کم دروغ و با شوخ شما در این خرابات عشق و امید است شما هم بابیانات ما بسی روشن گشته ضمیر ناخود آگاهتان قدم در راه تعالی خویش نهاده بادی حب غیر را به مقصد جانان ترک کرده ...از مریدان خاص و خالص اینجانب گشته تا صراط مستقیم در باطن شما پیدا و اشکار کرد ...
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی .........عشق داند که در این دایره سرگردانند...
.................................................. ...........................................سید دیوی جون به تاریخ چهارم جوون دو هزار و هفت میلادی