تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 72 از 638 اولاول ... 226268697071727374757682122172572 ... آخرآخر
نمايش نتايج 711 به 720 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #711
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    عجب بزمی به پا شد در دو عالم....به پا بزم عزا شد در دو عالم
    دلم ذکر حسن با غم گرفته....برای مصطفی ماتم گرفته
    خدایا زهر غم با او چها کرد....که خون جان و دل خیر النسا کرد
    کدامین درد در قلب حسن بود...که در دوران عمرش گریه ها کرد
    غم بی مهری همسر زیاد است...چه ظلمی بر امام مجتبی کرد
    ولی بالاترین غم بین کوچه است...در و دیوار با زهرا جفا کرد
    خدایا شد حسن مظلوم عالم...شهید کینه و مغموم عالم
    کنم گریه شب و روز از برایش...تمام عالم امکان فدایش
    خدایا این دلم کن جایگاهش...نما زایر مرا بر بارگاهش
    به عشق مجتبی هر دم اسیرم...الهی بهر غمهایش بمیرم
    بیا زهرا نظاره کن حسن را....که سوزانده ز داغش قلب من را
    خدایا کاش زهرش خورده بودم...به جای دلبرم من مرده بودم
    هزاران جان چه باشد بهر مولا...که بی ارزش بود در راه زهرا
    بیا مهدی بیا دردم دوا کن....مرا بهر امام خود فدا کن

    "علی غروبی"

  2. #712
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    مهدیا ماه صفر هم شد تمام....دل شده عاشق به رویت والسلام
    دل شده شیدای تو در این دو ماه....نیست بهر من به جز کوی تو راه
    بعد از این هم تو رها دل را مکن....عاشقت را بی کس و تنها مکن
    میهمان بودم بسی در کوی تو....دل شده عاشق به خلق و خوی تو
    وه چه شیرین بودی ایام غمت...می گرفتم در وجودم ماتمت
    عادتم دادی گدایی از درت....کرده احسان بر دل من مادرت
    یاد این ایام شیرینی که رفت...لحظه ای با یار بودیم و برفت
    لحظه های با تو بودن هم گذشت...حیف ان ایام ذکر و غم گذشت
    درک من کم بود و دستم خالی است...حس دوری ات عجب بد حالی است
    یک کلامی حرفی ای محبوب من....کن نصیحت عاقبت ای خوب من
    میروم می بینی اقا از برت...میخری من را شبیه نوکرت
    پای رفتن را ندارد این دلم...روشن است از نور مهرت محفلم
    جز تو ای مولا ندارم دلبری...من غلامم تو ز دنیا بهتری
    نیست من را جز تو اقا مشتری....هرچه باشم تو مرا هم میخری
    بی تو ای محبوب من سخت است سخت....با تو بودن ماه من بخت است بخت
    دل ندارد تاب این ختم کلام....با تو باشم هر کجا خیر الانام
    صفحه ی دل روبه رویت باز شد....باز با تو عاشقی اغاز شد
    "علی غروبی"

  3. #713
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    یا علی حب تو تنها مایه ام
    مهر تو شد بهترین سرمایه ام
    یا علی عشق من و دینم تویی
    در دو عالم مهر و ایینم تویی
    یا علی سرّ درون جان من
    با علی اسایش ارکان من
    یا علی ای بهترین اسم زمان
    لحظه ای مولا مرا از دل بخوان
    یا علی نقش تو روی سینه ام
    بهر کویت عاشقی دیرینه ام
    عشق تو باشد برایم افتخار
    دوستت دارم امیر ذوالفقار
    خوانده ام قران اگر با یاد توست
    در درون سینه ام فریاد توست
    یا علی نامت مرام زندگی
    با ولایت می نمایم بندگی
    با تو شد معنای عشق عالمین
    اول عشق دلم نام حسین
    یا علی مرتضی دیوانه ام
    من به دور خانه ات پروانه ام
    ای که مستی از می ناب علی
    دل نما بهر ولایش منجلی
    یا علی زیباترین نام خداست
    در دو دستش بهترین جام خداست
    با علی باش و خدایی باش و شور
    تا بلا گردد ز دامان تو دور
    یا علی من را زکوی خود مران
    همچو قنبر این غلامت را بخوان
    می شود ایا صدایت بشنوم
    نغمه های دلربایت بشنوم
    زندگی با تو چه شیرین می شود
    خوشه هایم با تو پروین می شود
    "غروبی"

  4. #714
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تازگيها آفتاب از خود جوابش كرده است
    همنشين سايه هاي اضطرابش كرده است



    در دلِ يك صفحه هم حرفش نمي گنجد ،ولي
    انتشارات دل مردم كتابش كرده است
    .
    حال و روزش پيش از اين،باور كنيدآباد بود
    غير عادي بودن دنيا خرابش كرده است.



    اختيار دل كه نيست اينبار هم ققنوس عشق
    بي خيال شعله هاي التهابش كرده است
    .
    ماهي روحم به اقيانوس هم راضي نبود؛
    طفلكي لالايي اين بركه خوابش كرده است
    .
    طفلكي يك لحظه غفلت كرد،
    عاشق شد...
    و بعــد
    تازه فهميدم كسي آدم حسابش كرده است!!!

  5. #715
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    برای من دست تکان می دهد

    از پشت شیشه ماشین ، کودک

    و من برای او

    با دست بوسه ای می فرستم .

    این صحنه را به خاطر بسپارید

    چون ممکن است بعدها

    در شعر شاعر دیگری

    عین همین تصویر را

    - با فعل ماضی و تغییر منظر راوی –

    دوباره بخوانید .


    حافظ موسوی



    ( البته نمی دونم اقای موسوی را باید گمنام حساب کرد یا نه اما شعرش خیلی خیلی قشنگه به نظرم)

  6. #716
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تو

    سیگاری نیستی

    که طول یک خیابان تاریک را روشن می کند

    تو بوسه ای نیستی

    که از لبهایت ...

    برمی داری

    مرا به کودکی های دورم می بری

    به دوری های کودکی ام از تو

    من

    نیامده ام که از این خیابان بگذرم

    و برای دلخوشی کسی

    شاد باشم

    گریه کنم

    و یا گلی را به اتفاق اسم تو

    دوست بدارم

    من این خیابان را زیسته ام

    گریسته ام

    و در آن خواهم مرد

  7. #717
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دلتنگم

    نه آنقدر که بوسه ای مرا آغاز کند

    دلتنگم

    آنقدر که با دل تنگم

    به نقطه آخر این خط فکر می کنم

    این خط که به هیچ کسی نمی رسد

  8. #718
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    حیف فردا که تموم کوچه ها و باغ ها سبزن
    یه عالم پرنده اینجا از غم و غصه بلرزن
    چه قدر خوبه دوباره روزای اخر اسفند
    روی هر لبی بشونیم دو سه تا غنچه ی لبخند
    دوباره بهار میاد و بازم اون حرف همیشه
    (( اگه دل خوشی نباشه هیچ کجا بهار نمیشه ))
    روزای اخر اسفند همه جا صحبت عید
    خوش به حال اون دلی که پیش گلها رو سفید
    سر زمینمون اگر چه پر ادمای تنهاست
    اما خونه ی قشنگ بهترین دلها ی دنیاست
    خونه ی گل های نازی
    که دست همو می گیرن
    خونه ی شکوفه هایی که برای هم میمیرن
    اینجا ادما اگر چه فکر لحظه های تازن
    دلشون می خواد برای همه تازگی بسازن

  9. #719
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    آرزوی من این است که دو روز طولانی
    در کنار تو باشم فارغ از پشیمانی
    آرزوی من این است یا شوی فراموشم
    یا که مثل غم هر شب گیرمت در آغوشم
    آرزوی من است که تو مثل سایه
    سرپناه من باشی لحظه تر گریه
    آرزوی من این است نرم و عاشق و ساده
    همسفر شوی با من در سکوت یک جاده
    آرزوی من این است زیر سقف این دنیا
    من برای تو باشم تو برای من تنها
    آرزوی من این است ............آرزوی من این است ............

  10. #720
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    اخرهاي فصل پاييز يه درخت پير و تنها
    تنها برگي روي شاخش مونده بود ميون برگ ها
    يه شبي درخت به برگ گفت کاش بموني درکنارم
    آخه من ميون برگها فقط تنها تو رو دارم
    وقتي برگ درخت رو مي ديد داره ازغصه مي ميره
    با خدا راز و نياز کرد اون رو از درخت نگيره
    با دلي خرد و شکسته گفت نذار از اون جدا شم
    اي خدا کاري بکن که تا بهارهمين جا باشم
    برگ توخلوت شبونه از دلش با خدا مي گفت
    غافل ازاينکه يه گوشه باد همه حرفاشو مي شنفت
    باد اومد باخنده اي گفت آخه اين حرفها کدومه
    با هجوم من رو شاخه عمرهر دوتون تمومه
    يه دفعه باد خيلي خشمگين با يه قدرتي فراوون
    سيلي زد به برگ و شاخه تا بگيره از درخت جون
    ولي برگ مثل يه کوهي به درخت چسبيد و چسبيد
    تا که باد رفت پيش بارون، بارون هم قصه رو فهميد
    بارون گفت با رعد و برقم مي سوزونمش تا ريشه
    تا که آثاري نمونه ديگه از درخت و بيشه
    ولي بارونم مثل باد توي اين بازي شکست خورد!
    به جايي رسيد که بارون آرزو مي کرد که ميمرد

    برگ نيفتاد از رو شاخه آخه اين کارخدا بود
    هرکي زندگيش رو باخته دلش از خدا جدا بود

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •