تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 7 از 9 اولاول ... 3456789 آخرآخر
نمايش نتايج 61 به 70 از 82

نام تاپيک: دیرین شناسی

  1. #61
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض توليد مثل در فرامينيفرها

    بطور كلي دو نوع توليد مثل كه عموماَ بطور متناوب ظاهر مي‌شوند در اينها ديده مي‌شود:
    توليد مثل جنسي و غير جنسي :

    توليد مثل غيرجنسي كه شامل تقسيم ساده و متعدد است را شيزوگوني (Schizogony) نامند.
    فرامينيفر بالغي كه با توليد مثل غير جنسي قادر به توليد اين موجودات باشد را شيزونت (Schizont) يا اي گامونت (Agamont) مي‌نامند.
    موجوداتي كه از اين نوع توليد مثل حاصل مي‌آيند داراي حجره اوليه بزرگتر و پوسته كوچكتر هستند و از اينرو به آنها مگالوسفريك می گویند .
    داراي حجره اوليه بزرگتر و پوسته كوچكتر هستند و از اينرو به آنها مگالوسفريك(Megalospheric) گويند. در حاليكه در توليد مثل جنسي كه به آن گاموگوني(Gamogony) گويند؛ موجود بالغ با پوسته مگالوسفريك توليدگامت كرده و پس از تركيب با گامت جنس مخالف توليد تخم (Zygote) را مي‌نمايد. تخم پس از رشد يك فرامينيفر با حجره جنسي كوچكتر و پوسته بزرگتر نسبت به حالت قبل را بوجود مي‌آورد كه به آن ميكروسفريك
    (Microspheric) گويند.
    در دو نوع توليدمثل جنسي و غير جنسي كه بطور متناوب صورت مي‌گيرد و يك دو شكلي (Dimorphism) ديده مي‌شود كه در واقع حاصل از تقسيم ميوز در مرحله توليد مثل غير جنسي از يك شيزونت (يك فرم ميكروسفريك) و بوجود آوردن يك فرم گامونت ( يك فرم مگالوسفريك) است.
    و همچنين تقسيم ميتوز در مرحله توليد مثل جنسي از يك گامونت و بوجودآوردن يك فرم شيزونت است.معمولاَ زمان توليد مثل براي يك نسل از چند هفته تا بيش از يكسال متغير است و بستگي به گونه و مناسب بودن شرايط محيطي دارد.

    موقعيت فرامينيفرها در عالم حيات

    درخصوص جايگاه فرامينيفرها تا چندي پيش دو نظريه وجود داشت،
    نظر اول بدين شكل بود كه اين گروه از ميكروفسيلها را متعلق به سلسلة جانوران مي‌دانستند.Animalia KingdomProtozoa PhylumSarcodina SubphylumRhizopoda ClassGranuloreticulosia SubclassForamini ferida Order در اين رده‌بندي تمامي تك‌سلولي‌هاي جانوري را در شاخه پروتوزآ قرار مي‌دادند. البته اين شاخه خود به چهار زير شاخه تقسيم مي‌شد كه عبارتند از

    ساركودينا Sarcodina)،

    ماستنيگوپورا Mastigopora)،

    اسپوروزوآ (Sporozoa)

    سيليوفورا(Ciliophor).

    كليه تك سلولي‌هاي جانوري تاژكداري را در زير شاخه Mastigopora قرار مي‌دادند و تمامي تك‌سلولي‌هاي جانوري كه آميبي شكل هستند و غالبا داراي پوسته سختي مي‌باشند و براي تغذيه و جابجايي از پاهاي كاذب استفاده مي‌كنند را در زير شاخه Sarcodina، همچنين كليه تك سلولي‌هاي جانوري مژكدار را در زير شاخه Ciliophora، و باقي تك‌سلولي‌ها كه آميبي شكل نيستند، تحرك ندارند و تاژك و مژك در آنها ديده نمي‌شود را در زير شاخه Sporozoa قرار مي‌دادند.البته تمامي تك سلولي‌هاي جانوري متعلق به زيرشاخه ساركودينا داراي خصوصياتي از قبيل:پوسته از جنس كتين، آگلوتينا (ماسه‌اي) و آهكي، داراي پاهاي كاذب كه به صور مختلف ديده مي‌شود و داراي توليد مثل جنسي و غير جنسي هستند. اين زير شاخه خود به چند رده تقسيم مي شود كه عبارتند از:

    رده آكتينوپودا (Class Actinopoda)،

    رده زيروپودا(Class Rhizopoda)

    رده رتيكولاره‌آ (Class Reticularea).

    فرامينيفرها متعلق به رده ريزوپودآ هستند، در اين رده مرحله اصلي زندگي آميبي شكل است و پاهاي كاذب بصورت رشته‌اي (filopodia)، شبكه‌اي (Reticulopodia) و يا عمودي

    (Axopodia) از بدن خارج مي‌شود. پوسته توسط خود جانور ترشح مي‌شود و گاهي اوقات ذراتي هم از خار به پوسته اضافه مي‌شود. رده ريزوپودآ خود داراي 5 زير رده است كه عبارتند از:

    زير رده‌هاي فيلوسا Filosa)،

    گرانوسورتيكولوزيا (Granuloreticulosia)،

    راديولارياRadiolaria

    هليوزوآ (Heliozoia)

    آكاتاريا (Acantharia).

    از ويژگي مهم زير رده گرانوسورتيكولوزيا (Granuloreticalosia) كه درگونه‌هاي امروزي مشاهده مي‌شود آن است كه پروتوپلاسم آن بطور طرفين منظره گرانول (دانه دانه) دارد. همچنين در گونه‌هاي متعلق به زير رده فوق پاهاي كاذب بسيار ظريف به حالت منشعب و شاخه شاخه (Anastomosing) و شبكه‌اي (Reticulate) ديده مي‌شود. اينها اكثراَ دريايي هستند و اكثريت به حالت آزاد و درون آب زيست مي‌كنند. زير رده گرافوسورتيكولوزيا خود داراي چند راسته است كه يكي از آنها راسته فرامينيفريدا است.در راسته فرامينيفريدا، گونه‌هاي امروزي داراي پروتوپلاسمي هستند كه توسط پوسته (Test) محافظت مي شود و ممكن است از يك يا چند حجره تشكيل شده باشد، البته حجره‌ها با يكديگر در ارتباط هستند. ديواره آنها ممكن است بدون منفذ (Imperforate) و يا منفذدار (Perforate) باشد. علاوه بر اينكه تركيب پوسته متفاوت است، گاهي اوقات از يك لايه يا دو لايه ويا چند لايه تشكيل مي‌شود. پوسته ممكن است داراي ساختمان داخلي باشد و يا فاقد آن باشد. همچنين داراي يك يا چند دهانه (aperture) است. پاهاي كاذب غالباَ از دهانه‌ها خارج مي‌شوند، اما در انواعي كه پوسته منفذ دار است، از منافذ نيز بيرون مي‌آيند. گسترش چينه‌شناسي اين راسته از پركامبرين (?) كامبرين تا عهد حاضر است. فرامينيفرها زندگي آزاد و يا چسبيده به كف و بندرت زندگي انگلي دارند و بنتيك يا پلانكتيك مي‌باشند و در محيط باشوري معمولي، لب شور و بندرت در آب شيرين وجود دارند.فرامينيفرها را افراد مختلفي طبقه‌بندي كرده‌اند و از جمله Galloway, Cushman (انگلستان) Pokorny (اروپاي شرقي و Loeblich and Tappan. اين رده‌بندي‌ها با هم متفاوتند ولي اكثراَ مبنا بر پوسته گذاشته شده است.در نظر دوم فرامينيفرها را متعلق به سلسله آغازيان قرار مي‌دهند . بعنوان مثال يكي از آخرين رده‌بنديها به صورت زير است:Protista (protoctista) KingdomGranuloreticulosia PhylumForaminifera Classهمانطور كه مشاهده مي‌شود در اينجا فرامينيفرها بعنوان يك رده معرفي شده‌اند

    در نظر دوم كه مورد توفق اكثر محققين است فرامنيفرها را در سلسله آغازيان قرار مي‌دهند و اكثراَ شاخه آن را ساركودينا ذكر مي‌كنند.Eucaryata Superkingdom Protista KingdomSarcodina PhylumRhizopoda ClassForaminiferida Orderيكي از آخرين رده‌بنديها (Margulis and Schwartz,1998)، فرامينيفرها را بعنوان رده معرفي مي‌نمايد.Protista (protoctista) KingdomGranuloreticulosia PhylumForaminifera Classدركتاب جنسهاي فرامينيفرها و رده‌بندي‌شان(Foramini feral genera and their class fication) لوئبليش و پتان (Loeblich and Tappan/1988) راسته فرامينيفريدا را به دوازده زير راسته تقسيم مي‌كنند در حاليه قبل از آن به پنج زير راسته رده‌بندي مي‌شدند. در اينجا به تقسيم‌بندي لوئبليش و پتان اشاره مي‌شود و سپس بطور خلاصه رده‌بندي دوم مورد بررسي قرار مي‌گيرد.

    تقسيم‌بندي لوئبليش و تپان


    -زير راسته آلوگرومينيا Suborder Allogrominaپوسته تك حجره يا چند حجره، ديواره غشايي يا پروتئيني و امكان دارد قشرهاي آهن‌دار يا ذرات كوچكي از قطعات اگلوتينه را داشته باشد. محدوده چينه‌شناسي آن از كامبرين بالايي تا عهد حاضر است.

    2-زير راسته تكسيتولاريينا Suborder Textulariinaپوسته اگوتينا و ذرات خارجي در ذخيره‌اي آلي يا معدني قرار گرفته‌اند. محدوده چينه‌شناسي آن كامبرين عهد حاضر است.

    3-زير راسته فوزولينينا Suborder Fusulininaپوسته همگن و كليست ميكروگرانولار است و از بلورهاي تقريباَ زاويه‌دار، متراكم‌ و هم اندازه تشكيل شده و قطر بلورها حدود چند ميكرون است. در اشال پيشرفته ديواره به دو يا بيش از دو لايه تغيير يافته است. محدوده چينه‌شناسي آن اردويسين – ترياس مي‌باشد.

    4-زير راسته اينولوتينياSuborder Invalutininaحجره جنسي با جحره ثانويه لوله‌اي شكل دنبال مي‌شود. ديواره آن آهكي هيالين منفذدار و شعاعي است و از نظر منشاء احتمالاَ آراگونيتي بوده اما امكان دارد تبلور مجدد يافته باشند و يا ساختار ميكروگرانولار همگن داشته باشند. در آنها ساختارهاي ضخيم شده و يا ستوني شكل در ناحيه نافي يك سمت و يا هر دو سمت قابل مشاهده است. محدوده چينه‌شناسي آن ترياس- كرتاسه است.

    5- زير راسته ميليولينا Suborder Miliolinaپوسته پورسلانوز كليبتي و عموماَ با پوشش داخلي از مواد آلي است، همچنين امكان دارد مواد بطور اتفاقي اضافه شده باشند. پوسته آنها غالباَ بدون منفذ بوده و در مرحله پس از جنيني ممكن است بين حجره جنيني (Proloculus) و حجرات بعدي يك انحنا يا پيچش وجود داشته باشد. محدوده چينه‌شناسي آن كربونيفر تا عهد حاضر است.

    6-زير راسته سيليكولوكولنينا Suborder silicoloculininaپوسته آنها از جنس سيليس و بصورت اوپال بوده و ديواره‌شان فاقد منفذ است. محدوده چينه‌شناسي آن از ميوسن مياني تا عهد حاضر است.

    7- زير راسته اسپاير و لينينا Suborder Spirollininaحجره جنيني با يك حجره لوله‌اي كه فاقد هر گونه تقسيم شدگي است، ادامه مي‌يابد و يا آنكه داراي چند حجره درهر دور پيچش بوده و پيچش آن پلاني اسپايرال تا تروكواسپايرال با محور بلند مي‌باشد و حجرات آن امكان دارد بطور ثانويه داراي زير تقسيماتي باشند، و ديواره آنها كليتي و هيالين بوده و از يك بلور منفرد يا چند بلور به حالت موزاييكي تشكيل مي‌شود. محدوده چينه‌شناسي آن ترياس (؟) – ژوراسيك تا عهد حاضر است.

    8- زير راسته لاجنينا Suborder Lageninaديواره آن تك تيغه‌اي (Monelamellar) و آهك هيالين شعاعي است. در تاكساي اوليه لاميناسيون ثانويه ديده نمي‌شود. محدوده چينه‌شناسي آن كربونيفرمياني تا عهد حاضر است

    .9- زير راسته رابرتينينا Suborder Rabertininaپوسته با پيچش پلاني اسپايرال تا تروكواسپايرال، حجرات داراي پرده‌هاي داخلي، ديواره آن آهكي منفذدار و هيالين شعاعي و از آراگونيت است. محدوده چينه‌شناسي آن ترياس مياني تا عهد حاضر مي‌باشد

    .10- زير راسته گلوبيژرينيناSuborder Globigerininaفرامينيفرهاي پلانتيك در اين گروه جاي مي‌گيرند. داراي پوسته آهي منفذدار و هيالين شعاعي است. محدوده چينه‌شناسي آن ژوراسيك تا عهد حاضر است.

    11-زير راسته روتالينياSuborder Rotaliinaپوسته چند حجره‌اي و داراي پيچش بوده و ممكن است اشكال دو رديفي و تك رديفي نيز ديده مي‌شود. حجرات ساده دارند و يا داراي زير تقسيمات و همراه با پرده‌هاي ثانويه مي‌باشند. ديواره آهكي منفذدار؛ هيالين و كلسيت لاملار است. سطح پوسته صاف و يا داراي تزئينات مي‌باشد. دهانه‌اي ساده دارند و يا اينكه همراه با صفحه دنداني داخلي هستند. سيستم كانال داخلي يا استولون(Stolon) در برخي از آنها ديده مي شود. محدوده چينه‌شناسي آن از ترياس تا عهد حاضر است.

    12- زير راسته كارترينيناSuborder carterinina از اين گروه آثار فسيلي بسيار ضعيفي گزارش شده است. پوسته آنها داراي پيچش تروكواسپايرال بوده و از اسپيكولهاي پنهاني كه هر كدام از يك بلور منفرد و طويل كليتي باشند كه در يك متن سيماني ضعيف قرار گرفته‌اند. محدوده چينه‌شناسي آن ائوسن تا عهد حاضر مي‌باشد.

    لوئبليش و تپان (Loeblich and Tappan/1998) راسته فرامينيفريدارا اين چنين تعريف مي‌كنند:بدن سيتوپلاسمي آن به پوسته يا صدف يك يا چند حجره‌اي به هم متصل، ضميمه است. ديواره ممكن است همگن (homogeneous) باشد يا از لايه‌هاي يكسان و يا غير يكسان و يا تيغه‌اي (Lamellar) تشكيل شده باشد. ديواره امكان دارد فاقد منفذ و يا داراي منفذ ريز و درشت باشد. در برخي ديواره پروتئيني است و ممكن است ذرات اگلوتينا حضور داشته باشند و يا آنكه از كاني كلسيت، آراگونيت و يا بندرت سيليس تركيب يافته باشد. ديواره آهكي امكان دارد پورسلانوز، ميكروگرافولا و يا هيالين باشد. ديواره هيالين از نظر اپتيكي شعاعي و يا دانه‌اي است. سيستمهاي كانال يا استولون در آنها به اشكال متنوع ممكن است وجود داشته باشد. پوسته عموماَ يك يا بيش از يك دهانه اصلي دارد كه پاهاي كاذب از آن خارج مي‌شوند.

    توليد مثل آنها بطور متناوب جنسي – غير جنسي است و يا اينكه يك نوع توليد مثل در آنها وجود دارد. گامتها در اينها دو تاژكدار (biflagellate)؛ سه تاژكدار (Triflagellate) يا آميبي(Amoeboid) هستند. زندگي آنها آزاد (Free living) يا بندرت حالت انگلي دارند. بنتيك؛ چسبيده و ثابت يا متحرك هستند، يا پلانكتيك در آبهاي شور و لب‌شور درياها و بندرت در آبهاي شيرين زندگي مي‌كنند. لوئليش و پتان گسترش چينه‌شناسي راسته فرامينيفريدارا كامبرين تاهولوسن ذكر مي‌نمايد. رده‌بندي دوم در اينجا بصورت جدولي كه از براسير(Brasier,1980) اقتباس شده، آمده است. جدول فوق در حقيقت يك راهنماي ويژگيهاي اصلي اشاره شده است. (جدول 1) در اين جدول ويژگيهاي اصلي به ترتيب اهميت عبارتند از: پوسته و تركيب آن، تقسيمات ثانويه حجرات، ويژگيهاي حجره نظير شكل و پيچش آن و سرانجام دهانه.
    Last edited by bb; 21-07-2007 at 07:24.

  2. #62
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض شناسايي فرامينيفرها

    يكي از مهمترين گروههاي ميكروفسيل در سلسله آغازيان، راسته فرامينيفريدا است كه اهميت بسيار زيادي در مطالعات زيست چينه‌اي (Biostratigraphy) دارند. از اينرو جهت شناسايي، بايستي خصوصيات ريخت‌شناسي آنها را بطور كامل شناخت. بنابراين در اينجا به‌ترتيب خصوصيات زير مورد توجه قرار مي‌گيرند. پوسته، دهانه، تزئينات و ساختمان داخلي.

    الف- پوسته (Test)

    منظور از پوسته در فرامينيفرها پوششي است كه قسمتهاي نرم فرامينيفر را در بر مي‌گيرد. پوسته توسط اندامهاي خاصي ترشح مي‌شود. بطور كلي پوسته را مي‌توان از جهات زير مورد بررسي قرار داد:

    1)تركيب و مواد تشكيل دهنده آن،

    2) عناصرتشيل دهنده پوسته (حجره و حجرات) و شكل آن،

    3) ساختمان پوسته و

    4) پيچش پوسته.

    -تركيب و مواد تشكيل دهنده پوسته:

    تركيب و ساختمان پوسته در رده‌بندي فرامينيفرها نقش بسيار مهمي دارد. در ساده‌ترين حالت فرامينيفرها ممكن است فاقد پوسته مشخص باشند (شكل11). آن گروه كه داراي پوسته هستند، با توجه به نوع مواد تشكيل دهنده پوسته‌شان به گروههاي زير تقسيم مي‌شوند.

    (aپوسته تكتين

    :(Tectin Test) پوسته‌اي سست و تركيب يافته از مواد آلي پروتئيني يا كتيني كاذب

    (Pseade chitin) را گويند كه تركيب شيميايي آن در انواع مختلف متفاوت مي‌باشد.

    (كتيني، كيتينوئيدي، كراتيني). اين نوع پوسته در زير راسته آلوگرومينا

    (Suborder Allogromiina) ديده مي‌شود. بنظر مي‌رسد كه نخستين فرامينيفر شناخته شده باسن كامبرين پوسته‌اي از نوع تكتين داشته است.

    *منظور از كتين ماده آلي مقاومي است كه از كربوهيدارتهايي مانند سلولز اما داراي نيتروژن تشكيل شده، است. در مقابل آن كتين كاذب (Pseudochitin) ماده آلي مقاومي است كه ساختار شيميايي ثابت اما مبهمي دارد و ظاهراَ تركيب آن C-H-O-N است. عملكردي كه كيتين كاذب از خود نشان مي‌دهد مانند كتين است، اما همچون كيتين داراي ثبات رنگ نيست.پوسته‌اي كه ابتدايي ترين شكل خود به حساب مي‌آيد و غالباَ تاژك منفذدار و شفاف مي‌باشد. (شكلهاي 11و 12)

    پوسته اگوتينا(Agglotinate or Arenaceous Test): پوسته‌اي است كه در آن مواد معدني و آلي بدست آمده از دريا در يك سيمان از جنس اكسيد آهن، سيليس، آهك و يا مواد آلي در آن مواد معدني و آلي بدست آورده از دريا توسط فرامينيفر به درون ماده پروتوپلاسمي بلعيده شده و سپس به سطح پوسته حمل و سيماني مي‌شوند. اكثر اشال ابتدايي فرامينيفرها در پالئوزوييك پوسته‌اي اگلوتينا داشته و ذرات خارجي پوسته آنها شامل ذراتي مانند كوارتز، آهك، كانيهاي سنگين، رس، سوزن اسفنج، پوسته ساير ميكروفسيلها نظير راديولرها، كوكوليت‌ها و فرامينيفرهاي كوچك و همچنين خرده‌هاي صدف نرم‌تنان مي‌باشند.(شكل13). البته برخي از فرامينيفرها فقط از يك نوع خاص ذرات در پوسته خود استفاده مي‌كنند (شكل14).فرامينيفرهاي‌متعلق به زير راسته، تكستولارينيا (Suborder Textulariina) داراي پوسته اگوتينا هستند و امكان دارد داراي ديواره لابيزتي (Labyrintic wall) باشند (شكل 15).

    پوسته سيليسي (Siliceaus Test): اين نوع پوسته در خانواده سيليسينيده(Family silicinidae) ديده مي‌شود كه از ژوراسيك تا عهد حاضر گسترش دارند (شكل 16).

    پوسته آهكي(Calcareous Test): اين نوع پوسته خود شامل انواع پورسلانوز، هيالين و ميكروگرانولار مي‌گردد كه بطور جداگانه توضيح داده مي‌شوند.

    پوسته پورسلانوز (Porcelaneous Test): پورسلانوز اصطلاحي است كه اولين بارتوسط ويليامسون (Williamson/ 1858) بكار رفت. منظور از پورسلانوز ماده‌آي از كربنات كلسيم و به شل كلسيت و به همراه كربنات منيزيم است و داراي منظره چيني بوده و در مقابل نور عبوري و در مقطع نازك به رنگ زرد كهربايي و يا كاملاً قهوه‌اي، و در نور انعكاسي به رنگ شيري است. اين پوسته همگن و عموماً فاقد منفذ مي‌باشد. برخي از فرامينيفرهاي داراي پوسته پورسلانوز پوشش خارجي از ماسه (Arenaceous) در روي ديواره آهكي خود دارند كه حالت پوسته اگوتينا را نشان مي‌دهد. فرامينيفرهاي اين نوع پوسته داراي قشر نازك تكتين شكل هاي 11 و 12شكل هاي 13 و 14 شكل 15) فرامينيفري با پوسته آگلوتين و ديواره لابرينيتي (جنس Labyrinthina با سن ژوراسيك) شكل 16) فرامينيفري با پوسته سيليسي (جنس Miliammellus با سن ميوسن پسين تا هولوسن) شكل 17) فرامينيفر با پوسته پورسلانوز در نور انعكاسي (جنس Pyrgo با سن ائوسن پسين تا هولوسن)بدون منفذ هستند و امكان دارد حالت منفذدار كاذب نيز در آنها ديده مي‌شود.

    پوسته پورسلانوز در گونه‌هاي زير راسته Miliolina مشاهده مي‌گردد (شكل 17).(II پوسته آهك هيالين (Hyaline Calcareous Test): اين نوع پوسته از تعدادي منشورهاي كوچك كلسيت كه محور اصلي بلور آنها عمود يا مايل بر سطح خارجي پوسته است، تشكيل شده و عموماً منفذدار بوده و منافذ از وسط بلورهاي كلسيت عبور كرده و به ديواره منظره منفذدار شعاعي را مي‌دهد. در عده‌اي ديگر پوسته فقط از يك بلور بزرگ كلسيت و يا چند بلور بزرگ كلسيت با كناره‌هاي نامنظم تشكيل شده است.در اين گروه منافذ به جاي عبور از ما بين بلورها از خود بلورها مي‌گذرند. پوسته هيالينن نيز داراي يك قشر نازك تكتين در سطح دروني است. در عده‌اي از فرامينيفرها پوسته آهكي هيالين داراي جداري با ذرات آهكي كوچك است. پوسته مورد اشاره در نور انعكاسي جلاي شيشه‌اي و در نور عبوري در مقطع نازك به رنگ كرم متمايل به نارنجي يا خاكستري روشن ديده مي‌شود (شكل 18). شكل 18) فرامينيفر با پوسته آهك هيالين و نور انعكاسي. (جنس Rotallia با سن كرتاسه پسين تا ائوسن – مطابق با Loeblich & Tappan,1989)البته ضخيم‌شدگي ديواره، وجود منافذ ريز و متراكم، گرانولها، خارها و رنگدانه‌ها امكان دارد باعث تيرگي رنگ پوسته شوند. پوسته آهك هيالين را به سه گروه تقسيم مي‌كنند، هيالين شعاعي (radial hyaline)، هيالين گرانولار (granular hyaline)، و مونوكريستالين يا اسپيكولار (Monocrystaline/ Spicalar) (شكل19). در هيالين شعاعي محور C بلورهاي كلسيت عمود بر سطح پوسته است و در نور پلاريزه و در نيكولهاي متقاطع يك صليب سياه و حلقه‌هاي رنگين متمركز مشاهده مي‌شود. درهيالين گرانولار محور C بلورهاي كليست نسبت به سطح پوسته به صورت مايل قرار مي‌گيرند و در نور پلاريزه و در زير نيكول ساختمان مشخصي را نشان نمي‌دهند وبه صورت نقاط بيشمار رنگين ديده مي‌شوند. در هيالين اسپيكولار، سوزنهاي كليستي موازي يكديگر و به حالت جهت يافته آرايش يافته‌اند و در هيالين مونوكريستالين از بلورتك كليستي داراي منيزيم بالا تشكيل شده‌اند.در ديواره بسياري از فرامينيفرها با پوسته هيالين منافذ كوچك و حفره‌هايي(alveoli) وجود دارند كه در واقع متصل كننده اكتوپلاسم و اندوپلاسم هستند. اين پوسته در زير راسته روتالينيا (Suborder Rotaliina) ديده مي‌شود. شكل 19) فرامينيفر با پوسته آهك a- هيالين شعاعي (جنس Cibicides با سن پالئوسن تا هولوسن) b- هيالين گرانولار (جنس Cassidalina با سن ائوسن پسين تا هولوسن)c- هيالين مونوكريستالين (جنس Spirillina با سن ترياس پسين تا هولوسن)d- هيالين اسپيكولار (جنس Carteina با سن ائوسن پسين)(III پوسته ميكروگرانولار (Microgranular Test): اين پوسته ازبلورهاي يك اندازه و ريز كليست كه در جهات مختلف رديف شده‌اند و كاملاً به همديگر چسبيده‌اند، تشكيل شده‌اند. اين نوع پوسته كه در فرامينيفرهاي زير راسته فوزولينينا (Suborder Fusulinina) ديده مي‌شود، در مقطع نازك و در نور عبوري به رنگ تيره و درنور انعكاسي اپك و معمولاً به رنگ قهوه‌اي يا خاكستري ديده مي‌شود (شكل 20). شكل 20) فرامينيفر با پوسته ميكروگرانولار در نور عمومي و انعكاسي (جنس Neoshcovagerina با سن پرمين پيشين و مياني – مطابق با Loeblich & Tappan,1988)گاهي بلورهاي ريز كليست بطور تصادفي و يا به حالت عادي در يك جهت خاص و مستقيم نسبت به سطح حجره قرار گرفته و حالتي رشته‌اي را نشان مي‌دهند. اين لايه‌هاي رشته‌اي كاذب و دانه‌اي (granular and pseudofibrous layers) كلسيتهاي دانه‌ ريزي هستند كه اغلب ساختاري از يك ديواره منفرد (single-layer wall) مانند تكتوم و پروتكا و يا چند لايه‌اي (Multi-layer wall) مانند تكتوم و كريوتكاو... رابوجود مي‌آورند. در شكل 21 بطور شماتيك انواع اصلي ساختمان ديواره و شكل آنها را با توجه به مطالعات ميكروسكوپ الكتروني نشان مي‌دهند. شكل 21) ساختمان ديواره در فرامينيفرها (اقتباس از Braiser,1995)

