تو ابالفضلي و ايثار برازنده توست
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داري![]()
تو ابالفضلي و ايثار برازنده توست
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داري![]()
یه روز یه باغبونی یه مرد آسمونی
نهالی کاشت میون باغچه مهربونی
يكي بود يكي نبود
غير از خدا هيچ كي نبود
آخر شعر بود!نوشته شده توسط nishnish
![]()
دل گمراه من چه خواهد کرد
با بهاری که می رسد از راه
با نیازی که رنگ می گیرد
دل گمراه من چه خواهد کرد
با نسیمی که می تراود از آن
بوی عشق کبوتر وحشی
نفس عطرهای سرگردان
لب من از ترانه می سوزد
سینه ام عاشقانه می سوزد
پوستم می شکافد از هیجان
پیکرم از جوانه می سوزد
هر زمان موج می زنم در خویش
می روم می روم به جایی دور
بوته گر گرفته خورشید
سر راهم نشسته در تب نور
من زشرم شکوفه لبریزم
یار من کیست ای بهار سپید؟
گر نبوسد در این بهار مرا
یار من نیست ای بهار سپید
دشت بی تاب شبنم آلوده
چه کسی را به خویش می خواند
سبزه ها لحظه ای خموش خموش
آه گویی که اینهمه آبی
در دل آسمان نمی گنجد..........
فروغ
.................................................. ...
) شعر دراز بود بقیه شو نتونستم تایپ کنم
دوست آن است كه گيرد دست دوست
در پريشان حالي و درماندگي
بابا مشاعره هستش نه مسابقه كل كل انداختن واسه بلندترين شعرشعر دراز بود بقیه شو نتونستم تایپ کنم![]()
يكي بود يكي نبود زيز گنبد كبود
يه جون خسته بود كه دلش شكسته بود
من نگفتم که کل کله! گفتم شعرت با حال بود!نوشته شده توسط nishnish
دل می رود زدستم صاحبدلان خدارا
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
آي نسيم سحري صبر كن
مارا با خود ببر از اين كوچه ها
اين ديگه شعر آخره ميخواي بخون ميخواي نخونآي نسيم سحري صبر كن
مارا با خود ببر از اين كوچه ها
اين التماس آخره ميخواي بمون ميخواي ... نمون
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)