از قسمت پانزدهم
از قسمت پانزدهم
من از مسخره بودن و زشتی کار از خنده داشتم میمردم!اصلا یکم واقعیت نداشت اون صحنه..
بعدشم سریالی که بیاد همش حرف های مسخره بندازه سر زبون بچه ها اسمشو نیاری بهتره...کچای دنیا کلانتری میرن جشن تولد میگیرن؟یکم واقعیت باید توی سریال باشه.
هر کسی یک سلیقه ای داره.![]()
wow![]()
اکشال نداره
اینو جدی میگم یه زمانی من فکر میکردم شما روبات فروم هستید و روبات کپی پیست هستید مثه روبات هایی که تو یاهو هست به طور اتوماتیک جواب میده![]()
تو این 7 صفحه تاپیک که پیش رفته فقط شما و یک شخص دیگه مخالف این سریال بودید جالبم هست هر دوتون نظرتون مشابه هم هست اون شخص هم پستش این بود :
خیلی جالبه والا ما این سریال کامل دیدیم نه حرف مسخره نه الفاظ بدی به کار برده نشده ... نمیدونم شایدم بچه های دور و اطراف شما خیلی دیگه مودب و پاستوریزه تشریف دارند ... دیگه بچه های این دور و زمونه بزنیم به تختهاز من و شما خیلی بهتر الفاظی رو به کار میبرن که شاخ در بیاری کافیه یک سر بعد مدرسه پنهانی گفته هاشون رو چک کنی
![]()
من خودم دانشجوام ولی بعضی مواقع میرم بیرون و از مدرسه های ابتدایی رد میشدم الفاظی به کار میبرن که من روم هم نمیشه به کار ببرم
حالا نمیدونم این الفاظ بد و مسخره از نظر شما چیه اینقدر نگران بچه ها هستی ؟ شاید به قول دوستمون سگ هم کلمه خیلی زشتی هست و ما بی خبریم
در مورد واقعیات هم اگر قرار باشه همش بر اساس واقعیات باشه که اصولا طنز یا کلا هیچ فیلم و سریالی شکل نمیگیره فیلم های خارجی رو ببین مثلا یکی مثه بروسلی و فرانکی هزار نفر میکشه یا مثلا فیلم اسپایدرمن همچین چیزی واقعیت نداره پس کلا فیلمسازی و اینا رو تعطیل کنن فقط مستند ببینن ملت
سابقه بهنام تشکر در تلویزیون به سال ۸۳ و بازی در سریال«مروارید سرخ»بر میگردد و پس از آن ایفاگر نقشهایی در سریال های «عصای پیری»،«تا صبح»، «مختار نامه» و..بود، اما بسیاری از مخاطبان تلویزیون او را با نقش دکتر نیمای سریال «ساختمان پزشکان» به یاد میآورند.حضوری که با بازی مقابل هومن برق نورد، شکل جذابتری گرفت و در سریال«دزد و پلیس»بار دیگر این دو بازیگر کنار هم قرار گرفتند و حالا سریال «دودکش»سومین تجربه همکاری بهنام تشکر و هومن برق نورد است که این شبها از شبکه یک سیما روی آنتن میرود.سریالی که تشکر حضور متفاوتی را در آن تجربه کرده است.او معتقد است متن خوب برزو نیک نژاد و کارگردانی محمدحسین لطیفی «دودکش»را دیدنیتر کرده است.
«دودکش»داستان دو خانواده را روایت میکند که زندگی سادهای دارند و یک قالیشویی را اداره میکنند، اما هر بار ماجراها و مسایلی برای آنها اتفاق میافتد که داستان این سریال را تشکیل میدهد.
هومن برق نورد، بهنام تشکر، امیرحسین رستمی، سیما تیرانداز، نگار عابدی، الناز حبیبی، جواد عزتی، محمدرضا شیرخانلو، یاسv نوروزی، رونیکا محمدی، نصرت میرعظیمی، سیدرضا حسینی و نوید خداشناس بازیگران این سریال هستند.
گفت و گوی ما با بهنام تشکر را میخوانید:
بعد از بازی درسریال«دزد و پلیس»در مورد اینکه ترجیح می دهید در تلویزیون نقش های جدی تر بازی کنید صحبت می کردید.اگر کاگردانی غیراز محمد حسین لطیفی سریال«دودکش»را کارگردانی می کرد حضور در این سریال و این نقش طنز را نمی پذیرفتید؟
کارگردان همیشه عنصر مهمی در شکل گیری یک اثر است و من تجربه کار با محمد حسین لطیفی را در«ساخت ایران»داشتم و متاسفانه این کار آنطور که شایسته بود، دیده نشد. اما در سریال«دودکش»چند عامل وجود داشت که من را برای حضور در آن ترغیب می کرد. فیلمنامه بسیار خوب نوشته شده بود، محمد حسین لطیفی گروه را هدایت می کرد، هومن برق نورد در یک تجربه دیگر من را همراهی می کرد و تمام این عوامل باعث شد بستر را برای حضور مجدد در یک اثر طنز فراهم ببینم.
شما از معدود بازیگرانی هستید که در هر بار حضورتان مقابل دوربین بازی متفاوتی را ارائه می دهید. اتفاقی که بیشتر دربازی باز بازیگران تئاتر دیده می شود. آنها می گویند این تفاوت در بازی به دلیل پیشینه و تمرین هایی است که در تئاتر اموخته اند و قوه درک و تحلیلشان از نقش بیشتر است. این موضوع در مورد شما هم صدق می کند؟
به عنوان بازیگر اصلی ترین عنصر برای من متن است. متن ابزارهای بسیاری به لحاظ اجرا به بازیگر میدهد و در ذهن نویسنده شخصیت شکل میگیرد و وقتی این پردازش شخصیت در متن درست انجام شده باشد، برای ایفای یک نقش بهتر به بازیگر کمک می کند.در سریال «دودکش»علاوه بر اینکه به متن استناد کردم چیزهایی هم به شخصیت نصرت اضافه کردم مثل نوع راه رفتن یا حرف زدن.صدایی که برای نصرت گرفتم کمی به سمت تیپیکال بازی کردن میرفت البته اجازه ندادم این اتفاق خیلی گلدرشت در نقش ظاهر شود.این شخصیت به اندازه کافی در متن پرداخت شده بود.پیشنهاداتی که ایمان امیدواری طراح گریم برای این نقش داد و سیبیل را به گریم اضافه کرد کمک زیادی برای پرداخت بهتر شخصیت بود و در نهایت از نصرت آدمی ساخت که در عین بدبختی به سر و صورتش هم می رسد.
تا چه حد با محمد حسین لطیفی به عنوان کارگردان برای این تغییرات اتفاق نظر داشتید؟
تمام این اتفاقات با نظارت محمد حسین لطیفی پیش می رفت. او دقت زیادی روی بازیها داشت.
در صحبتهایتان برای پذیرفتن این نقش در «دودکش»به حضور هومن برق نورد اشاره کردید .با توجه به این که خواستگاه هر دوی شما تئاتر است تا پیش از سریال«ساختمان پزشکان»در تئاتر تجربه بازی کنار هم را داشتید؟
نه با هم تجربه همکاری نداشتیم.اما امیدوارم در آینده این اتفاق بیفتد که بازی در صحنه تئاتر را کنار هم تجربه کنیم.
به نظر می رسد حضور شما و هومن برق نورد در کنار هم نتیجه خوبی داشته است.
در «ساختمان پزشکان»سکانس های بازی من ،هومن و شقایق دهقان از سکانس های برتر سریال شناخته شد و وقتی محراب قاسم خانی دید این ترکیب نتیجه خوبی داده است در سریال«دزد و پلیس»هم آن را تکرار کردیم و خوشحالم از اینکه این اتفاق افتاده است.
علاوه بر شما و هومن برق نورد در این سریال نگار عابدی و سیما تیر انداز هم از همکاران تئاتری شما هستند.کار کردن با این گروه چطور بود و اصلا از ابتدا نظری مبنی بر اینکه تیم بازیگران کار از اهالی تئاترباشند وجود داشت؟
به نظر من انتخاب تیم بازیگران خیلی بر این مبنا پیش نرفت.مثلا الناز حبیبی بازیگر تئاتر نیست اما خیلی خوب از عهده نقشش بر آمده است یا امیر حسین رستمی که هیچ وقت تئاتر بازی نکرده است اما حضور متفاوتی در این سریال دارد.
سیما تیر انداز و نگار عابدی که بازیگران تئاتر هم هستند وقتی به گروه اضافه شدند قطعا تیم قوی تر شدو من فکر می کنم با متن برزو نیک نژاد و کارگردانی محمد حسین لطیفی اگر بازیگران دیگری هم به جای ما بودند نتیجه خوبی حاصل می شد.چون من از تئاتر آمدم شاید در بازی با اهالی تئاتر راحت تر باشم اما هیچ تفکیکی وجود ندارد.مثلا شقایق دهقان بازیگر تئاتر نیست اما همیشه درخشان بازی می کند یا بازیگران دیگر که هیچ گاه صحنه تئاتر را تجربه نکرده اند اما بازیگران قدرتمندی هستند.
واکنش مردم به سریال«دودکش»و نقشی که شما ایفا کردید در طول این چند شب چطور بوده؟
خدا را شکر که بازخورد های بسیار خوبی داشته و مردم وقتی با من روبرو می شوند از بلاهایی که سر نصرت می آید صحبت می کنند و مشخص است که مردم سریال را می بینند و پیگیر آن هستند.
آقای تشکر داستان این تکیه کلام ها در سریال چیست؟
واژه «ضرس قاطع» که هومن آن را تکرار می کند قصه جالبی دارد.یک روز پشت صحنه با بچه ها صحبت می کردم و می گفتم به ضرس قاطع هومن برق نورد در این سریال می درخشد.هومن و برزو نیک نژاد از من پرسیدند یعنی چی؟ گفتم، یعنی قطعا و با تصمیم هر دوی آنها این واژه یکی از تکیه کلام های هومن شد. یا مثلا «من از شما می پرسم» تکیه کلام من است.اما جالب است که آنقدر در تکیه کلامهایی که هومن در سریال به کار می برد حرف «ق» است که وقتی سر تمرین آنها را تکرار می کرد ناخودآگاه همه ما را به خنده می انداخت.
در تمرین ها چیزی را به متن اضافه می کردید؟
ممکن بود وقتی اتود می زنیم نکته های کوچکی به متن اضافه شود اما همه چیز در متن آمده بود و برزو نیک نژاد به عنوان نویسنده در تمرین ها حضور داشت و این اتفاق خوبی برای ما بود.
برخی معتقدند سریال«دودکش»متن خیلی قوی ندارد و بیشتر تیم بازیگران خصوصا شما و هومن برقنورد عامل جذابیتش هستید.چقدر این انتقاد را می پذیرید؟
فکر می کنم کمی بی انصافی نسبت به تیم این سریال است و این تعریف درستی نیست.این انتقاد بی انصافی به بازیگران دیگر،فیلمنامه نویس و کارگردان است.شاید وقتی من و هومن روبروی هم قرار می گیریم مردم بیشتر بازی ما را میبینند،آن هم به دلیل خاطره خوبی که از بازی ما دارند.اما این نقد نادیده گرفتن تلاش همه کسانی است که برای سریال زحمت کشیدند
به نظر من بعضی از جاهای این سریال فقط تلاش شده که الکی الکی مردم رو بخندونند.مثلا سریال پایتخت شما نگاه کن چه قدر واقعیت توش به کار رفته و چه طوری لبخند رو به روی لبتون میارهدر مورد واقعیات هم اگر قرار باشه همش بر اساس واقعیات باشه که اصولا طنز یا کلا هیچ فیلم و سریالی شکل نمیگیره فیلم های خارجی رو ببین مثلا یکی مثه بروسلی و فرانکی هزار نفر میکشه یا مثلا فیلم اسپایدرمن همچین چیزی واقعیت نداره پس کلا فیلمسازی و اینا رو تعطیل کنن فقط مستند ببینن ملت!
مثلا در همین سریال اون تیکه ای که سر بستنی که دختره داشت میخورد و پلیس گرفتشون و .... خیلی جالب بود.من کلی خندیدم و واقعی و زیبا بود.
ولی صحنه ای که میرن کلانتری و جشن تولد و .... پیش میاد دلم میخواد بگیرم خفشون کنم..یا همون صحنه تعقیب و گریز...
من همه ی قسمت ها رو ندیدم ولی توضیحی باشه بازم میدم.
![]()
همون سریال پایتخت هم که همه دوست داشتیم هم از صحنه های کمتر قابل باور داشت
اصولا تو سریال طنز فضا اینطور باید باشه اگر بخوان همه چیز مو به مو بر اساس واقعیت باشه که کلا خنده ای هم به دنبال نخواهد داشت شما زندگی مردم ایران ببینی کلا 90 درصد غم و غصه هست حالا اینا بخوان بر این اساس بسازن سریال که کلا تراژدی میشه نه کمدی![]()
بعدشم ما باید استاندارد سریال سازی تو ایران دستمون باشه و بر این مبنا قضاوت کنیم سریال هایی مثه دودکش و پایتخت از سطح بقیه سریالای طنز بالاتر هست با اینکه مشکلاتی هم دارند که طبیعی هم هست و هیچ سریال و فیلم و کاری نمیتونه صددرصد مطلق بدون نقص باشه
تکبیر![]()
سریال خیلی خوبه ( یعنی در حد سریال ها کمدی ایرانی واقعا خوبه )
دوستان برن ایراداشون رو به سریال های درپیت بگیرن !
تایید میکنم ، منم فکر می کردم شما ربات فروم هستید جناب نارنیا !اینو جدی میگم یه زمانی من فکر میکردم شما روبات فروم هستید و روبات کپی پیست هستید مثه روبات هایی که تو یاهو هست به طور اتوماتیک جواب میده![]()
نه آمپاس میگه که منظورش impasse هست به معنی تنگنا
هومن برق نورد بازیگر نقش فیروز در سریال دودکش و همسرش
برقنورد كه در ساختمان پزشكان با بازيگراني همچون بهنام تشكر و شقايق دهقان همكاري داشته، در «دزد و پليس» هم اين همكاري را ادامه داده است. به بهانه بازي خوب او در دزد و پليس با او همصحبت شديم كه در ادامه حاصل اين گفتوگو را ميخوانيد.
از شنيدهها چنين برميآيد اين روزها حسابي سرتان شلوغ است و مشغول بازي در چند كار هستيد؟
بله. مشغول بازي در سريال آقاي فتحي به نام «زمانه» هستم و در تئاتر هم نمايش «آوازهخوان طاس» را روي صحنه دارم.
سريال زمانه هم كمدي است؟
نه داستاني جدي دارد من هم نقش يك وكيل را در آن بازي ميكنم.
اما تاكنون در تلويزيون بيشتر شما را در نقشهاي طنز ديدهايم.
كارهاي جدي هم لابهلاي كارهايم داشتهام. اما چون رغبت تماشاگر براي ديدن كار طنز بيشتر است، مرا با نقشهايم در كارهاي طنز به ياد ميآورد. اتفاقا تعداد كارهاي جدي كه بازي كردهام بيشتر از كارهاي طنز است، از كارهاي طنز به جز اشكها و لبخندها، ساختمان پزشكان و دزد و پليس نمونهاي يادم نميآيد.
نسبت كارهاي طنز و جدي شما به شكلي است كه اين تصور را به وجود ميآورد كه شما بازيگر كمدي هستيد.
اين تصور را به وجود ميآورد ولي اين تصور با آمار كارهاي طنز و جديام همخواني ندارد. نقشهاي جدي كه در تلويزيون بازي كردهام از نقشهاي كمديام بيشتر است.
شما يك كمدين نيستيد، يعني از آن دست بازيگراني نيستيد كه فقط بازي در نقشهاي طنز را بلد هستند و در اين گونه محدود ميشوند. بنابراين نگران نيستيد كه به عنوان كمدين تعريف شويد و جا بيفتيد؟
اين تعريفي كه ميگوييد دست خود بازيگر است، تحميلي نيست. به انتخابهاي بازيگر مربوط است. بعد از اشكها و لبخندها پيشنهاد نقشهاي مشابه زياد داشتم. همينطور بعد از ساختمان پزشكان. اما من گفتم مگر چند تا نقش قرار است به اين شكل بازي كنم؟ كسي كه در اين گونه جا ميافتد انتخاب خودش است. مگر اين كه خود بازيگر اذعان داشته باشد كه فقط بازي در نقشهاي كمدي را بلد است.
اين تعريف هم در مورد شما صدق نميكند، چون شما بازيگر تئاتر هستيد و فكر ميكنم تمركز اصليتان هم روي تئاتر است.
نه صدق نميكند. البته الان سالي يك تئاتر بيشتر كار نميكنم، اما سعي ميكنم حداقل همان يك تئاتر را كار كنم كه از اين فضا فاصله نگيرم. اين را هم بگويم كه شرايط فعاليت در تئاتر روز به روز بدتر ميشود و همين اوضاع باعث شده تا در تلويزيون و سينما بيشتر كار كنم.
اين در حالي است كه خاستگاه اصلي شما تئاتر است؟
نميگذارند خاستگاهم را تئاتر بدانم. چون وضع تئاتر بد است. دستمزد كم است، زحمت ما و توقع ديگران هم زياد است. هر بار كه تئاتر كار كرديم، از نظر مادي سودي كه برايمان نداشته، ضرر هم داشته. همين كاري كه داريم اجرا ميكنيم، كارگردان به جاي سود ضرر هم ميكند.
در تلويزيون شرايط كار آسانتر است؟
كار در تلويزيون هم سختيهاي خاص خودش را دارد. اما حداقل ميزان درآمد تا حدودي منطقي است كه بخشي از نگرانيهاي آدم را برطرف ميكند و باعث ميشود از بيشتر خواستههايمان چشمپوشي كنيم. هميشه آرزويم اين بود كه يك بازيگر تئاتر باقي بمانم اما ظاهرا تئاتر در كشور ما جايگاهي ندارد. بنابراين با اين كه بازيگر تئاتر هستم و از تئاتر شروع كردهام، بايد كار را براي دل خودم انجام دهم و توقع نداشته باشم از اين راه امورات زندگيام را بگذرانم چون هيچكس براي تئاتر ارزشي قائل نيست. كار كردن براي دل هم حد و مرزي دارد چون زندگي خرج دارد و بايد جوري كار كرد كه بتوان امورات زندگي را تامين كرد.
از تئاتر كه بگذريم به تلويزيون ميرسيم بازيگران اصلي مقابل شما در سريال دزد و پليس همان بازيگران ساختمان پزشكان هستند. چطور شد كه اين همكاري دوباره شكل گرفت؟
متن اين سريال را برادران قاسمخاني نوشتهاند، ما با هم قبلا در ساختمان پزشكان كار كرده بوديم. آن همكاري برايم خوشايند و راحت بود، همينطور تهيهكننده اين كار همان تهيهكننده ساختمان پزشكان است. بنابراين با هم قبلا كمي هماهنگ شده بوديم. بهنام تشكر هم جزو بازيگران بسيار خوبي است كه تا به حال روبهروي او بازي كردهام، با هم هماهنگ هستيم و بازي همديگر را ميفهميم. با خانم دهقان هم در ساختمان پزشكان همبازي بودم. به طور كلي با نوع بازي هم آشنا هستيم و ميدانيم چگونه بايد با هم بدهبستان داشته باشيم.
همكاري با اين بازيگران قبلا در ساختمان پزشكان ديده شده بود، فكر نميكنيد همكاري مجدد يادآور آن سريال باشد؟
چه اشكالي دارد؟ فضا و شخصيتها چيز ديگري هستند. به نظر شما كدام يك از ما شبيه نقش قبليمان در ساختمان پزشكان هستيم؟ كارگردان و تهيهكننده به اين باور رسيدهاند كه اين بازيگران، توانايي اين را دارند كه هر چه از آنها بخواهيم اجرا كنند. دزد و پليس هيچ شباهتي به ساختمان پزشكانندارد. نه از نظر كارگرداني، نه فيلمبرداري، نه شخصيتها. فقط سه بازيگر مشترك دارد و اين اصلا نشاندهنده تكرار نيست.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
((( هومن برق نورد و همسرش )))
شخصيت داوود هم هيچ اشتراكي با ناصر ندارد؟
نميدانم! دارد؟!
يك جاهايي شباهت دارد براي همين بهتر است برايمان بگوييد، چگونه شخصيت داوود را اجرا كرديد؟
من ابتدا بايد متن را بخوانم، اگر نقشي كه برايم در نظر گرفتهاند آنقدر برايم ملموس باشد كه با آن ارتباط برقرار كنم و شمايي از تصوير او در ذهنم شكل بگيرد، ميتوانم آن را قبول كنم. اما اگر همين تصوير كلي را هم از آن به دست نياورم، ميفهمم كه اصلا نميتوانم آن نقش را بپذيرم. وقتي تصوير يا هالهاي از شخصيت ديدم، شروع ميكنم آن را ميسازم. يعني در هر مجموعه با يك شخصيت جديد روبهرو ميشوم. بنابراين نميتوانم بگويم داوود در سريال دزد و پليس همان ناصر ساختمان پزشكان است، بنابراين از زاويهاي جديد به او نگاه ميكنم و ميكوشم شخصيت جديدي را به نمايش بگذارم.
اين دقت و ريزبيني در كيفيت نهايي بازي شما منعكس شده است و به همين دليل نقشهايتان شبيه هم نيست. اين در حالي است كه بسياري از بازيگران حوزه طنز بعد از مدتي در نقشهاي خود دچار تكرار ميشوند.
برقنورد: دزد و پليس هيچ شباهتي به ساختمان پزشكان ندارد. نه از نظر كارگرداني، نه فيلمبرداري، نه شخصيتها. فقط سه بازيگر مشترك دارد و اين اصلا نشاندهنده تكرار نيست
اين هم شيوهاي است، بد هم نيست. من هر بار كه بازيگري را هر چند تكراري ميبينم باز هم ميخندم. زياد هم نبايد دنبال اين باشيم كه همه بازيگراني كه ميشناسيم نقشهاي متفاوتي را بازي كنند. هر كسي تواناييهاي محدودي دارد. شايد من هم اگر پنج تا كار كمدي بازي كنم، ديگر خلاقيتم ته بكشد. آن جمله معروفي كه هست، به تعداد آدمها راه هست براي رسيدن به خدا؛ ميخواهم آن را به اين شكل در بياورم: به تعداد بازيگرها، راه هست براي رسيدن به يك نقش. همين داوود كه من نقش او را بازي ميكنم، خيلي از بازيگران ميتوانستند نقش او را بازي كنند؛ اما ديگر اين داوود نميشد. وقتي راههاي مختلفي براي رسيدن به نقش وجود دارد، تعاريف مختلفي هم در اين زمينه هست و تفاوتهاي زيادي هم به وجود ميآيد. اما من هميشه تلاش ميكنمكاري كنم كه وقتي تماشاچي مرا ميبيند، آنقدر با نقش قبليام متفاوت باشم كه براحتي ذهنش به سمت نقش گذشتهام متمايل نشود.
براي داوود يك صداي مخصوص طراحي كردهايد؛ چرا لازم ديديد اين كار را انجام دهيد؟
چرايش به خاطر اين است كه مي کوشم هر نقشي بازي ميكنم تا آدم جديدي را به نمايش بگذارم، آدم جديد صداي جديدي ميخواهد. نميشود از يك صدا براي همه نقشها استفاده كنم.
بهتر نيست بگوييم هر نقش جديد لحن جديدي ميخواهد؟
نه صداي جديد ميخواهد، چون ميخواهم بگويم اين يك آدم ديگر است. آدم ديگر، صداي ديگري دارد. همه آدمها كه صدايشان يكي نيست. بنابراين در هر كاري كه ميكنم ميكوشم صدايي برايش بسازم. در «چك برگشتي» هم صداي خاصي طراحي كردم. داوود يك آدم كودكصفت ساده است كه فقط ادعا دارد. اين صدا را خودم مناسب شخصيت او ديدم حالا نميدانم چقدر با شخصيت داوود همگون است و مخاطب توانسته با او ارتباط برقرار كند.
چقدر اين صدا بر مبناي واقعيت است؟ فكر ميكنيد آدمهاي شبيه داوود با اين لحن حرف ميزنند يا چنين صدايي دارند؟
ميتواند واقعيت نداشته باشد. ميتواند اولين آدمي با اين خصوصيات باشد كه چنين صدايي دارد.
خودتان چطور فكر ميكرديد؟ فكر ميكرديد آدمهايي مانند داوود اين صدا را دارند، يا اين كه گفتيد اين صدا و لحن بانمك است، اينجا از آن استفاده كنم.
اينطور كه شما در موردش حرف ميزنيد، من فكر نكردهام. چون حنجره من هم توانايي محدودي دارد. من بدون تمرين ميتوانم دو سه جور صدا در بياورم، يكي پيرتر از خودم، يكي آن كه در دزد و پليس ميشنويد، يكي در چك برگشتي. در كشور ما هم كه فرصتي براي پيشتوليد براي بازيگر اصلا وجود ندارد. شايد اگر زمان تمرين داشته باشم، براي شخصيتهاي مختلف صداهاي متنوعتر ايجاد كنم؛ اما با بضاعتي كه ما داريم، به نظرم همين هم خيلي خوب است.
به شخصيت داوود، تعاريف و چاشنيهاي فانتزي هم اضافه كرديد؟
به نظر من كه دارم اين نقش را بازي ميكنم، داوود يك آدم معمولي است كه همانند او را در جامعه ميبينيم. براي اجراي نقش داوود بايد بعضي صفات دراماتيك را به آن اضافه ميكرديم تا براي تماشاچي شيرين شود. سادگي و بلاهت او هم كه برجسته شده به خاطر اين است كه در كارهاي طنز مهم است كه شخصيت برخي شيرينكاريها را انجام دهد.
اين شيرينكاريها، كار خودتان است؟
بخشي الهام گرفته از متن است، بخشي هم بداهه است، بخشي هم پيشنهاد عوامل است.
در اين سريال تكيهكلام خاصي را به كار نبردهايد. درست است؟
اتفاقا در اين كار تكيهكلام زياد است، اما آنقدر تكرار ميشود و تعدادش زياد است كه اصلا نميشود يكي از آنها را برداشت و به عنوان تكيهكلام نام برد. اصلا دوست ندارم كه يك تكيهكلام خاص را مرتب استفاده كنم. به اين كه يك كلمه را 26 قسمت هر جا كه از دستم برآمد استفاده كنم، بسنده نكردم. نه خودم تمايلي به اين كار داشتم، نه به نظرم كار درست و قشنگي است.
همين زياد بودن تكيهكلامها، دستور زبان جديدي را شكل داده كه بين شخصيتها جريان دارد.
اگر در خود تهران هم به سمت بالاي شهر و پايين شهر حركت كنيم، زبان محاورهاي با دستور زبان خاص خودش بيان ميشود. تلاش كردم زباني كه براي داوود است، طوري استفاده كنم كه براي بيننده جذاب باشد؛ اما تكيهكلامهايي هم بود كه دوستشان نداشتم، بعد از اين كه آن را گفتم، از آن پشيمان شدم و پس از آن تكيهكلام را خيلي كم استفاده كردم. اگر هم تكرار شد، بهجا بود، اما خودم دوستش نداشتم. چون وقتي چيزي را ميگويم بايد خودم هم دوستش داشته باشم، وگرنه اصلا از آن استفاده نميكنم. بعضي وقتها هم يك شوخي شكل ميگيرد. يعني اين طور نبوده كه يك كلمه مرتب تكرار شود، ولي يك شوخي در دو موقعيت اتفاق افتاده است.
فكر ميكنيد تمام تلاشتان را براي خوب از كار درآوردن نقش داوود انجام دادهايد؟
به هر حال اين بازيگر است كه در قاب تلويزيون ديده ميشود، بنابراين هر چند سال از اين ماجرا بگذرد، كار در كارنامهمان ثبت ميشود. با توجه به اين قضيه سعي ميكنم نقش را به بهترين شكل انجام دهم. بعضي از بازيگران بزرگتر از خودم را كه ميبينم وقتي تلويزيون فيلمي از بيست سي سال پيششان را نشان ميدهد، كلافه ميشوند. چون خود را با حال حاضر شان ميسنجند؛ اما من وقتي كارهاي قبليام را هم نگاه ميكنم اين حس را ندارم؛ چون همان موقع هم تمام تلاشم را انجام داده بودم و ميگفتم اگر اين نقش با آن كيفيتي كه ميخواهم در نيايد، اصلا بازي نميكنم. پيش نيامده كه نقشي را از روي اجبار قبول كنم. امكان ندارد اين كار را انجام دهم. حتي اين اتفاق افتاده كه نقشي در فيلمنامه برايم در نظر گرفته شده، اما وقتي فيلمنامه را خواندهام با نقش ديگري ارتباط برقرار كردهام و آن را پذيرفتهام.
از نتيجه كار راضي هستيد؟ دزد و پليس و نقش داوود را دوست داريد؟
دو سه قسمت از سريال را بيشتر نديدم. چون مشغول كار سريال و تئاتر هستم، منتظرم سريال تمام شود، كار من هم تمام شود، بعد همه را از اول نگاه كنم، بعد كار خودم را نقد و جاهايي خودم را سرزنش كنم!
شما كه گفتيد كارهاي قبليتان را كه ميبينيد راضي هستيد!
بله. ولي در اين حد كه از تنوع انتخابهايم راضي هستم، ميگويم نقشهايم را درست انتخاب كردهام و تمام تلاشم را انجام دادهام؛ اما در هر نقشي ريزهكاريهايي هست كه فكر ميكنم ميشد كه بهتر اجرا شود. هر نقشي كه بازي كردهام به صورت منفرد خطاهايي دارد. خيلي وقتها يك نقش را بازي ميكنم، شب وقت خواب، همه سكانسهايي كه آن روز بازي كردهام به ذهنم هجوم ميآورد و با خودم ميگويم مثلا بهتر بود فلان ديالوگ را به اين شكل ميگفتم. وقتي كاري را تنها نگاه ميكنم، گاهي از دست خودم عصباني ميشوم. اما وقتي كارم را در حضور ديگران ميبينم، واكنشهاي آنها كمي آرامم ميكند.
شروینه شجری کهن/ جام جم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)