همیشه بسته به موقعیت هر فرد ، راه سومی هم هستمن که آبروم رفت دیگه هم آدم سابق نمیشم![]()
همیشه بسته به موقعیت هر فرد ، راه سومی هم هستمن که آبروم رفت دیگه هم آدم سابق نمیشم![]()
به هیچ کس اعتماد نکن حتی شیک پوشترین و زبونبازترین آدم
همیشه فرض رو بزار که طرفت آدم درستی نیست و داره دروغ میگه و سرت کلاه میزاره مگر اینکه خلافش ثابت بشه
اصلا ربطی به تیپ و قیافه نداره و ربطی هم به اطمینان نداره .
کلا به نظر من آدم چیز هایی که واسش با ارزش هست و اگه از دست بده یا آبروش میره یا بد بخت میشه رو به هیچ کس نه باید بده و نه باید بگه حتی به نزدیکترینش ...
یا به قولی نه باید توقع ایجاد کنی نه توقع داشته باشی .
چه دلیلی داره آدم راضهای خودشو بیاد واسه کسی تعریف کنه یا چیزی که واسش خیلی ارزش داره رو به کسی بده ... ؟
![]()
با بخشـــی دیگر از تجربه های گرانبهای گیمــــر در خدمت شما دوستان عزیز هستیم ...
- هرچه پیش آید به سود توست ... نمیدونم تا حالا این جمله رو شنیدین یا نه ، شاید خیلی هاتون شنیده باشید ولی بعد از کمی فکر کردن با خودتون گفته باشید که چه جمله ی چرتی ... اما دوستان خوب من ، مطمئن باشین ، مطمئن باشین که حتی وقتی بدترین اتفاقات برای شما میوفته ، وقتی تصادف میکنین ، وقتی کیف پولتون زده میشه یا وقتی هر اتفاق دیگه ای براتون میوفته ، مطمئن باشین که به نفعتون هست . این برای خود من اثبات شده هست که این حرف رو میزنم . ممکنه اون لحظه توی اوج بدبختی من هم مثل شما گفته باشم : این جمله خیلی چرت هست !! اما بعد ها ، بعد از گذشت چندین ماه فهمیدم که اگر این بدبختی برام پیش نمیومد ، به خیلی چیزهایی که الان دارم نمیرسیدم ... به قول شاعر : گر ز حکمت ببند دری ، ز رحمت بگشاید در دیگری ...
- نمیدونم چرا مردم همیشه اشتباهات خودشون رو خیلی بزرگ تر از اشتباهات دیگران میبینن ... خیلی وقت ها شده که دیدم یکی به خاطر یه سوتی یا یک اشتباه کوچیک ، عذاب وجدان گرفته بود و هی از همه میپرسید این کاری که کردم ضایع بود یا نه ! در صورتی که وقتی طرف اون سوتی رو داد هیچکی دقیق نشده بود ... همه توی ذهنشون میگفتن : بی خیال بابا ، پیش میاد دیگه !! در صورتی که اگه همین سوتی رو خودشون داده بودن فکرشون رو خیلی مشغول میکرد ... پس بیاییم کمی به خودمون آسون بگیریم ! چون هیچکی به اشتباهات و سوتی ها و رفتار های نابهنگام و زشت ما به اندازه ی خودمون توجه نمیکنه ...
- گاهی اوقات شده ، به یکی به خاطر یک عملی تذکر دادم ... تذکر رو هم به لحن بدی دادم ... طرف مقابل انقدر باشخصیت بود ، انقدر با شخصیت بود که بلافاصله خودش رو جمع و جور کرد ، طوری که من واقعا خجالت کشیدم بهش تذکر دادم ، ... واقعا گاهی اوقات همچین افراد با شخصیتی پیدا میشن که آدم خودش خجالت میکنه که طرف چقدر سریع خودش رو جمع و جور کرده ، در صورتی که بعضی از افراد دیگه هستند که بلافاصله جواب میدن و این بدتر دعوا رو تشدید میکنه . به شخصه میگم ، اگر معلمی توی کلاس درس به شما تذکری داد ، با متانت کامل معذرت خواهی کنید ، این برای یک معلم خیلی شیرین تر هست که ببینه شاگردش انقدر فروتن هست ... هیچوقت جواب ندید ، احمقانه ترین کار اینه که برای کارهای خودتون دلیل های غیر منطقی بیارین ، که متاسفانه اکثر افراد همینکار رو انجام میدن ... استاد به صورت کامل کاری که شما انجام دادید رو دیده ، اما شما کتمان میکنید و این بیشتر استاد رو خشمگین میکنه ...
- اگر میبینید که کسی به شما نمیخنده ، علتش رو در لبهای بسته ی خودتون ببینید ... من اول اولا ، اصولا جدی بودم و زیاد نمیخندیدم ، دورم هم زیاد شلوغ و پلوغ نبود ... منظورم چند سال پیش هست ، اما چند باری ، برای خودم پیش اومد که عاشق لبخند چند نفر شدم ، فقط به خاطر لبخندشون عاشقشون شدم ! نمیدونم تا حالا برای شما پیش اومده یا نه ! آدم همیشه وقتی یاد طرف میوفته ، یاد لبخند روی لباش میوفته و یه احساسی توی قلبش به اون فرد پیدا میکنه ... سعی کنید همیشه بخندید و لبخند به لب داشته باشید ، هرچند اگر هیچ چیز خنده داری وجود نداره !
- قلب هارو تسخیر کن ، تا همه به خدمتت در بیان ... واقعا همینطوره ! من قبلا نسبت به بسیج ، بسیجی و هرچیزی که به سپاه ربط داشت دید خوبی نداشتم ، فکر میکردم یه عده افراد بی مصرف جذب اینجور بسیجی بازیها میشن ! اما یک سردار به قول امروز ها روشن فکر دید من رو عوض کرد ... واقعا راست هست که میگن هرچی افراد بزرگتر و عمیقتر باشن ، فروتن تر هستند ... ما توی یک سفر 5 روزه ی اجباری به مناطق جنوب که باید حتما میفرتیم ، همراه این سردار گرامی بودیم ... این سردار گرامی انقدر به ما احترام میزاشت که به مافوقش احترما نمیزاشت ... اول فکر کردم اسکوله ! بعد کم کم احساس کردم که چقدر آدم بزرگیه ... به طوری که آخر سفر واقعا ناراحت بودم ازش جدا میشم ، نه من ، تمام رفیقام که نسبت به بسیج حال بهم زنی داشتن ناراحت بودن ... واقعا ناراحت بودن ... هیچوقت آخرین جمله ی سردار گرامی یادم نمیره ، وقعی آخرین دقایقی که با هم بودیم و دیگه هم دیگه رو نمیدیدیم رسید ، سردار برگشت رو به همه ، با صدای بلند و رسایی گفت : اگر فردا من رو توی خیابون دیدید ، خواهش میکنم من رو صدا کنید تا من به شما سلام کنم ... به جمله دقت کنید ، گفت من رو صدا کنید تا من به شما سلام کنم ... هیچ وقت این جملش رو فراموش نمیکنم ... تازه میفهمم که چرا جوون هامون توی اون دوره میرفتن جبهه و جون میدادن ، اگه جنگ میشد من حاضر بودم پا به پای این سردار گرامی از وطنم دفاع کنم ، نه من ، تمام دوستام ...
ممکنه کمی غلط املایی داشته باشم که به خاطر سریع نوشتنم بوده که معذرت میخوام از تمامی دوستان ...
انشاالله که در تمامی مراحل زندگیتون موفق باشید
من فکر میکنم این جمله به دید ماها بستگی داره.هرچه پیش آید به سود توست
وقتی همه چیز رو قشنگ و خوب میبینی، به احتمال زیاد به این جمله اعتقاد پیدا میکنی.
اما وقتی به زندگی بد بینی، به جای این، میگی "هرچی پیش میاد بد میاد!"
اگه هم هیچکدوم نباشه، میگی "دنیا قانون جنگله!"
کار به درستی و غلطی این جمله ندارم ولی شخصا دوست دارم به این جمله اعتقاد پیدا کنم ( حتی اگه غلط باشه) چون به طور مثال وقتی کیف پول آدم رو میزنن هرچقدر هم ناراحت بشیم، اعصابمون رو خورد کنیم و خود خوری کنیم که کیف پول بر نمیگرده فقط بیشتر به خودمون ضرر میزنیم پس بهتره همیچین اعتقادی داشته باشیم. اگه درست بود که میدونیم یه شری دفع شده اگه غلط بود حد اقل آرامشون حفظ میشه.
یه تجربه دیگه از کوچیک بچه های فروم
خیانت نکن که بدجوری تلافی میشه........... به قول شاعر اون چیزی که عوض داره <گلایه نداره !!!!! البته به شاعر همچین چیزی نگفته ها ااااااااااااااا......... تو همین مایه ها یکی یچیگفته
---------- Post added at 10:48 AM ---------- Previous post was at 10:44 AM ----------
کاش راه سومی بود. اگه بود هم من ندونسته پل های پشت سرم رو خراب کردم![]()
تجربه تمام زندگیم:
هیچ وقت جر و بحث نکنید. گذشت کنید.
اگه طرف غریبه است که به درک بذار فکر کنه حالتو گرفته، تو رو سرجات نشونده، روتو کم کرده یا هر مزخرف دیگه
اگه طرف آشناست که به احترام دوستی تون به خاطر رابطه خانوادگی ببخشید و بگذرید.
اگه با دوستتون هر روز این مشکل رو دارید و نمیشه هر روز گذشت کرد، بعضی وقتا اتمام رفاقت خیلی بهتر از جنگ اعصاب بدون نتیجه است (البته بعضی وقت ها هم نتیجه داره و دیگه لازم نیست تکرار بشه)
اینایی که تا اینجا گفتم اصلا مهم نیست چیزی که می خوام در موردش بگم در رابطه با خونه خونواده ست.
هرگز هرگز هرگز اجازه ندین تخم جر و بحث تو خونه اتون کاشته بشه. ازتون خواهش میکنم اگه لازم باشه التماستون میکنم(نمیخوام کس دیگه مثل من بشه)
یه موقع به خودت میای که می بینی سر یه لیوان آب ریخن، سفره رو کج پهن کردن، نیم ساعت دیر بیدار شدن و چیزای مسخره تر جنگ اعصاب دارین. شاید بگید این چور چیزا رو که به بچه ها میگن ولی وقتی تخمش کاشته بشه دیگه به جون 22 ساله هم میگن. میبینی روز اول فروردین نود هنوز از جات بلند نشده عزیز ترین کست به جای تبریک و روبوسی سر رخت خواب جمع کردن داره باهات جر و بحث مکنه. بلند میشی و می بینی همه سر سفره هستن و همه ی پتو ها بالش ها رو زمن ولو هست. (انگار شاخ از سر تو در اومده) بعضی وقتا که دو نفر تو خونه دارن یه چیز مسخره رو هی کش میدن دوست دارم داد بزنم خفه شین... دهنتون رو ببندین
فکر میکنی وقتی ازدواج کنی و بری سر خونه خودت دیگه اینطوری نیست ولی اگه دیر بجنبی میبینی که این علف هرز اونجا هم جونه زده (دارم تمرین میکنم که به اونجا نرسه)
الان که به دوستام نگاه میکنم می بینم که چقدر اعصابم ضعیفه. تو کلاس زبان که بودم بعضی وقتا در مورد یه موضوعی اظهار نظر میکردم هیچ وقت تحمل طولانی شدن بحث رو نداشتم.
یکم شبیه درد دل شد ولی خواستم بفهمید یه موضوع به این کوچیکی چقدر می تونه بغرنج و مسئله ساز بشه.
یادم میاد چند سال پیش دلمون به حال یکی از رفقا سوخت و باهاش یه کار شریکی شروع کردیم بعد از یه مدت حسابی کارمون گرفته بود تا اینکه یک سال بعد چنان خنجری از پشت به ما زد که هنوز جاش درد میکنه!
البته نمیخوام بگم هیچوقت خوبی نکنید نه منظورم اینه که یادتون باشه تو این دنیا همه آدم ها جواب خوبی رو با خوبی نمیدن!
فکر کنم این جمله رو یه مدت پیش به استادت نسبت داده بودی توی این کامنت
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:
حالا بالاخره کدومشون گفتن اینواگر استاده میگفت همه برین وسط اتوبان دراز بکشین همه این کار رو میکردن ...
مثلا ، آخرین جلسه گفته بود : اگر بعدا من رو توی خیابون دیدین ، من رو صدا کنین تا بهتون سلام کنم ...
به کلماتش دقت کن ! به این میگن استاد قابل احترام ... استادی که همه فداییش هستن !![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)