چنین که از همه سو دام راه میبینم
به از حمایت زلفش مرا پناهی نیست
چنین که از همه سو دام راه میبینم
به از حمایت زلفش مرا پناهی نیست
تا امان يابد به مكرم جانتان
ماند اين ميراث فرزندانتان
نیست در بازار عالم خوشدلی ور زان که هست
شیوه رندی و خوش باشی عیاران خوش است
تا که اسیر و عاشق آن صنم چو جان شدم / دیو نیم پری نیم از همه چون نهان شدم
برف بدم گداختم تا که مرا زمین بخورد / تا همه دود دل شدم تا سوی آسمان شدم
نیستم از روان ها بر حذرم ز جان ها / جان نکند حذر ز جان چیست حذر چو جان شدم
ما را نگویی ای جان کاخر به چه عنایت
بیگانگی گرفتی از یار دوستدارت
ای جان و روشنایی به زین همی بباید
تو برکناری از ما، ما در میان کارت
با مات در نگیرد ماییم و نیم جانی
یا مرگ جان گزینم یا وصل خوشگوارت
گر بخت دست گیرد ور عمر پای دارد
یکبار دیگر ای جان گیریم در کنارت
انوری
تلیفون کرده ای جانم فدایت!
الهی مو به قوربون صدایت!![]()
ترکیب طبایع چو به کام تو دمی است ............ رو شاد بزی اگرچه برتو ستمی است
با اهل خرد باش که اصل تن تو ............. گردی و نسیمی و غباری و دمی است
عمر خيام نيشابوري
.
.
.
.
تا مگر همچو صبا باز به كوي تو رسم
حاصلم دوش به جز ناله ي شبگير نبود
دوش آن غم دل که مینهفتم
باد سحرش ببرد سرپوش
آن سیل که دوش تا کمر بود
امشب بگذشت خواهد از دوش
شب ظلمت و بيابان به كجا توان رسيدن
مگر آنكه شمع رويت به رهم چراغ دارد
من و شمع صبحگاهي سزد ار به هم بگرييم
كه بسوختيم و از ما بت ما فراغ دارد
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)