پس معنی سریالو نفهمیدی![]()
پس معنی سریالو نفهمیدی![]()
تکراری شده برادر
من یکی از معتاد و دعوا ی زن و شوهر و بدبختی خندم نمی گیره
حتما فردا هم ارسطو میخواد این شعله بگیره و از این داستان های همیشگی
این تیکه ارسطور خیلی قشنگ بود که قاطی میکنه میگه : بابا نقی نگو نگین نگو نقیخیلی قشنگ میگه
اونجایی که تلویزیون داشت شوک رو نشون میداد و اینا داشتن درباره اعتیاد حرف می زدن شوهر خواهر نقی گفت این معتادا بچه خودشون رو هم می فروشن برای اعتیاد یکیشون گفت مادرشو(منظورش این بود مادرشون رو هم می فروشن برای اعتیاد)یهو ارسطو تعجب کرد گفت مادرشو؟؟؟!!!!فکر کرد طرف میگه مادر معتاد جماعتو ... ته خنده بود![]()
Last edited by وین رونی; 26-03-2013 at 09:56.
این قسمتش خیلی خوب بود وکلی خندیدیم
من خیلی کم پیش میاد سریال ایرانی نگاه کنم (شاید در حد صفر)ولی این رو نباید از دست داد
خود ارسطو گفت مادرشو
قسمت سوم یا چهارمش بود فک کنم نقی تو حموم اهنگ مهستی رو میخوند تو چرا دروغ گفتی رفتی بی وفا .. اهنگشم با دهن میزد خیلی باحال بود![]()
دوســـتِ عزیز تکراری و همیشگیه چون داستانِ زندگیِ خیلی از ما ها هم تکـــراریه..
یعنی در واقعیت هم همینه ولی ما متوجه این تکرارها نمیشیم و
شما بیشتر به بازیشون دقت کن و سعی کن خودتو بزنی به اون راه و جلوی خندتو نگیر...
این شعله بدبخت صبح باید پاشه ببینه لنزهاش از بین رفته، کیف و ساکش نیست، پولش رو هم زدن و از همه بدتر اینه که فکر کنه قراره با یه خانواده دزد همسفر بشه !
اوه چه سنگ شعله رو به سینه میزنه
مبارکه حامد جان ... پیوند حامد و شعله مبارک![]()
من دلم به حال ارسطوی بیچاره میسوزه، باز این سفر ممکنه کنسل بشه؛ البته بعید میدونم آبروریزی بشه. حتما یه جوری مسئله رو جمعش میکنن
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)