تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 719 از 2734 اولاول ... 21961966970971571671771871972072172272372976981912191719 ... آخرآخر
نمايش نتايج 7,181 به 7,190 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #7181
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
    شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی
    من نمی خوام تو ‹ویام سوار ابرا بشم
    تو آرزوی کالم باز با تو تنها بشم
    من نمی خوام که با شعر حرفمو گفته باشم
    توی خیالم واسه تو شب یلدا باشم
    می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
    شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی



    سلام مونیکا جونم

  2. #7182
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    یک روز در این دایره از ما خبری نیست
    زین قافله ی رفته نشان و اثری نیست
    تا لذت پرواز ،پرستو نکند فاش
    در دشت رهایی خبر از بال و پری نیست


    سلام توپولیه من :بوس: خوبی؟ دیشب تا 3:30 بیدار بودم اما حوصله یه نت نداشتم تو کی اومدی؟


  3. #7183
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تمام شب براي با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم
    پس ازيك جستجوي نقره اي در كوچه هاي آبي احساس
    تو را از بين گلهايي كه در تنهايي ام روييد با حسرت جدا كردم
    و تو در پاسخ آبي ترين موج تمناي دلم گفتي
    دلم حيران و سرگردان چشماني است رويايي
    و من تنها براي ديدن زيبايي آن چشم
    تو را در دشتي از تنهايي و حسرت رها كردم


    من 2 و نیم اومد تا 3 و نیم
    چه طوری خانمی ؟
    مامانم اینا رفتن

  4. #7184
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    بدک نیستم ... یه کم گرفته ام دلم تنگ شده واسه مامانم ....
    جاشون خالی نباشه فرانکم.منو روژینا هر وقت مامانمو بابام می رن سفر خونه رو به آتیش می کشیم تا برگردنشما مواظبه خودتون باشید


    من‌ مي‌ترسوندمش‌ از آخرِ کار،
    امّا ترس‌ُ اضطراب‌ حاليش‌ نبود !
    حالا هِي‌ بِهِش‌ مي‌گم‌: «ـ ديدي‌ نموند ؟
    ديدي‌ اون‌ شعراي‌ ناب‌ حاليش‌ نبود ؟ »
    امّا دل‌ تو سينه‌ مُرده‌ ! ساکته‌ !
    اون‌ از اوّلم‌ جواب‌ ، حاليش‌ نبود !

  5. #7185
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دشت پر گل دیده ای؟

    هیچ دیدی یک نفر در انتظار
    چشم هایش بی قرار
    آشنایی با نگاه چشمه سار

    مادری را دیده ای مشغول کار؟
    میوه های تازه را فهمیده ای
    حظ نبردی از نگاه یک انار

    جاده و کوه و بیابان دیده ای؟
    کلبه ای در زیر باران دیده ای


    اااا تو هم مامانت نیست پس عین همیم هر کار کردی بگو منم بکنم

  6. #7186
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    خب برگشتم ... جات خالی فرانک انقدر خوش گذشت ....
    نه من مامانم مسافرت نیست اما کارش زیاد شده خیلی کم همدیگه رو میبینم شاید یه چند دیقه موقع صبونه شبا هم تا بیاد من خوابیدم....
    حالا هروقت اومدی می گم که چی کار کنی که حوصله ت سر نره


    يك عمر هر چه سهم تو از من نگاه بود
    سهم من از عبور تو رنج و ملال بود
    چيزي شبيه جام بلور دلي غريب
    حالا شكست واي صداي وصال بود

  7. #7187
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    درون ميكده ي عشق ، عقل زايل شد
    به دست ساقي آن ، جام دلربا باشد
    ميان عاشق و عاقل قرابتي نَبُوَد
    چرا كه عاقل از اسرار دل رها باشد
    تو درس معرفت اوّل بخوان و عاشق شو
    بدون معرفت عاشق شدن بلا باشد
    ز دل رود غم اگر عشق خانه در آن كرد
    حساب عشق و غم از ابتدا جدا باشد
    به راه عشق خطرها ببايدت «جاويد»
    در اين مقام نه جاي غَش و ريا باشد


    چه خب که خوش گذشت عزیزم نگفتی پیش نهادت را چی کار کنم ؟

    این شعرم از شاعر انجمن بید ها

  8. #7188
    پروفشنال amir.ara's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    511

    پيش فرض

    دل وحشت زده در سینۀ من می لرزید
    دستِ من ضربه به دیوارۀ زندان کوبید
    -آی، همسایۀ زندانی من
    -ضربۀ دست مرا پاسخ گوی!

    ضربۀ دست مرا پاسخ نیست.
    تا به کی بایدتنها، تنها
    وندر این زندان زیست
    ضربه هرچند به دیوار فرو کوبیدم
    پاسخی نشنیدم

  9. #7189
    آخر فروم باز hamidreza_buddy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2004
    محل سكونت
    شریف
    پست ها
    1,167

    پيش فرض

    ما نوشتیم و گریستیم
    ما خنده کنان به رقص بر خاستیم
    ما نعره زنان از سر جان گذشتیم ...

    کسی را پروای ما نبود.
    در دور دست مردی را به دار آویختند :
    کسی به تماشا سر برنداشت

    ما نشستیم و گریستیم
    ما با فریادی
    از قالب خود بر آمدیم

    از شاملو

  10. #7190
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    من مثل بغض هاي كويري گرفته ام
    اين بغض باز مي شود آيا بدون تو؟
    هستم شبيه آينه اي روبروي هيچ
    مرداب آرزوي تماشا بدون تو
    ...حسي هميشه شعرمرا رنج ميدهد
    حسي كه دور مانده وتنها بدون تو...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •