تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: به نظر شما عدم رویت دلیل بر عدم وجود است ؟

راي دهنده
47. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • بله

    9 19.15%
  • خیر

    36 76.60%
  • نمی دانم

    2 4.26%
صفحه 7 از 10 اولاول ... 345678910 آخرآخر
نمايش نتايج 61 به 70 از 97

نام تاپيک: { عدم رویت دلیل بر عدم وجود است ؟؟؟ }

  1. #61
    کاربر فعال مشاوره خرید گوشی موبایل Iloveu-ALL's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2011
    پست ها
    5,275

    پيش فرض

    به هیچ عنوان.
    رویت به معنی لفظی‌که جوابش معلومه، امواج رادیویی و امواج اکس هم قابل "رویت" نیستن با چشم.
    اما رویت به معنی ثبت نشدن و در کل‌ درک نشدن توسط هیچ ابزاری، باز هم نمیتونه دلیل بر «عدم وجود» باشه، چون ممکنه ما هنوز ابزار ثبت این موارد رو نداشته باشیم.

    Sent from my Nexus 7 using Tapatalk
    "با فرض اینکه، تمام ابزار شناخت رو کشف کردیم و اگر در اونصورت موجود موردنظر رویت نشد،یحتمل پاسخ خیر خواهد بود!"
    Last edited by Iloveu-ALL; 25-03-2014 at 23:36.

  2. این کاربر از Iloveu-ALL بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #62
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    وقتی ضربه ی فیزیکی به مغز خورده بشه یاعث آسیب دیدگی اون میشه و همین امر موجب نابودی برخی حس های غیر مادی میشه.
    ای بابا، مگه میشه یک ابزار فیزیکی بتونه یک ابزار غیر مادی رو تخریب کنه؟ (مورد دیگری هم سراغ دارین؟)

    اینا از یک جنس نیستند، و برام جالب شد که یک مغز مادی بخش های غیر مادی هم درون خودش دارد گویا.

    این هضم شدن ماده در غیرماده و برعکس هم جالبه.

  4. این کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #63
    حـــــرفـه ای Erfan.'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    Solar System
    پست ها
    5,350

    پيش فرض

    "با فرض اینکه، تمام ابزار شناخت رو کشف کردیم و اگر در اونصورت موجود موردنظر رویت نشد،یحتمل پاسخ خیر خواهد بود!"
    اگر "تمام ابزار شناخت" رو داشته باشیم و چیزی رویت نشه، اون چیز دیگه جایی در دنیا نداره چون ما "شناخت کامل" داریم نسبت به دنیا، پس هیچ چیزی از نظرمون پنهان نمیمونه بنا به فرض مسئله.

    اگه این جا بیایم صحبت از ابعاد ماورایی بکنیم، سند و مدرک باید باشه دال بر وجود ابعاد ماورایی و سپس وجود آن چیز.

    در کل به نظر من وجود هر چیزی٬ ممکنه، اگه تعریف اون چیز به طور منطقی ممکن باشه.
    و همچنین، تا زمانی که سند و مدرکی وجود نداشته باشه که درصد احتمال وجود چیزی رو بالا ببره اعتقاد به وجود اون چیز مساوی است با توهم، داستان پردازی و خرافات.
    برای مثال، وجود حیات هوشمند هنوز در سیارات دیگه دیده نشده، اما احتمالش هست که در آن سوی دنیا چنین حیاتی وجود داشته باشه و این از نظر علوم مختلف احتمالش کم نیست و هیچ‌ چیز غیر معمولی هم نیست.
    اما این که یک خرس قرمز رقصان بین فلان کهکشان و اون یکی وجود داشته باشه تنها از نظر ریاضی محتمله، به زبان دیگر، تنها تعریفی از نظر منطقی درست داره، حالا اگه یکی عمیقا به وجود چنین خرسی ایمان داشته باشه باید به سلامتی عقل اون آدم شک کرد.

    من این احتمال ها رو این طور طبقه بندی میکنم:

    نامحتمل تحت هر شرایطی: چیزی که در تعریف تناقض داشته باشه

    محتمل در شرایط بسیار خاص و عملا نامحتمل: چیزی که تعریفی از نظر منطقی درست داشته باشه اما با مشاهدات و علوم ما احتمال وجودش میل به صفر میکنه

    یک سری از اعتقادات در طبقه اول هستند٬ یک سری در طبقه دوم، همگی این اعتقادات از نظر من مردود هستند و توهم نامیده میشن. این که چیزی از نظر فلسفه و ریاضیات، تنها «امکان» وجود داشته باشه به هیچ عنوان دلیل کافی برای قبول کردن وجود داشتن اون چیز نیست.

    Sent from my Nexus 7 using Tapatalk

  6. 4 کاربر از Erfan. بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #64
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    ای بابا، مگه میشه یک ابزار فیزیکی بتونه یک ابزار غیر مادی رو تخریب کنه؟ (مورد دیگری هم سراغ دارین؟)

    اینا از یک جنس نیستند، و برام جالب شد که یک مغز مادی بخش های غیر مادی هم درون خودش دارد گویا.

    این هضم شدن ماده در غیرماده و برعکس هم جالبه.
    یه مثال دیگه براتون میزنم وقتی در اولین امتحان خودتون نمره بدی میارید در مغز خودتون یه واکنشی انجام میشه که تقریبا حس امید به قبول شدن از بین میره
    یعنی یه اتفاق مادی باعث از بین رفتن یه حس غیر مادی میشه.

  8. #65
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    بله این که یه زاویه دید کلیه ما میخوایم موضوع رو با جزییات اون در نظر بگیریم بله خوب اگه مغز نباشه حتی با وجود چشم هم دیدن امکان پذیر نیست. اما درک احساسات و هیجان به طور مخصوص به عهده ی مغزه و ابزار دیگری برای این حس ها وجود نداره.
    استفاده از کلمه درک احساسات ایا منظور شما این هست که احساسات مورد مجزایی از مغز هست و فقط مغز اون رو درک میکنه نه اینکه منشا و منبعه اون باشه؟( فکر نمیکنید دارید با کلمات بازی میکنید)
    یا ایا منظور شما این هست منبعه و مسئول احساسات مغز هست؟
    اگر حالت اول منظور شماست علم کاملا اثبات کرده احساسات کاملا تحت تاثیر مغزو هرمونها هست هیچ مورد ماورایی و غیرمادی در احساسات وجود نداره

    بله من هم این موضوع رو انکار نکردم و میخوام بگم که هیجانات و احساسات وجود دارند و حتی اگه نشه اونها رو دید با ثبات علمی که از اونها داریم به راحتی به وجود اونها پی میبریم.
    ایا اثباتهای علمی در رد وجود روح رو هم قبول دارید یا این همه مدرک و دلیل در رد تعاریف وجودی روح مردود هست

    وقتی ضربه ی فیزیکی به مغز خورده بشه یاعث آسیب دیدگی اون میشه و همین امر موجب نابودی برخی حس های غیر مادی میشه.
    چه حسهای غیر مادی منظور شماست؟
    با چه دلیل و مدرکی نام غیرمادی بر حس ها میگذارید؟
    یک امر مادی با چه مکانیزمی میتونه میتونه بر غیرماده تاثیر بزاره؟
    و دها سوال دیگه که در تاپیک روح هم مطرح هست

    یه مثال دیگه براتون میزنم وقتی در اولین امتحان خودتون نمره بدی میارید در مغز خودتون یه واکنشی انجام میشه که تقریبا حس امید به قبول شدن از بین میره
    یعنی یه اتفاق مادی باعث از بین رفتن یه حس غیر مادی میشه.
    حس امید کاملا مادی هست و منشاه هورمونی و فعالیت مغزی داره
    وقتی شما امتحان به نظرتون بد میاد بدن شما شروع به ترشحه هورمون میکنه و این هرمونها در سلسله اعصاب شما و فعالیت نورونهای مغز شما تاثیر میزاره و این باعث پیدایش حس ناامیدی میشه
    حالا بر اساس کدام دلیل و مدرک شما این حس رو غیرمادی میدونید؟بر اساس همون استدلال که هرچیزی دیده نمیشه غیرماده هست؟

  9. 4 کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #66
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    استفاده از کلمه درک احساسات ایا منظور شما این هست که احساسات مورد مجزایی از مغز هست و فقط مغز اون رو درک میکنه نه اینکه منشا و منبعه اون باشه؟( فکر نمیکنید دارید با کلمات بازی میکنید)
    یا ایا منظور شما این هست منبعه و مسئول احساسات مغز هست؟
    اگر حالت اول منظور شماست علم کاملا اثبات کرده احساسات کاملا تحت تاثیر مغزو هرمونها هست هیچ مورد ماورایی و غیرمادی در احساسات وجود نداره



    ایا اثباتهای علمی در رد وجود روح رو هم قبول دارید یا این همه مدرک و دلیل در رد تعاریف وجودی روح مردود هست


    چه حسهای غیر مادی منظور شماست؟
    با چه دلیل و مدرکی نام غیرمادی بر حس ها میگذارید؟
    یک امر مادی با چه مکانیزمی میتونه میتونه بر غیرماده تاثیر بزاره؟
    و دها سوال دیگه که در تاپیک روح هم مطرح هست


