تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 7 از 47 اولاول ... 3456789101117 ... آخرآخر
نمايش نتايج 61 به 70 از 465

نام تاپيک: سروده هاي محمد جاويد

  1. #61
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    آب حیات
    *********************************
    نانشان در روغن است امروز جراحان ما // تیغ جراحان فتاده برتن و بر جان ما
    دختری کرده است بینی های خود همچون عقاب// دیگری چربی زیر اشکمش را کرده آب
    بینی آن دیگری گشته چو شمشیر دولب// دیگری کرده است همچون قلوه ای سیما ی لب
    یا که چربی کرده آن دختر به زیر گونه اش// تا شود گرد و قلمبه گونه همچون سینه اش
    چشمهای آن یکی گشته است چون قوم مغول// تنگ کرده دیگری لب را چنان یک غنچه گُل
    آن یکی کرده است مَشک خویش چون لیموی باغ// دیگری رو به هوا کرده است سوراخ دماغ
    پوست ِصورت کشیده، کرده همچون تنبکی// وان دگرلبهای خود کرده بسان نلبکی
    گشته پیر از تیغ جراحان جوانی نیک روی// کرده صورت را سفید و تیره کرده زلف و موی
    الغرض گشته است تیغ از بهرشان آب حیات// گوییا رفته است از یاد همه فکر ممات
    گرچه بُرنا می کند جراح با تیغش بسی// لیک چون تیغ اجل آمد نمی ماند کسی
    سیرت نیکو بُوَد« جاوید» و صورت رفتنی است// چهرۀ زیبا شود فانی و سیرت ماندنی است

  2. #62
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    پول چایی
    ***********************************
    بتوگویم زتوانایی چای// از توانمندی و کار آیی چای
    گرگذارت به ادارات فتاد// یا به هر جای دگر کارافتاد
    پول چایی چودهی پیروزی// ای که تو خسته تر از دیروزی
    میکند صد گره از کارت باز// آن رئیسی که بتو میکرد ناز
    زیر میزی چو بگیرد پولی// میدهد هرچه بخواهی کولی
    پول چایی کند اعجاز بزرگ// بَره خواهد شد از این معجزه گرگ
    غیر ممکن بشود ممکن و حل// زندگی گشته بکامت چو عسل
    ماده و تبصره ها نرم شوند// رؤسا جملگی دلگرم شوند
    خارج از وقت جوابت بدهند// نظم و ترتیب به کارت بدهند
    زود امضاء بشود نامه ی تو// نمره بیست به کارنامه ی تو
    قدراین مایع گلگون تو بدان// نغمه فتح و ظفر را تو بخوان
    دارد از درگه ایزد « جاوید»// یک تمنا ز خدای خورشید
    ریشه هرچه خطا خشک شود// آدمی هم به خطا پشت کند

  3. #63
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    با اجازه جناب حافظ
    *****************
    «یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور»// پس برادرها شوند زارو پشیمان غم مخور
    «این دل غمدیده حالش به شود دل بد مکن»// دکتر و دارو شود ارزان ِ ارزان غم مخور
    «دور گردون گر دو روزی بر مراد مانبود»// میشود روز دگر تند و شتابان غم مخور
    «گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن»// میشوی خوشحال و شاد چون پسته خندان غم مخور
    «ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند»// باز می گردد بنا با سنگ و سیمان غم مخور
    «هان مشو نومید چون واقف نه ای از سرّغیب»// شاید آگه چون شوی گردی تو حیران غم مخور
    «در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم»// گر بجای کعبه رفتی سوی تهران غم مخور
    «گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید»// گر که داری با خودت ماشین پیکان غم مخور
    «حال ما در فُرقت جانان و اِبرام رقیب»// گر کُند مارا دچار درد و حِرمان غم مخور
    «حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار»// هم نشینت گر بود خواجوی کرمان غم مخور

  4. #64
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    من ديگه خرت نمي شم
    *****************************
    من ميگم دوست ندارم،توميگي زارو نزا رم// من ميگم بيزارم ا زتو،توميگي دوست مي دارم
    من ميگم دروغه حرفات،توميگي فداي موهات// من ميگم حرفات چاخانه،توميگي قربون چشمات
    توميگي نا مهربوني، من ميگم آفت جوني// توميگي قشنگه حرفات، من ميگم قدرنمي دوني
    توميگي مثل هميشَم، من ميگم خَرت نمي شم // تو ميگي بمون هميشه، من ميگم زغصه ريشم
    يادته چه كردي بامن، زدي از ريشه وجودم؟ // به روز سياه نشونديم ،منكه اين جوري نبودم
    يادته با داس كينه ،گل من زدي زريشه؟// ديگه تاروز قيامت،گل مرده سبز نمي شه
    ديگه باورت ندارم ، ديگه خام تو نمي شم// چون من از حرفهاي مفتت بيزارم،كلافه مي شم

  5. #65
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    سلاح آتشین خاموش

    ×××××××××××××××××××××××
    «الا اي مرد تيرانداز اي صيّاد صيد افكن» 1
    بيا و لحظه اي اين دست را از ماشه بردارو مزن بَرناي آن آهو
    مكن خونين تو بال آن كبوترهاي زيبا را
    مزن برهم سكوت دشت و صحرا را
    مگير از جوجه هاي آن كبوتر مادر و ازبچه آهو نيز
    به درب لانه مانده چشمهاي خستۀ آن جوجه كفترها
    كه تا شايد بيايد مادرو درزير پرهايش بياسايند
    وبچه آهوي تنها درون دشت ويلان است
    صداي زوزۀ آن گرگ خون آشام
    فكنده لرزه براندام آن آهوي سرگردان
    كجايي مادرم ... زودی بیا .....از ترس مي لرزد
    «الا اي مرد تيرانداز اي صياد صيد افكن»
    بيا و لحظه اي فرزند دلبندت
    به جاي بچه آهو نِه
    مگرفرزند تو مادر نمی خواهد ؟
    مگر اوسایه لطف تورا برسرنمی خواهد؟
    چرا پس می کشی آن ماده آهو را؟
    چرا با خون آن ماده کبوتر می کنی رنگین تو صحرا را؟
    ویا آن بچه آهورا به تیرآتشیت می کنی خونین
    بیا و لحظه ای خود را بجای ماده آهو نه
    چه حالی می شوی گر پیش چشمان تو
    آن فرزند دلبندت به خون غلطد؟
    وتو بهرنجات اوزدام مرگ نتوانی کنی کاری
    «الا اي مرد تيرانداز اي صياد صيد افكن»
    بیفکن آن سلاح آتشین را برزمین دشت
    مکن خونین دل آهو
    مکن رنگین پرآن مرغ زیبا را
    تو شادی بخش قلب جوجه های زار تنها را
    بیا و با جوانمردی خود«جاوید» کن نامت
    به صیّادان دیگر هم رسان اینگونه پیغامت :
    سلاح آتشین خاموش
    شکار و صید هم ممنوع

    1- مصرع تضمین از زنده یاد مهدی سهیلی است

  6. #66
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    چند رباعي:

    از رمـــز و رمـــوز دهـــرآگـاه نه ايم/ آگاه ازيـــن زمـــيـــن وآن مـــاه نــه ايم
    از خــلــقـــت كائــنــات و اســرار ازل / ازگـــــــردش روزگــــار آگــــاه نــه ايم


    مــســتــيــم زبــــاده و خـــرابــيـم زمي/ آگاه نـــــه ايــــــم زآمـــد و رفــتـــن دي
    چـــون كــبــك بـه زير برف خفتيم مُدام/ تــاچشــم بــه هم زنيم ،اين ره شده طي


    غـــرقــيـــم بـــه وادي هــــلاك ِتـــزويــر/ در ســـر نــبــود فــكر خــلاص و تدبير
    بــرخــيـــز و شـــكــن قــيــود دنياي دني/ نــاجــي نــَبــوَد كســي تــورا از زنجير

  7. #67
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    خوارِ گُل
    ****************************************
    نــمــی دانـــم کسی هــم هـمــچـو مـن خوارِ گلی بوده** ویــا چـــون مـــن اســیــر نـغــمــه هـای بلبلی بوده
    دلم چون غنچه ی نشکــفتــه از دوری گُل تنگ است** تو گویی نیست گل، او پاره ای از آجر وسنگ اسـت
    گل است او لیک همچون خار بر دل نیش خــواهد زد** هــزاران زخــم بر دل از کــم و از بــیــش خواهد زد
    اگــر چـــه مــی زنـد نــیــشم ولی نوش است نیش او** زغــمـــهـــا فـــارغــم هــر دم که می مانم به پیش او
    خــدایـــا هـــمـــچــو گـل قــلب وَرا پــاک و مصفا کن** بــرایـــم خـــانـــه ای در قــلــب ســنــگ او مـهیا کن
    خـــدایـــا یـــا بــرون کــن از دلِ «جاوید» مهرش را** ویــا افـــکــن زمـــهـــر مـــن بـــه قــلــب آن گل زیبا

  8. #68
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    شام آخر

    آقا تو دانی بعد تو با او چه کردند؟//بادخترت با آن گل خوشبو چه کردند؟
    هرجا زبابا می گرفتی او بهانه// ناز و نوازش شد به ضرب تازیانه
    خار مغیلان بود و صحرای عطش ناک// پا از هجوم خارها گشته ست صد چاک
    سیلی به جای دست پر مهر پدر بود// شمشیر جای سایه بان بالای سر بود
    از عمّه می پرسد که بابایم چه کردند؟// بااکبر و اصغر ،عموهایم چه کردند؟
    عمّه مگر جرم و گناه ما چه بوده؟// بابا مگر دردانۀ زهرا نبوده؟
    بابا مگر فرزند دلبندعلی نیست؟// بعد از حسن آیا مگر بابا ولی نیست؟
    این گفته ها آتش به جان عمّه انداخت// قلبش زصحبتهای آن دردانه بُگداخت
    چون ناشکیبایی دختر دید دشمن//سرمست ازاعمال خود خندید دشمن
    راس پدر در طشت پیش رونهادند// آن لالۀ خونین نشان او بدادند
    کنج خرابه باپدر نجوا نمودی// بس عقده ها را ازدل خود وا نمودی
    دیدی پدر بعد از تو با ماها چه کردند؟// با اهل بیت عصمت و طاها چه کردند؟
    آتش درون خیمۀ ها برپا نمودند// برنیزه های کین خود سرها نمودند
    تن ها به زیر سّم اسبان پاره پاره// بی رحم بُد دشمن ،دلش از سنگ خاره
    همچون اسیران پایمان زنجیر کردند// مارا به نام خارجی تکفیر کردند
    ما را سوار ناقۀ عریان نمودند// چشمان اهل بیت را گریان نمودند
    در روز فرش زیر پا خار مُغیلان// شبها به زیر سر همه ریگ بیابان
    ما را غریبانه به سوی شام بردند// سوی عبیدالله ِ خون آشام بردند
    با گفتن هرجمله در دل ناله می کرد// اشکی نثار گونۀ آن لاله می کرد
    چون دجله می جوشید اشک از دیدگانش// بربست آخر روح رخت از جسم و جانش
    دردانۀ بابا دگر آرام گردید// چشم از جهان بربست دیگر رام گردید
    با اشک خود روی پدر را شستشو داد// با گفته هایش دین حق را آبرو داد
    در شام آخر با پدر بس گفتگو کرد// بوسید لبهای وَرا ،چون یاس بو کرد
    رازو نیاز دختر و رأس بریده//« جاوید » گردانَد سرشک غم به دیده

  9. #69
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    راز انتظار
    ***************************
    من ندانم چیست راز انتظار؟// درخزان ماندن به امّید بهار
    چیست رمز و راز این دلواپسی؟// چشم در راه دوچشمان خُمار
    آن گلی که بوی نرگس می دهد// بوی عطردلگشای کوی یار
    آن نگار در نقاب ِ قرن ها// گوش بر فرمان ِیار ِپرده دار
    هر که دارد هر مرام و مسلکی//دیده در راه هست ، بی صبر و قرار
    گبر و ترسا و مسلمان ومجوس// منتظر هستند و بس امیّدوار
    هر کسی اورا به نامی خوانَدش// این دلارام ِعزیز تک سوار
    من ندانم کی به پایان می رسد؟// انتظار توده های بی شمار
    کی براندازد حجاب وپرده را؟// کی رسد آواز و گلبانگ هزار؟
    کی دهد فرمان خدای ذوالجلال؟// تا دهد درس ادب آموزگار
    کی شود آدینۀ صبح حضور؟// کی خورَد دجّال سیلی از سوار؟
    کی شوم آگه ز راز انتظار؟//کی بیابد این دل محزون قرار
    منتظر هرچند در سختی بُوَد// یا زکف داده عنان اختیار
    لیک با یادش شود دل منجلی// زان مه «جاوید» وفخر روزگار

  10. #70
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    گريه ي تو، خندۀ او
    **************************
    تو داني چيست راز گريه تو خندۀ مردم
    به هنگامي كه پا برعرصه ي گيتي تو بنهادي؟
    ازآن خندان و مسرورند
    زيرا يك نفر افزون شده براهل اين دنيا
    براين غمناك دشت خسته ازبودن
    برافراد ي كه مجبورند براين راه را بيهوده پيمودن
    كه تا قسمت كنند آلام ودرد خويش را با تو
    وهمدردي براي التيام زخمهاي كهنه شان باشي
    وزان گريان و نالاني
    كه ميداني ميان ورطه ودام هلاكي پاي بنهادي
    كه جز خسران و ناكامي نخواهي يافت دردنيا
    وجزيك مشت خار نكبت وحرمان نخواهي چيد
    وجز تكرار وتكرارحديثي پوچ و توخالي نخواهي ديد
    واين خسران و ناكامي بُوَد« جاويد» با اهل زمين
    تا لحظۀ موعود

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •