به نظرم کسی که فقط از طرف مقابلش انتظار داره یا ملاکی رو یه طرفه می خواد اصلا نباید به فکر ازدواج باشه ازدواج یعنی اشتراک تو هر زمینه ای درباره خصوصیات اخلاقی هم دو نفر باید مکمل هم باشن
به نظرم کسی که فقط از طرف مقابلش انتظار داره یا ملاکی رو یه طرفه می خواد اصلا نباید به فکر ازدواج باشه ازدواج یعنی اشتراک تو هر زمینه ای درباره خصوصیات اخلاقی هم دو نفر باید مکمل هم باشن
دوستان تا چند سکه حاضرن مهریه خانومشون بکنن
12 سکه ....
بله خب حرف شما كاملا درسته صد در صد بساز بودن به معناي منظور ما دوطرفست.....
ولي در بعضي مواقع ممكنه زن يا مرد تعداد زيادي اخلاق خوب داشته باشن كه كاملا آرماني باشن ولي بساز نباشن يعني تو سرازيري مشكلات كم بيارن.
بساز بودن در اين دوره زمونه يك فضيلت اخلاقي به حساب مياد..... الان خيل عظيمي از طلاق ها به خاطر تحمل نكردن مشكلات در زندگي هاست....
و دقيقا مشكل ما جووونا همين جاست كه نميشه فهميد طرف بسازه يا نه...![]()
تعداد سكه به نظر من به دو چيز خيلي مربوطه:
1: ميزان تحصيلات دو طرف
2: سطح اقتصادي خانواده ها
در اين دو حوضه به هيچ وجه نميشه خط قرمز هارو شكست....
کسی که واقعا منو بخواد با همین 12 سکه هم زنم میشه .... اگه نه واقعا به چیز دیگه چشم داشت داشته باشه همین بهتره که زنم نشه![]()
مثلا برای یه خانوم با تحصیلات لیسانس و وضع اقتصادی متوسط
تعداد سكه به نظر من به دو چيز خيلي مربوطه:
1: ميزان تحصيلات دو طرف
2: سطح اقتصادي خانواده ها
در اين دو حوضه به هيچ وجه نميشه خط قرمز هارو شكست....
یکی از تاپیک های خیلی خوب انجمن هست که بعضی مواقع سر میزنم و میخونم ... بهترین ویژگیش هم اینه که با طرز تفکر های متفاوتی نسبت به ازدواج و زندگی اینده ادم اشنا میشه...
نمیدونم چرا ولی هیچ وقت نتوستم به خودم به قبولونم که تمام زندگی اینده و سال های سال پیش رو با یه فرد بتونم زندگی کنم !(خودخواه نیستما)
ازدواجی های تا پایان عمری و اینکه حداقل 30-40 سال اصلی زندگی رو با اون فرد زندگی کنی از نظر من خیلی سخته ...
میدونمم جواب این حرفام چیه ولی باز هم همین نظرمه.... اینکه اگه همسرت رو دوست داشته باشی و زندگی شادی داشته باشی زیاد هم سخت نیست و غیره...
بدون شک منکر ارزش های این مسئله ازدواج تا پایان عمری نیستم و میدونم چه حس خوشبختی خواهد داشت .....
اما واقعا؟
تا پایان عمر ؟.... از کسایی که یه قولی میدن ولی زیرش میزنن متنفرم! و نمیخوام اینجوری باشم! همین الان انقدر خیانت های به ظاهر کوچولو میبینم که خیلی دل زده تر میشم نسبت به اینکه واقعا چرا وقتی انسان در خودش عدم پایبندی و یا بی ثباتی میبینه چرا ازدواج میکنه؟؟ منظورم از پایبندی فقط این که با کس دیگه ای رابطه نداشته باشی نیستا .... خیلی مسائل گسترده تریه!!
قبول همچین مسئولیتی که زندگی چندین انسان رو رقم میزنه خیلیییییه![]()
ولی به نظر من مشکل ترین وجه ازدواج این دوره بحث مهریه هست چون اکثر خانواده ها مهریه های سنگین تعین میکنن و اکثر مردها میترسن جلو برن
آیا غیر از اینه؟یه نگاه به مهریه های دور و اطرافتون بندازین ببین حرفم درسته
قبل از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر
بعد از ازدواج : بیدار شدن زودتر از خورشید
نتیجه اخلاقی : سحر خیز شدن
قبل از ازدواج : رفتن به سفر بی اجازه
بعد از ازدواج : رفتن به حیاط با اجازه
نتیجه اخلاقی : با ادب شدن
قبل از ازدواج : خوردن بهترین غذاها بی منت
بعد از ازدواج : خوردن غذا های سوخته با منت
نتیجه اخلاقی : متواضع شدن
قبل از ازدواج : استراحت مطلق بی جر و بحث
بعد از ازدواج : کار کردن در شرایط سخت
نتیجه اخلاقی : ورزیده شدن
قبل از ازدواج : رفتن به اماکن تفریحی
بعد از ازدواج : سر زدن به فامیل خانوم
نتیجه اخلاقی : صله رحم
قبل از ازدواج : آموزش گیتار و سنتور و غیره
بعد از ازدواج : آموزش بچه داری و شستن ظرف
نتیجه اخلاقی : آموزش های کاربردی و مفید
قبل از ازدواج : گرفتن پول تو جیبی از بابا
بعد از ازدواج : دادن کل حقوق به خانوم
نتیجه اخلاقی : با سخاوت شدن
قبل از ازدواج : ایستادن در صف سینما و استخر
بعد از ازدواج : ایستادن در صف شیر و نان
نتیجه اخلاقی : آموزش ایستادگی
قبل از ازدواج : رفتن به سفرهای هفتگی
بعد از ازدواج : در حسرت رفتن به پارک سر کوچه
نتیجه اخلاقی : امنیت کامل.
ما هرگز از یاد تو غافل نب
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)