    حس امید کاملا مادی هست و منشاه هورمونی و فعالیت مغزی داره
    وقتی شما امتحان به نظرتون بد میاد بدن شما شروع به ترشحه هورمون میکنه و این هرمونها در سلسله اعصاب شما و فعالیت نورونهای مغز شما تاثیر میزاره و این باعث پیدایش حس ناامیدی میشه
    حالا بر اساس کدام دلیل و مدرک شما این حس رو غیرمادی میدونید؟بر اساس همون استدلال که هرچیزی دیده نمیشه غیرماده هست؟
    در رابطه با کلمه ی درک منظورم اینه که تنها اجزایی که احساسات رو به وجود میاره و به علاوه اونارو درک میکنه مغز میباشد و هیچ یک از اجزایی اصلی بدن در اون تاثیر ندارند و برای مثال مانند بینایی نیست که هم مغز تاثیر داشته باشد و هم چشم.


    در رابطه با روح هم من هیچ ثبات علمی رو قبول ندارم ( البته تمام اون ثبات درست میباشد ) اما در درک بعضی مسائل دست عقل بسته است و به همین دلیل من همه ی اون هارو مردود میکنم. یعنی اینکه روح رو قبول دارم اما هیچ ثبات علمی برای اون ندارم و با این وضعیت بهتون حق میدم شما هم اونا رو قبول نداشته باشید. چون هیچ ثبات علمی ندارن.

    و منظور من از حس های غیر مادی ( امید و هیجان و ... )

    و من حسی رو غیر مادی رو چیزی میدونم که قابل لمس کردن و گرفتن نباشه ( البته در این زمینه اطلاعات ندارم و شاید نظرم اشتباه باشه )

    حس امید قابل دیدن هست اما با هیچ یک از اندام ( گوش و دهان و حس لامسه و بینی ) که چهار تا از قوای پنج گانه اند قابل پذیرش نیست. و اگر اینطور بود به عنوان هدیه تولد برای مثال برای من امید کادو میکردند.

    چیزی که قابل لمس نباشه غیر مادیه ( از نظر شخصیه من )

  11. #67
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    در رابطه با کلمه ی درک منظورم اینه که تنها اجزایی که احساسات رو به وجود میاره و به علاوه اونارو درک میکنه مغز میباشد و هیچ یک از اجزایی اصلی بدن در اون تاثیر ندارند و برای مثال مانند بینایی نیست که هم مغز تاثیر داشته باشد و هم چشم.


    در رابطه با روح هم من هیچ ثبات علمی رو قبول ندارم ( البته تمام اون ثبات درست میباشد ) اما در درک بعضی مسائل دست عقل بسته است و به همین دلیل من همه ی اون هارو مردود میکنم. یعنی اینکه روح رو قبول دارم اما هیچ ثبات علمی برای اون ندارم و با این وضعیت بهتون حق میدم شما هم اونا رو قبول نداشته باشید. چون هیچ ثبات علمی ندارن.

    و منظور من از حس های غیر مادی ( امید و هیجان و ... )

    و من حسی رو غیر مادی رو چیزی میدونم که قابل لمس کردن و گرفتن نباشه ( البته در این زمینه اطلاعات ندارم و شاید نظرم اشتباه باشه )

    حس امید قابل دیدن هست اما با هیچ یک از اندام ( گوش و دهان و حس لامسه و بینی ) که چهار تا از قوای پنج گانه اند قابل پذیرش نیست. و اگر اینطور بود به عنوان هدیه تولد برای مثال برای من امید کادو میکردند.

    چیزی که قابل لمس نباشه غیر مادیه ( از نظر شخصیه من )
    متاسفانه تعاریف شما از کلمات بسیار بسیار اشتباه هست و مشکل شما این هست که برای کلمات خودتون معنا سازی میکنید بجای اینکه برید و تحقیق کنید و معنای درست کلمه رو کشف کنین

    قبول نداشتن ثبات علمی از طرف شما ضعف شما در پذیرش واقعیات هست و گزینشی کردن موارد با سلیقه شخصی هست نه برخورد علمی
    قرار نیست هرچیزی باب میل ما بود رو قبول داشته باشیم هرچیزی باب میل ما نبود قبول نداشته باشیم

    تعریف شما از غیرمادی کاملا غلط هست کوچکترین نزدیکی به تعریف ماده و غیر ماده نداره
    هرچیزی رو شما لمس نکنید اسم غیرماده نمیشه بهش زد بلکه ماده بدون جرم هست نه غیر ماده وگرنه باد نور مغناطیس حتی نیرو هم در حوضه ماده تعریف میشه

    من میتونم برای تولد شما امید به شما کادو بدم!!!
    با مواد و داروهای کاملا مادی و جرم دار در حال حاظر بیماری ناامیدی و افسردگی و ... قابل درمان و کنترل هست

  12. 4 کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #68
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    متاسفانه تعاریف شما از کلمات بسیار بسیار اشتباه هست و مشکل شما این هست که برای کلمات خودتون معنا سازی میکنید بجای اینکه برید و تحقیق کنید و معنای درست کلمه رو کشف کنین

    قبول نداشتن ثبات علمی از طرف شما ضعف شما در پذیرش واقعیات هست و گزینشی کردن موارد با سلیقه شخصی هست نه برخورد علمی
    قرار نیست هرچیزی باب میل ما بود رو قبول داشته باشیم هرچیزی باب میل ما نبود قبول نداشته باشیم

    تعریف شما از غیرمادی کاملا غلط هست کوچکترین نزدیکی به تعریف ماده و غیر ماده نداره
    هرچیزی رو شما لمس نکنید اسم غیرماده نمیشه بهش زد بلکه ماده بدون جرم هست نه غیر ماده وگرنه باد نور مغناطیس حتی نیرو هم در حوضه ماده تعریف میشه

    من میتونم برای تولد شما امید به شما کادو بدم!!!
    با مواد و داروهای کاملا مادی و جرم دار در حال حاظر بیماری ناامیدی و افسردگی و ... قابل درمان و کنترل هست

    متاسفانه من در این زمینه زیاد اطلاعات ندارم اون تعریفی هم که کردم گفتم که شاید اشتباه باشه.

    در ضمن من ارواح رو بر اساس اعتقادات مذهبی قبول دارم و نه علم و انتظاری هم ندارم شما اونو قبول داشته باشید.

  14. #69
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

    متاسفانه من در این زمینه زیاد اطلاعات ندارم اون تعریفی هم که کردم گفتم که شاید اشتباه باشه.
    شاید نه، این تعاریف کاملا اشتباه هستند. ما نمی تونیم تعاریف جدیدی از مفاهیمی که براشون تعاریف بسیار دقیقی وجود داره ارائه کنیم و با تعاریف خودمون در بحث ها شرکت کنیم. با این تعریفی که شما از ماده کردید قطعا همه قبول دارن خیلی چیزها (مثل امواج رادیویی یا باکتری ها و ویروس ها) مادی نیستند ولی وقتی در یک بحث اسم ماده رو میارید کسی تعریف شما به ذهنش نمیاد که بر اساسش بحث کنه. شما باید برای این تعریفتون یک اسم جدید بگذارید که کسی اشتباه نکنه. شما ببینید تعریف مفاهیم مادی و دنیای ماده چیست (Natural در برابر Supernatural) و بعد از تعاریف دقیق استفاده کنید.

    اگه من بیام و برای "خوشحالی" تعریفی ارائه کنم که "خوشحالی احساسی است که کسی که شکنجه می شود تجربه می کند"، خب قطعا میگم کسی که شکنجه میشه خوشحال است و بر اساس تعریف خودم حرف بی ربطی نزدم ولی وقتی بیام و به سایرین بگم کسی حرفم رو قبول نمی کنه چون برای مفهومی که بقیه می دونند چیه یک تعریف عجیب و متناقض ارائه کردم.

  15. 5 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #70
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    پست ها
    45

    پيش فرض

    فکر می کنم اگه بحث رو مصداقیش نکنیم بهتره.


    منظور از دیدن، اعم از درک مستقیم توسط حواس، و یا درک غیر مستقیم توسط عقله به این صورت که عقل من می گه: حالا که جهان اینطوریه، بحث اینطوری هم باید باشه. وگرنه اجتماع متقابلین پیش میاد. یعنی مثلا یه موجودی در یک زمان،مکان و جهت، هم انسان باشه هم نباشه(نقیضین). هم کور باشه هم نباشه(ملکه و عدم ملکه)، هم قرمز باشه هم زرد باشه(ضدین)، هم نسبت به موجود دیگه بالا باشه هم پایین باشه(متضایفین)
    ما ممکنه در سرتاسر عمر خودمون هیچ درکی از یک موجود خاص نداشته باشیم. ویا حتی چیزی که بخوایم بهش بگیم «اثر آن موجود» هم ندشته باشیم. ولی عقل ما به ما بگه هست. آیا این حرف رو میشه از نظر عقلی رد کرد؟ یا تنها ردی که فرضا بشه برش آورد اینه که هیچ مصاداقی نداره لذا صحیح نیست؟ اول جواب سوال اول داده بشه، بعد بریم سراغ مصداق داشتن یا نداشتن
    Last edited by Arash4484; 28-03-2014 at 12:22. دليل: فونت عادی

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •