تبلیغات :
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: آیــا با چنـد همسـری موافـق هستیــن ؟

راي دهنده
121. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • با چند همسری مرد و زن موافق هستم.

    8 6.61%
  • فقط با چند همسری مرد موافق هستم و مخالف چند همسری زن هستم.

    18 14.88%
  • فقط با چند همسری زن موافق هستم و مخالف چند همسری مرد هستم.

    3 2.48%
  • با چند همسری مرد و زن مخالف هستم.

    92 76.03%
صفحه 7 از 28 اولاول ... 3456789101117 ... آخرآخر
نمايش نتايج 61 به 70 از 276

نام تاپيک: چند همسری از دیدگاه روانشناسی | اخلاق | فلسفه

  1. #61
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Sep 2013
    پست ها
    890

    پيش فرض

    هدف شما از اوردن لفظ مهد ازادی و مثال از فرانسه فقط این بود و هست که بگید مثلا کسی که اجتماع داخل رو نقد میکنه حتما به قول خودتون مدینه فاضله ش کشوری مثل فرانسه یا امریکا و ... هست و هر اتفاقی در اون کشورها بیفته پس نظر و نقد ما زیر سوال خواهد رفت
    در حالی که ما کلا هیچ مدینه فاضله ای رو متصور نیستیم و چه برسه سیاست مدار یک کشوری مثل فرانسه ربطی به نقد ما بخواد داشته باشه

    ما نظری در بحث در حالت ایده ال خودش بر اساس منطق و شعور و درک که وجود داره در بحث عنوان میکنیم حالا این نظر یا نوع نظر دادن رو شما فاشیستی یا هر اسمی دیگه بنامید هیچ ارزشی نداره بلکه در بحث فقط نظری که در باره موضوع اصلی بحث باشه ارزش توجه داره

    در موضوع مورد بحث تاپیک هیچ ارتباطی بینش با خیانت و فساد اخلاقی یک سیاست مدار در یک کشور وجود نداره چون بحث اینجا بر سر رد یا پذیرش چندهمسری( ارتباط چندگانه) در حالت عیان و صداقت هست
    وگرنه بر کسی پوشیده نیست رابطه ای که مخفیانه دنبال میشه حتما ایرادی درش وجود وجود داره که مخفیانه هست وگرنه کسی ایرادی در رابطه نبینه دلیلی هم برای مخفی کردنش نمیبینه
    همونطور که قبلا بهتون تذکر دادم در گفتگو سعی کنید محترمانه تر نظر بدید تا ارزش پاسخگویی داشته باشه... اگر نمی تونید لطفا سکوت فرمایید و از تحریک دیگران با استفاده از واژه های تند خودداری کنید ...
    شما قطعا غیبگو هستید که اهداف اشخاص رو هم دارید می فهمید! خیر هدف من به هیچوجه اون چیزی نبوده که شما به غلط ادعا کردید!

  2. 2 کاربر از 3274 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #62
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    پست ها
    3,485

    پيش فرض

    دوستان برای اینکه شاید کمکی کنه و جلوگیری از ادامه جر و بحث و دادن تنفسی، تاپیک موقت بسته میشه...

    این هم دردیه که ما نمیتونیم بدون درگیری سر هیچ موضوع مهمی با هم بحث کنیم...

    تیم مدیریت انجمن بهیچ وجه تمایل نداره تا در بحثها حضور مدیریتی داشته باشه و مرتب جرح و تعدیل و بستن تاپیک و... ولی درگیری و کدورت، نقض قوانین، شکایت بحق کاربران، پایین آمدن فیتیله محتوا و... ما رو مجبور میکنه به ورود و قطع بحث.






    تاپیک باز شد... خواهش از دوستان اینه که در آغاز نو، جدلهای کهنه ادامه داده نشه نه در لفافه و نه به هیچ شکل دیگری.
    تا نظرات با ارزش شما بخاطر یکی دو جمله شخصی از بین نره.
    سپاس از همکاریتون.
    Last edited by Arash4484; 21-01-2014 at 02:54. دليل: +

  4. 9 کاربر از Arash4484 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #63
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    دلیل روی اوری به چند همسری در برخی از جوامع چیست ؟

    در این جوامع به چه دلایلی چند همسری مورد تایید قانون قرار گرفته ؟

    چه تفاوتی میان دو جنس وجود داشته که قانونا چند همسری برای یکی از طرفین مجاز شده؟

    چرا در بعضی جوامع چند همسری قانونی و در برخی جوامع چنین چیزی علاوه بر غیر قانونی بودن امری زشت و ناپسند تلقی میشه ؟

  6. این کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #64
    پروفشنال Masoud-2014's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2013
    پست ها
    841

    پيش فرض

    کلا چند همسری خوب نیست چه مرد چه زن علی الخصوص زن

  8. این کاربر از Masoud-2014 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #65
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    کلا چند همسری خوب نیست چه مرد چه زن علی الخصوص زن
    چـه تفاوتی بین زنان و مردان در این مورد وجود داره که باعث میشه درباره زنان تاکید بیشتری برای منع چند همسری وجود داشته باشه ؟

  10. این کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #66
    Banned
    تاريخ عضويت
    Oct 2013
    محل سكونت
    Eblis 2011
    پست ها
    754

    پيش فرض

    مطلب شاید کمی زیاد باشه ولی خوندنش خالی از لطف نیست و نخواهد بود ... !



    چه ضرورتی اجازه تعدد زوجات را برای مردان حاصل کرده ، در مقابل چه موانعی جلوی امکان تعدد شوهر را از زنان گرفته است ؟

    نمی‏توان انکار کرد که نیاز ج/ن/س/ی در مردان کاملا متفاوت از نیاز
    ج/ن/س/ی در زنان است ، به گونه ای که در اغلب مردان انگیزه اصلی در ازدواج و ارتباط با جنس مخالف خواسته یا نا خواسته، ارضای نیاز ج/ن/س/ی است ، در حالی که در اغلب زنان این انگیزه عاطفی و روحی است . حتی بخش نیاز ج/ن/س/ی در آن ها هم ماهیتی دوگانه یعنی عاطفی ج/ن/س/ی دارد ؛ یعنی در ماهیت و حقیقت این نیاز هم تفاوت آشکاری بین زنان و مردان وجود دارد . اکثر آنچه برخی از زنان در دوران تجرد به عنوان نیاز ج/ن/س/یاحساس می کنند، بیش تر ماهیت تجربه ج/ن/س/ی دارد که با ارتباط با همسر برآورده می شود .پس از ازدواج کم رنگ می شود، در حالی که در مردان این نیاز ، امری مداوم و کاملا مستقل و قدرتمند باقی می ماند .



    در شدت و قدرت این نیاز بین زنان و مردان تفاوت آشکاری وجود دارد ، به گونه ای که حتی در جوامع غربی که بیش ترین تحریکات و بیداری های
    ج/ن/س/ی وجود دارد و عدم تمایلات ج/ن/س/ی عامل اجتماعی ندارد، تفاوت بین زنان و مردان در نیاز ج/ن/س/ی امری کاملا آشکار است تا حدی که در اکثر این کشورها میزان سرد مزاجی ج/ن/س/ی زنان تا حدود 35 درصد جمعیت زنان را تشکیل می دهد ، در حالی که این امر در مردان شاید به 10 درصد هم نرسد ؛ البته در برخی جوامع میزان سردمزاجی زنان تا 80 درصد هم تخمین زده شده است .
    همچنین نمی‏توان انکار کرد که بقای غریزه
    ج/ن/س/ی مردان از زنان طولانی‏تر است، زیرا غالب زنان در سن معینی، آمادگی ج/ن/س/ی خود را از دست می‏دهند، در حالی که در مردان چنین نیست ، هم چنین زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتی از دوران حاملگی، عملاً هم ممنوعیت آمیزش دارند و هم تمایل هورمونی به این امر ندارند ، در حالی که در مردان این ممنوعیت ها وجود ندارد.
    همه این موارد نشان می دهد که نمی توان شرایط زن و مرد را در خصوص نیازهای
    ج/ن/س/ی یکسان دید و برای هردو جنس به یک گونه قضاوت کرد

    از طرف دیگر مردان در حوادث گوناگون زندگی، بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند . در جنگ‏ها و حوادث دیگر، قربانیان اصلی را آن‏ها تشکیل می‏دهند . در نتیجه همواره میزان زنان در جامعه بیش از مردان خواهد بود و زنان بسیاری در جامعه بدون همسر و سر پرست باقی می مانند .


    با در نظر گرفتن همه آنچه گفته شد ، به علاوه این واقعیت (که تعادل میان مرد و زن همواره به هم می‏خورد) ناچاریم یکی از سه راه ذیل را انتخاب کنیم :

    أ) مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند . زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند . تمام نیازهای فطری و خواسته‏های درونی و احساسی خود را سرکوب کنند.
    ب) مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع
    ج/ن/س/ی را با زنانی که بی شوهر مانده‏اند، به شکل های گوناگون برقرار سازند.
    ج) کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آن‏ها ایجاد نمی‏شود، نیز قدرت بر اجرای کامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، به آن‏ها اجازه داده شود که بیش از یک همسر انتخاب کنند.

    حال اگر بخواهیم راه اول را انتخاب کنیم، باید گذشته از مشکلات اجتماعی که به وجود می‏آید، با فطرت و غرائز و نیازهای روحی و جسمی بشر به مبارزه برخیزیم. هم چنین عواطف و احساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم. اما این مبارزه‏ای است که پیروزی در آن نیست. به فرض که این طرح عملی بشود، جنبه‏های غیر انسانی آن بر هیچ کس پوشیده نیست.

    اگر راه دوم را انتخاب کنیم، باید فحشا را به رسمیت بشناسیم . انواع مشکلات روحی و فرهنگی و اجتماعی که دامنگیر این گونه روابط آزاد می شود ، بر جامعه بپذیریم؛ تازه زنانی که به عنوان معشوقه مورد بهره برداری
    ج/ن/س/ی قرار می‏گیرند، نه تأمین مالی و اجتماعی و... دارند و نه آینده‏ای در خور و سرنوشتی معین. چنان که شخصیت آن‏ها در این فرایند پایمال شده است . وجدانی سرخورده و احساسی سرشار از ملامت خود دارند . این‏ها اموری نیست که انسان آگاه آن را تجویز کند.

    بنابراین تنها راه سوم می‏ماند که هم به خواسته‏های فطری و نیازهای غریزی زنان در موقعیت های خاص پاسخ مثبت داده شده ، هم از عواقب شوم فحشا و نابسامانی زندگی این دسته از زنان جلوگیری شود و جامعه نیز از گرداب گناه در امان بماند.




    در این میان دو ضرورت مهم اجتماعی وجود دارد :

    یکی آن که وجود زنان بی سرپرست و بیوه در جامعه به دلایل گوناگون اقتصادی و روحی و غریزی می تواند موجب مفاسد و مشکلات فردی و اجتماعی هم برای خودشان و هم برای مردان جامعه و هم فرزندان شان گردد ، در حالی که با یک ازدواج موقت یا دائم ، اما کمرنگ تر از ازدواج اول ، بخش عمده این نیازها برطرف شده و خطرات بسیاری در این زمینه برطرف می گردد .

    دیگر آن که انگیزه های موجه
    ج/ن/س/ی در مردان آن هم در شرایط خاصی که معمولا از طریق همسر خود توان برآورده ساختن آن را ندارند ، در پاره ای موارد تعدد زوجات را کاملا منطقی می‏کند . با ازدواجی مشروع از فشارهای ویرانگر روحی که ممکن است همه توان مفید اجتماعی یک مرد را گرفته و او را وادار به رفتارهای بسیار پر خطر و پر آسیب نماید، جلوگیری می شود .
    اگر واقع بینانه بنگریم می بینیم در وضعیت احساس نیاز ، با توجه به قدرت این نیرو در مردان و تاثیرگذاری آن در تصمیمات و رفتارهای فردی و اجتماعی شان و توانایی مردان در برآورده ساختن تمایلات خود از طریق ابزارهای مالی و اجتماعی که دارند، در بسیاری از موارد این نیاز اگر از طریق مشروع ارضا نشود، مردان را وادار به اقدام از طریق نامشروع می‏کند که تبعات منفی فردی و اجتماعی و خانوادگی آن بسیار بیش تر و خطرناک تر است .



    حالا به این می پردازیم که چرا چند شوهری مجاز نیست ..!


    بنا بر تحقیقات گوناگون روان شناسان و فیزیولوژیست ها ماهیت نیاز زنان به همسر و ازدواج برای آن ها در نگاهی کلی، برطرف کردن خلأ روحی و عاطفی است . یعنی این امر در نگاه کلان ماهیتی احساسی دارد ؛ در واقع هدف اصلی زنان برای ازدواج رسیدن به موقعیت مشخص و محترم اجتماعی و جلب حمایت فردی است که بتواند از هویت و استقلال آن ها حمایت کند . همچنین تمایل به مشارکت در ایجاد یک مجموعه عاطفی و اجتماعی و البته در کنار همه این ها پاسخی مناسب به نیاز
    ج/ن/س/ی هم به طور جدی مطرح است .

    با این وجود ماهیت اصلی نیاز زنان به همسر امری است که در تشکیل یک خانواده و ارتباط با یک همسر معنا پیدا می کند . چند همسری زن در تضاد آشکار با روح نیاز به جلب حمایت یک مرد و تشکیل یک مجموعه مستقل و دارای منزلت اجتماعی خواهد بود . به علاوه این مسئله از زاویه مقابل یعنی از منظر نگاه مردان به هیچ وجه قابل قبول نخواهد بود . مانع ایجاد رابطه حمایتی و احساسی مورد نیاز زنان ، از طرف مردان خواهد شد . موجب تزلزل بیش تر مجموعه خانواده خواهد گردید .




    حتی بخشی از نیاز
    ج/ن/س/ی مردان در گرو انحصاری دانستن شریک ج/ن/س/ی و عامل ارضای آن برای خودشان است . ارتباط زن با هر مرد دیگری حتی تصور و احتمال این امر عاملی در عدم تمایل مرد به همسرش یا عدم ارضای درست این نیاز در او و در نتیجه سست شدن بنیان خانواده خواهد بود؛ بماند که تحقیقات روانشناسی ثابت کرده است که زنان بیش از مردان خواهان تک همسری و توجه کامل به یک همسر هستند .

    هر چند نمی توان روحیه میل به تجربه های متفاوت در هر انسانی را نادیده گرفت . به خصوص در شرایط وسوسه انگیز تشویق انحرافات
    ج/ن/س/ی و تشویق زنان به تنوع طلبی های زشت ج/ن/س/ی که توسط رسانه های آلوده دامن زده می شود ، چه بسا این تمایلات به نوعی خود را به صورت یک امر طبیعی جلوه کند و زن احساس کند که از چند همسری بدش نمی آید ، اما حقیقت آن است که زن در چند شوهری هرگز نمی‌تواند حمایت و محبت و عواطف خالصانه و فداکاری یک مرد را نسبت به خود جلب کند، از این رو چند شوهری نظیر روسپی گری همواره مورد تنفر زن بوده است.
    این امری است که از فشارهای روحی و افسردگی ها و زجر های روانی زنانی که متاسفانه چنین تجربه ای داشته اند، به خوبی مشهود و ملموس است و به هیچ وجه قابل انکار نیست ؛ پس چند شوهر داشتن نه با تمایلات و خواسته‌های مرد موافقت داشته است و نه با خواسته‌ها و گرایش‌های زنان.

    اما یکی دیگر از مشکلات مهمی که در صورت چند همسری برای زنان ایجاد می شود، مشخص نبودن پدر برای فرزندان و عدم تعلق عاطفی و گسست بین نسل ها می‌باشد. تعلق فرزند به یک پدر و معین شدن پدر فرزند، اگر چه با تحقیقات امروزی و آزمایش‌های DNA و مانند آن ، مشخص می‌شود، اما از نظر روانی این امر همچنان مسئله ای حل نشدنی است؛ زیرا همان گونه که دانشمندان می‌گویند: نتایج آزمایش های تجربی صد در صد نیست و احتمال خطای انسانی یا اغراض و اهداف شخصی و دستبرد در نتایج وجود دارد .

    در واقع اقناع روحی و روانی پدر و مادر و فرزند چیزی نیست که با آزمایش قابل حل باشد. فرزند می‌خواهد اطمینان قلبی و درونی یابد که پدر و مادر او واقعی هستند . همین طور پدر و مادر . تا زمانی که اقناع و اطمینان قلبی و درونی از طریق باور به سلامت رفتار همسر صورت نگیرد ، چنین آرامشی به وجود نخواهد آمد . اگر این گونه نشد ، به همان نسبت رابطه و پیوند عاطفی بین پدر و مادر و فرزند متزلزل خواهد بود. مطمئناً در صورت تعدد شوهر برای زن، این اطمینان و رابطه عاطفی حاصل نمی‌شود.

    و ...






    در صورتی که زن واقعا نیازهای
    ج/ن/س/ی اش به وسیله شوهرش برآورده نشود ، می تواند از طریق راهکارهای قانونی برای طلاق و ازدواج با مردی دیگر اقدام نماید . طلاق هایی مانند "طلاق خلع" در شرع برای همین امور تعبیه شده است . قانون گذار هم راهکارهای قانونی برای این امر را در نظر گرفته است تا فشاری فوق طاقت بر زنانی که دچار چنین وضعیتی هستند وارد نگردد . زنان می توانند با مراجعه به محاکم خانواده در جهت برطرف کردن این مشکل اقدام نمایند .


    منبع : پاسخگو


    Last edited by M £ H D I; 07-02-2014 at 21:36.

  12. 4 کاربر از M £ H D I بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #67
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    مطلب شاید کمی زیاد باشه ولی خوندنش خالی از لطف نیست و نخواهد بود ... !


    گذشته از اینکه این متن! برای ادعاها و دلایلش خالی از هرگونه دلیل و مدرک و سند علمی هست و میشه در مقابل ادعا های مطرح شده مدارک روانشناختی و فیزولوژیک زیادی رو مطرح کرد من از این متن فقط 2مطلب رو برداشت کردم
    1-مردان خالی از هرگونه احساسات و عاطفه هستن و تنها تمایلات جنسی دارن اون هم همراه با تنوع طلبی و شدت زیاد.
    2-زنان تنها دلیل وارد رابطه شدنشون و ازدواج فقط نیاز عاطفه و بدست اوردن جایگاه اجتماعی و ... هست و تمایلات جنسی فقط داخل پرانتز هست براشون

    از دید من ادعاها (جدای از اینکه میشه توهین به شخصیت و شعور و احساسات مردوها و زنها دونستش) به واقعیت فقط از یک بعد نزدیک هست و اون هم اینکه اری بعضی مردان تنها تمالهات جنسی رو درک میکنن و بعضی زنان هیچ شناختی از تمایلات جنسی ندارن( دلایلش هم 90درصد اکتسابی هست نه ذاتی) ولی در مقابل بعضی مردان هستن که احساسات و عواظف هم دارن و بعضی زنان هستن که تمایل جنسی سرشاری درشون هست.
    پس صرف دیدن فقط تمایلات درونی خودمون و بر اساس اون نظریه و قانون کلی دادن بدون بررسی کلیت انسانها نمیتونه دلیل کافی برای صدور قانون برای کلیت اجتماع باشه.

  14. 9 کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #68
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    نمی‏توان انکار کرد که نیاز ج/ن/س/ی در مردان کاملا متفاوت از نیاز ج/ن/س/ی در زنان است ، به گونه ای که در اغلب مردان انگیزه اصلی در ازدواج و ارتباط با جنس مخالف خواسته یا نا خواسته، ارضای نیاز ج/ن/س/ی است ، در حالی که در اغلب زنان این انگیزه عاطفی و روحی است . حتی بخش نیاز ج/ن/س/ی در آن ها هم ماهیتی دوگانه یعنی عاطفی ج/ن/س/ی دارد ؛ یعنی در ماهیت و حقیقت این نیاز هم تفاوت آشکاری بین زنان و مردان وجود دارد . اکثر آنچه برخی از زنان در دوران تجرد به عنوان نیاز ج/ن/س/یاحساس می کنند، بیش تر ماهیت تجربه ج/ن/س/ی دارد که با ارتباط با همسر برآورده می شود .پس از ازدواج کم رنگ می شود، در حالی که در مردان این نیاز ، امری مداوم و کاملا مستقل و قدرتمند باقی می ماند .



    در شدت و قدرت این نیاز بین زنان و مردان تفاوت آشکاری وجود دارد ، به گونه ای که حتی در جوامع غربی که بیش ترین تحریکات و بیداری های
    ج/ن/س/ی وجود دارد و عدم تمایلات ج/ن/س/ی عامل اجتماعی ندارد، تفاوت بین زنان و مردان در نیاز ج/ن/س/ی امری کاملا آشکار است تا حدی که در اکثر این کشورها میزان سرد مزاجی ج/ن/س/ی زنان تا حدود 35 درصد جمعیت زنان را تشکیل می دهد ، در حالی که این امر در مردان شاید به 10 درصد هم نرسد ؛ البته در برخی جوامع میزان سردمزاجی زنان تا 80 درصد هم تخمین زده شده است .
    همچنین نمی‏توان انکار کرد که بقای غریزه
    ج/ن/س/ی مردان از زنان طولانی‏تر است، زیرا غالب زنان در سن معینی، آمادگی ج/ن/س/ی خود را از دست می‏دهند، در حالی که در مردان چنین نیست ، هم چنین زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتی از دوران حاملگی، عملاً هم ممنوعیت آمیزش دارند و هم تمایل هورمونی به این امر ندارند ، در حالی که در مردان این ممنوعیت ها وجود ندارد.
    همه این موارد نشان می دهد که نمی توان شرایط زن و مرد را در خصوص نیازهای
    ج/ن/س/ی یکسان دید و برای هردو جنس به یک گونه قضاوت کرد

    از طرف دیگر مردان در حوادث گوناگون زندگی، بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند . در جنگ‏ها و حوادث دیگر، قربانیان اصلی را آن‏ها تشکیل می‏دهند . در نتیجه همواره میزان زنان در جامعه بیش از مردان خواهد بود و زنان بسیاری در جامعه بدون همسر و سر پرست باقی می مانند .


    با در نظر گرفتن همه آنچه گفته شد ، به علاوه این واقعیت (که تعادل میان مرد و زن همواره به هم می‏خورد) ناچاریم یکی از سه راه ذیل را انتخاب کنیم :

    أ) مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند . زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند . تمام نیازهای فطری و خواسته‏های درونی و احساسی خود را سرکوب کنند.
    ب) مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع
    ج/ن/س/ی را با زنانی که بی شوهر مانده‏اند، به شکل های گوناگون برقرار سازند.
    ج) کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آن‏ها ایجاد نمی‏شود، نیز قدرت بر اجرای کامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، به آن‏ها اجازه داده شود که بیش از یک همسر انتخاب کنند.

    حال اگر بخواهیم راه اول را انتخاب کنیم، باید گذشته از مشکلات اجتماعی که به وجود می‏آید، با فطرت و غرائز و نیازهای روحی و جسمی بشر به مبارزه برخیزیم. هم چنین عواطف و احساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم. اما این مبارزه‏ای است که پیروزی در آن نیست. به فرض که این طرح عملی بشود، جنبه‏های غیر انسانی آن بر هیچ کس پوشیده نیست.

    اگر راه دوم را انتخاب کنیم، باید فحشا را به رسمیت بشناسیم . انواع مشکلات روحی و فرهنگی و اجتماعی که دامنگیر این گونه روابط آزاد می شود ، بر جامعه بپذیریم؛ تازه زنانی که به عنوان معشوقه مورد بهره برداری
    ج/ن/س/ی قرار می‏گیرند، نه تأمین مالی و اجتماعی و... دارند و نه آینده‏ای در خور و سرنوشتی معین. چنان که شخصیت آن‏ها در این فرایند پایمال شده است . وجدانی سرخورده و احساسی سرشار از ملامت خود دارند . این‏ها اموری نیست که انسان آگاه آن را تجویز کند.

    بنابراین تنها راه سوم می‏ماند که هم به خواسته‏های فطری و نیازهای غریزی زنان در موقعیت های خاص پاسخ مثبت داده شده ، هم از عواقب شوم فحشا و نابسامانی زندگی این دسته از زنان جلوگیری شود و جامعه نیز از گرداب گناه در امان بماند.


    البته این توضیحات از نظر روانشناسی مورد تایید نیست .

    در توضیح تفاوت در تمایلات جن*سی زنان و مردان بارها بحث شده و چنین چیزی که زنان تمایلات جن*سی کمتری نسبت به مردان دارن از نظر علمی تایید شده نیست.

    در این پست توضیحات مختصری داده شده : ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )

    سایر توضیحات هم در این پست قابل رد شدن هستن :

    بعضی از دلایلی که موافقین چند همسری مرد برای موجه دونستن چند همسری میارن :

    1) نیاز جن*سی مردان بیشتر از زنان هست و ازین جهت نیاز مردان به چند همسری بیشتر از زنان است!

    2) به علت جمعیت زیاد زنان مجرد و همین طور زنان بیوه ، نیاز به همسر برای زنان، دلیل موجه برای چند همسری مردان است!

    3) به علت قدرت تولید مثلی بیشتر مردان نسبت به زنان برای حفظ تعادل مردان نیاز به همسر بیشتری دارند!


    پاسخی که مطرح هست:


    1)بر اساس چه دلیل علمی ثابت شده ای و یا بر اساس چه دلیل روانشناسی شدت نیاز جن*سی در مردان بیشتر از زنان هست؟! هیچ دلیل علمی برای اثبات نیاز جن*سی بیشتر مردان نسبت به زنان وجود نداره.

    ( در بحثی که در [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] شد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] معرفی شد)

    2) بر این اساس دلایل گزینه اول که نیاز جنسی زنان کمتر از مردان هست پس نگرانی ازین بابت نباید وجود داشته باشه که برای حفظ زنان از بعضی اسیب ها نیاز به چند همسری مردان وجود دارد! چون اساسا با دلایلی گزینه اول نیاز جنسی زنان باید خیلی کمتر از مردان باشد که چنین نگرانی هایی رو ایجاد کند! در غیر این صورت اگر نیاز جنسی زنان هم به میزان مردان باشد نیاز به چند همسری برای زنان هم به وجود میاد.

    ویا بر عکس:

    در جوامعی که جمعیت مردان بیشتر از زنان هست باید به علت تعداد زیاد مردان و نیاز به داشتن همسر ، چند همسری در زنان دلیل موجهی باشه!

    3) برای تولید مثل سنین خاصی برای هر دو جنس اولویت هست چون با گذشت زمان و افزایش سن کیفیت گامت های تولید شده در هر دو جنس تقلیل پیدا میکنه . قدرت باروری مردان هم با افزایش سن کاهش پیدا میکنه. با افزایش سن دی ان ای گامت نر آسیب بیشتری میبیند همچنین احتمال سقط جنین یا تولد نوزاد با ناهنجاری های ژنتیکی چه در باروری های طبیعی و چه در باروری های مصنوعی با افزایش سن در هر دو جنس افزایش پیدا میکنه. بنابراین قدرت تولید مثلی دلیل موجهی برای چند همسری مردان نمیتونه باشه..

  16. 8 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #69
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,323

    پيش فرض

      محتوای مخفی: ... 
    مطلب شاید کمی زیاد باشه ولی خوندنش خالی از لطف نیست و نخواهد بود ... !



    چه ضرورتی اجازه تعدد زوجات را برای مردان حاصل کرده ، در مقابل چه موانعی جلوی امکان تعدد شوهر را از زنان گرفته است ؟

    نمی‏توان انکار کرد که نیاز ج/ن/س/ی در مردان کاملا متفاوت از نیاز
    ج/ن/س/ی در زنان است ، به گونه ای که در اغلب مردان انگیزه اصلی در ازدواج و ارتباط با جنس مخالف خواسته یا نا خواسته، ارضای نیاز ج/ن/س/ی است ، در حالی که در اغلب زنان این انگیزه عاطفی و روحی است . حتی بخش نیاز ج/ن/س/ی در آن ها هم ماهیتی دوگانه یعنی عاطفی ج/ن/س/ی دارد ؛ یعنی در ماهیت و حقیقت این نیاز هم تفاوت آشکاری بین زنان و مردان وجود دارد . اکثر آنچه برخی از زنان در دوران تجرد به عنوان نیاز ج/ن/س/یاحساس می کنند، بیش تر ماهیت تجربه ج/ن/س/ی دارد که با ارتباط با همسر برآورده می شود .پس از ازدواج کم رنگ می شود، در حالی که در مردان این نیاز ، امری مداوم و کاملا مستقل و قدرتمند باقی می ماند .



    در شدت و قدرت این نیاز بین زنان و مردان تفاوت آشکاری وجود دارد ، به گونه ای که حتی در جوامع غربی که بیش ترین تحریکات و بیداری های
    ج/ن/س/ی وجود دارد و عدم تمایلات ج/ن/س/ی عامل اجتماعی ندارد، تفاوت بین زنان و مردان در نیاز ج/ن/س/ی امری کاملا آشکار است تا حدی که در اکثر این کشورها میزان سرد مزاجی ج/ن/س/ی زنان تا حدود 35 درصد جمعیت زنان را تشکیل می دهد ، در حالی که این امر در مردان شاید به 10 درصد هم نرسد ؛ البته در برخی جوامع میزان سردمزاجی زنان تا 80 درصد هم تخمین زده شده است .
    همچنین نمی‏توان انکار کرد که بقای غریزه
    ج/ن/س/ی مردان از زنان طولانی‏تر است، زیرا غالب زنان در سن معینی، آمادگی ج/ن/س/ی خود را از دست می‏دهند، در حالی که در مردان چنین نیست ، هم چنین زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتی از دوران حاملگی، عملاً هم ممنوعیت آمیزش دارند و هم تمایل هورمونی به این امر ندارند ، در حالی که در مردان این ممنوعیت ها وجود ندارد.
    همه این موارد نشان می دهد که نمی توان شرایط زن و مرد را در خصوص نیازهای
    ج/ن/س/ی یکسان دید و برای هردو جنس به یک گونه قضاوت کرد

    از طرف دیگر مردان در حوادث گوناگون زندگی، بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند . در جنگ‏ها و حوادث دیگر، قربانیان اصلی را آن‏ها تشکیل می‏دهند . در نتیجه همواره میزان زنان در جامعه بیش از مردان خواهد بود و زنان بسیاری در جامعه بدون همسر و سر پرست باقی می مانند .


    با در نظر گرفتن همه آنچه گفته شد ، به علاوه این واقعیت (که تعادل میان مرد و زن همواره به هم می‏خورد) ناچاریم یکی از سه راه ذیل را انتخاب کنیم :

    أ) مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند . زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند . تمام نیازهای فطری و خواسته‏های درونی و احساسی خود را سرکوب کنند.
    ب) مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع
    ج/ن/س/ی را با زنانی که بی شوهر مانده‏اند، به شکل های گوناگون برقرار سازند.
    ج) کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آن‏ها ایجاد نمی‏شود، نیز قدرت بر اجرای کامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، به آن‏ها اجازه داده شود که بیش از یک همسر انتخاب کنند.

    حال اگر بخواهیم راه اول را انتخاب کنیم، باید گذشته از مشکلات اجتماعی که به وجود می‏آید، با فطرت و غرائز و نیازهای روحی و جسمی بشر به مبارزه برخیزیم. هم چنین عواطف و احساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم. اما این مبارزه‏ای است که پیروزی در آن نیست. به فرض که این طرح عملی بشود، جنبه‏های غیر انسانی آن بر هیچ کس پوشیده نیست.

    اگر راه دوم را انتخاب کنیم، باید فحشا را به رسمیت بشناسیم . انواع مشکلات روحی و فرهنگی و اجتماعی که دامنگیر این گونه روابط آزاد می شود ، بر جامعه بپذیریم؛ تازه زنانی که به عنوان معشوقه مورد بهره برداری
    ج/ن/س/ی قرار می‏گیرند، نه تأمین مالی و اجتماعی و... دارند و نه آینده‏ای در خور و سرنوشتی معین. چنان که شخصیت آن‏ها در این فرایند پایمال شده است . وجدانی سرخورده و احساسی سرشار از ملامت خود دارند . این‏ها اموری نیست که انسان آگاه آن را تجویز کند.

    بنابراین تنها راه سوم می‏ماند که هم به خواسته‏های فطری و نیازهای غریزی زنان در موقعیت های خاص پاسخ مثبت داده شده ، هم از عواقب شوم فحشا و نابسامانی زندگی این دسته از زنان جلوگیری شود و جامعه نیز از گرداب گناه در امان بماند.




    در این میان دو ضرورت مهم اجتماعی وجود دارد :

    یکی آن که وجود زنان بی سرپرست و بیوه در جامعه به دلایل گوناگون اقتصادی و روحی و غریزی می تواند موجب مفاسد و مشکلات فردی و اجتماعی هم برای خودشان و هم برای مردان جامعه و هم فرزندان شان گردد ، در حالی که با یک ازدواج موقت یا دائم ، اما کمرنگ تر از ازدواج اول ، بخش عمده این نیازها برطرف شده و خطرات بسیاری در این زمینه برطرف می گردد .

    دیگر آن که انگیزه های موجه
    ج/ن/س/ی در مردان آن هم در شرایط خاصی که معمولا از طریق همسر خود توان برآورده ساختن آن را ندارند ، در پاره ای موارد تعدد زوجات را کاملا منطقی می‏کند . با ازدواجی مشروع از فشارهای ویرانگر روحی که ممکن است همه توان مفید اجتماعی یک مرد را گرفته و او را وادار به رفتارهای بسیار پر خطر و پر آسیب نماید، جلوگیری می شود .
    اگر واقع بینانه بنگریم می بینیم در وضعیت احساس نیاز ، با توجه به قدرت این نیرو در مردان و تاثیرگذاری آن در تصمیمات و رفتارهای فردی و اجتماعی شان و توانایی مردان در برآورده ساختن تمایلات خود از طریق ابزارهای مالی و اجتماعی که دارند، در بسیاری از موارد این نیاز اگر از طریق مشروع ارضا نشود، مردان را وادار به اقدام از طریق نامشروع می‏کند که تبعات منفی فردی و اجتماعی و خانوادگی آن بسیار بیش تر و خطرناک تر است .



    حالا به این می پردازیم که چرا چند شوهری مجاز نیست ..!


    بنا بر تحقیقات گوناگون روان شناسان و فیزیولوژیست ها ماهیت نیاز زنان به همسر و ازدواج برای آن ها در نگاهی کلی، برطرف کردن خلأ روحی و عاطفی است . یعنی این امر در نگاه کلان ماهیتی احساسی دارد ؛ در واقع هدف اصلی زنان برای ازدواج رسیدن به موقعیت مشخص و محترم اجتماعی و جلب حمایت فردی است که بتواند از هویت و استقلال آن ها حمایت کند . همچنین تمایل به مشارکت در ایجاد یک مجموعه عاطفی و اجتماعی و البته در کنار همه این ها پاسخی مناسب به نیاز
    ج/ن/س/ی هم به طور جدی مطرح است .

    با این وجود ماهیت اصلی نیاز زنان به همسر امری است که در تشکیل یک خانواده و ارتباط با یک همسر معنا پیدا می کند . چند همسری زن در تضاد آشکار با روح نیاز به جلب حمایت یک مرد و تشکیل یک مجموعه مستقل و دارای منزلت اجتماعی خواهد بود . به علاوه این مسئله از زاویه مقابل یعنی از منظر نگاه مردان به هیچ وجه قابل قبول نخواهد بود . مانع ایجاد رابطه حمایتی و احساسی مورد نیاز زنان ، از طرف مردان خواهد شد . موجب تزلزل بیش تر مجموعه خانواده خواهد گردید .




    حتی بخشی از نیاز
    ج/ن/س/ی مردان در گرو انحصاری دانستن شریک ج/ن/س/ی و عامل ارضای آن برای خودشان است . ارتباط زن با هر مرد دیگری حتی تصور و احتمال این امر عاملی در عدم تمایل مرد به همسرش یا عدم ارضای درست این نیاز در او و در نتیجه سست شدن بنیان خانواده خواهد بود؛ بماند که تحقیقات روانشناسی ثابت کرده است که زنان بیش از مردان خواهان تک همسری و توجه کامل به یک همسر هستند .

    هر چند نمی توان روحیه میل به تجربه های متفاوت در هر انسانی را نادیده گرفت . به خصوص در شرایط وسوسه انگیز تشویق انحرافات
    ج/ن/س/ی و تشویق زنان به تنوع طلبی های زشت ج/ن/س/ی که توسط رسانه های آلوده دامن زده می شود ، چه بسا این تمایلات به نوعی خود را به صورت یک امر طبیعی جلوه کند و زن احساس کند که از چند همسری بدش نمی آید ، اما حقیقت آن است که زن در چند شوهری هرگز نمی‌تواند حمایت و محبت و عواطف خالصانه و فداکاری یک مرد را نسبت به خود جلب کند، از این رو چند شوهری نظیر روسپی گری همواره مورد تنفر زن بوده است.
    این امری است که از فشارهای روحی و افسردگی ها و زجر های روانی زنانی که متاسفانه چنین تجربه ای داشته اند، به خوبی مشهود و ملموس است و به هیچ وجه قابل انکار نیست ؛ پس چند شوهر داشتن نه با تمایلات و خواسته‌های مرد موافقت داشته است و نه با خواسته‌ها و گرایش‌های زنان.

    اما یکی دیگر از مشکلات مهمی که در صورت چند همسری برای زنان ایجاد می شود، مشخص نبودن پدر برای فرزندان و عدم تعلق عاطفی و گسست بین نسل ها می‌باشد. تعلق فرزند به یک پدر و معین شدن پدر فرزند، اگر چه با تحقیقات امروزی و آزمایش‌های DNA و مانند آن ، مشخص می‌شود، اما از نظر روانی این امر همچنان مسئله ای حل نشدنی است؛ زیرا همان گونه که دانشمندان می‌گویند: نتایج آزمایش های تجربی صد در صد نیست و احتمال خطای انسانی یا اغراض و اهداف شخصی و دستبرد در نتایج وجود دارد .

    در واقع اقناع روحی و روانی پدر و مادر و فرزند چیزی نیست که با آزمایش قابل حل باشد. فرزند می‌خواهد اطمینان قلبی و درونی یابد که پدر و مادر او واقعی هستند . همین طور پدر و مادر . تا زمانی که اقناع و اطمینان قلبی و درونی از طریق باور به سلامت رفتار همسر صورت نگیرد ، چنین آرامشی به وجود نخواهد آمد . اگر این گونه نشد ، به همان نسبت رابطه و پیوند عاطفی بین پدر و مادر و فرزند متزلزل خواهد بود. مطمئناً در صورت تعدد شوهر برای زن، این اطمینان و رابطه عاطفی حاصل نمی‌شود.

    و ...






    در صورتی که زن واقعا نیازهای
    ج/ن/س/ی اش به وسیله شوهرش برآورده نشود ، می تواند از طریق راهکارهای قانونی برای طلاق و ازدواج با مردی دیگر اقدام نماید . طلاق هایی مانند "طلاق خلع" در شرع برای همین امور تعبیه شده است . قانون گذار هم راهکارهای قانونی برای این امر را در نظر گرفته است تا فشاری فوق طاقت بر زنانی که دچار چنین وضعیتی هستند وارد نگردد . زنان می توانند با مراجعه به محاکم خانواده در جهت برطرف کردن این مشکل اقدام نمایند .


    منبع : پاسخگو



    این حرف ها واقعا نه پشتوانه علمی داره و نه حتی با ابتدایی ترین اصول منطق و تفکر منطقی سازگاره.

    در ابتدا گفته شد که مرد موجودی جــن/سی و زن احساسی است که پایه و اساسی نداره، بعد گفته شد نوع نیازها در مرد و زن متفاوت هست و یکدفعه پرید به اینکه پس مرد بیشتر نیاز داره! که باز هم پایه و اساسی نداره. آمارهایی درباره سردمزاجی زنان داده شد که پشتوانه ای نداشت. بعد گفته شد چون مردان بیشتر در معرض مرگ هستند تعداد زنان بیشتر خواهد بود و این زنان نیاز به سرپرست دارند گویی مثلا ازدواج یعنی سرپرستی! اون سه راهی هم که گذشته شد دقیقا مغلطه False dichotomy (یا Trichotomy) هست گویی تنها حالت ممکن اون سه تاست. اینها همه از اون تفکر ناشی میشه که ازدواج رو هدف زندگی می دونه، ازدواج نکردن رو بدترین چیز و ازدواج بد کردن و بدبختی در زندگی مشترک رو بهتر از زندگی مجرد می دونه که در قرن 21 این چیزها کاملا باطل هستند.

    بحث چندشوهری هم که استارتش با "بنا بر تحقیقات گوناگون" بود که ما تحقیقی ندیدیم و یافته های روانشناسی هم این ها رو تایید نمی کنه و بعد هم از عدم اطمینان تست های DNA برای مشخص کردن پدر صحبت شد که باز هم بی مورد است و ادعاهایی درباره تزلزل رابطه ها و ... که باز هم پایه و اساس علمی ندارند.

  18. 7 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #70
    Banned
    تاريخ عضويت
    Oct 2013
    محل سكونت
    Eblis 2011
    پست ها
    754

    پيش فرض

    با احترام به نظرات شما ، بنده با 90% مطالبی که در پست 66 گفته شده موافقم و دنبال دلیل روانشناسی و علمی و روحی و تکنیکی و کتابیش هم نیستم ؛ چون تو عمل و جامعه بهم ثابت شده.
    موفق باشید.

  20. این کاربر از M £ H D I بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •