سلام
یکی از بهترین کتابهای داخلی که خوندم، کتاب شلوارهای وصله دار نوشته ی رسول پرویزی بود. کتاب از 20 داستان کوتاه از مردم جنوب نوشته شده بود.
کتاب به نحوی زندگی خود نویسنده بود، اما خوبیه اون این بود که اغلب از قشر "مردم " می نوشت. مردم عادی ای که زندگی شون با خشم یک " ارباب " و " آژان " متزلزل می شد.
در طول این 20 داستان، به همه جا سر می زد. از دعواهای ناموسی گرفته تا همنشینی با خالویش " زایر محمد ". از قصه ی عینک تا پالتو و تقویم. اینها همه داستان های پیش و پا افتاده ای بودند، اما تأثیر گذاری اونها معرکه بود.
داستانی داشت به اسم " سه یار دبستانی " که در آن به جای " عشق یک پولدار به فقیر " یا برعکس و یا عشق دو تا بورژوای بی مصرف، و یا حتی به جای عشق آسمانی در ادبیات ما، عشقی زمینی، همراه با رقیب، بچه گانه، با پایانی نه چندان خوش، (به سبک لیلی و مجنون) پرداخته بود. در داستان " درویش باباکوهی آرام مرد " ، اول به دید مردم عادی به شیطنت های دوران بچگی پرداخته، داستان می گوید و بعد از خلوص درویش، سپس دوباره همه چیز را به هم می ریزد و از روند اذیت کردن به سربه راه شدن و از آن هم به غرق شدن در کارهای زمینی و در آخر با زبانی نه چندان ملایم به انتقاد از خود و دیگران پرداخته و "درویش" را در داستان می میراند.
سؤالی هم داشتم آیا میشه کتابهای دیگه ای رو همدر موردشون بنویسیم؟
ممنون ... بای