زلزله نگاهتـــــ ـــ ـ
چنــد ریشتــــر بود؟!
کـِ این چنین تکانــَــ م داد
تا یادم باشَد هنــوز هم دوستتـــــ ــ ـ دارم ..
زلزله نگاهتـــــ ـــ ـ
چنــد ریشتــــر بود؟!
کـِ این چنین تکانــَــ م داد
تا یادم باشَد هنــوز هم دوستتـــــ ــ ـ دارم ..
حالا که دست هایت چتر نمی شوند
حالا که نگاهت ستاره نمی بارد
حالا که خانه ای برای ما شدن نداریم
از کاغذ شعرهایم اتاقی می سازم
تا آوار تنهایی بر سرت نریزد
و آرامش خیالت ، خیس اشک هایم نشود
نگاهي كردومن را دربه در كرد
يقيين كرد عاشقم بعدش سفر كرد
شكستي خورد آمد تا بماند
ولي من رفته بودم او ضرر كرد...
من نه سکوت میکنم نه فال عشق از برم
فقط به تو خیره شدم ، من از تو هم ساده ترم
تو خوب میفهمی مرا وقتی پر از بهانه ام
ببین برای ماندنت چقدر عاشقانه ام
Last edited by Lady parisa; 29-05-2011 at 12:52.
تو همان عابری هستی
که خزان دلم را
با گام هايت
بهار عشق کردی
تو تکرار بارانی
و نگاهت تابلوی قشنگ شبی زيباست
که مرا می خواند
تــو میگذری ..
زمان ..
میــگـــــذرد !..
......
چه كنم با دلــــی ..
كه از تو ..
توان گذشتنش ..
نیست !!ادامه ...
دست هایم را دایره وار دور دلت حلقه می کنم عزیزکم! مبادا فکر کنی "داستان ِ اسارت" است. این حکایت را به "مراقبت" تعبیرش کن ......
دل من دیر زمانیست که می پندارد
"دوستی" نیز گلی است
مثل نیلوفر و ناز
ساقه ترد ظریفی دارد
بی گمان سنگدل است آنکه
جان این ساقه نازک را
- دانسته -
بیازارد
میان دیوارهای روشن سکوت
خانه ای شیشه ای ساخته ام .
خانه ای باتمام زوایای زندگی یک انسان .
خانه ای به وسعت تمام عشقها ، قلبها ، کینه ها، سکوت ها.
خانه ای با شادیهایی از جنس ستاره های طلایی
و احساسی به رنگ آسمان .
خانه ای که درهایش از جنس نور است و
پنجره هایش رو به آفتابگردانهای خندان باز می شوند.
خانه ای پر از هوای " تو"
و نفسی از تبار " عشق " .
در هنگامه آمدنت
سکوت شیشه ها به رنگ آبی ترین بهشت زمینی
زندگی را فریاد می زنند .
حتی اگر با قدمهایی از جنس سکوت بیایی ...
نمیتونم ببخشمت دور شو برو نبینمت
تیکه ای بودی از دلم گندیدی و بریدمت
هزار و یک رنگی بدون دروغ و نیرنگی بدون
واسه دل عاشق من بد نامی و ننگی بدون
راهمو کج کردی عزیز عشقمو رد کردی عزیز
خودت ندونستی چی کردی با ما بد کردی عزیز
یادت میاد گفتم بهت اگه نمیشی مرهمم
تو رو خدا زخمم نشو که تیکه پاره است بدنم
تو عین ناباوریها تو هم شدی یه زخم نو
هیچ نمیخوام مثل تو شم از جلوی چشام برو………………….
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)