    عناصرتشكيل دهنده پوسته(حجره وحجرات)و شكل آنها

    پوسته فرامينيفرها ممكن است از يك حجره تشيل شده باشد و يا از چند حجره كه اولي را تك حجره‌اي (unilocular) و به حالت دوم چند حجره‌اي (multilocular) گويند. حجرات در حالت تك حجره‌اي به صورت لوله‌اي، ستاره‌اي، دوشاخه‌اي، شاخه‌اي، زيگزالي، نيمه‌كروي، كروي، نامنظم، تخم‌مرغي، گلابي شكل، گرزي شكل ديده شده‌اند و درچند حجره‌اي كه پوسته از تعداد زيادي حجره درست شده است، با در نظر گرفتن اينكه پوسته داراي پيچش است و يا فاقدآن، شكل حجرات در فرامينيفرهاي مختلف متفاوت است و به اشكال كروي، لوله‌اي، استوانه‌اي، بيضوي، دوكي، مخروطي، صفحه‌اي، عدسي و... ديده مي‌شوند(شكل 22). در اشكال چند حجره‌‌اي اولين حجره كه در فرامينيفر شكل مي‌گيرد حجره اوليه ياجنيني (Proloculus) گويند كه ممكن است كوچك (حجره جنيني اشكال ميكروسفريك) و يا بزرگتر باشد (حجره جنيني اشكال مگالوسفريك).گاهي بخش جنيني خود بجاي يك حجره از دو يا چند حجره تشيل مي‌شود. همچنين عده‌اي از فرامينيفرها داراي دو نوع مجموعه حجره مي‌باشند. يكي حجرات استوايي (equatorial chambers) كه داراي رشد حلقوي بوده و به حالت دايره‌اي در قسمت استوايي قرار مي‌گيرند و ديگري حجراتي كه حجرات استوايي را در بر مي‌گيرند و به آن حجرات جانبي (Lateral chambers) گويند(شكل 23). در فرامينيفرهاي ابتدايي حجره ثانويه يا دومين حجره غالباَ طويل و لوله‌اي شكل است و ممكن است داراي پيچش باشد و يا فاقد آن. در فرامينيفرهاي تكامل يافته‌تر تعداد حجرات بيش از دو تا است و حجرات (Chambers) توسط پرده‌هايي به نام سپتا (septa) از هم جدا مي‌شوند. درعده‌اي از فرامينيفرها امكان دارد حجره توسط پرده‌هاي ثانويه‌اي به نام سپتولا (Septula) به حجرات كوچكتري به نام اطاقك (chamberlet) تقسيم شود

    ساختمان پوسته





    ديواره يا جداره پوسته فرامينيفرها در هنگام رشد و افزايش تعداد حجرات به دو حالت ديده مي‌شود: Lamina Teast, Non-Laminar (شكل 25).

    در انواع اگوتينا، سيليسي،ميكروگرانولاروپورس لانوز حالت‌بدون‌لايه‌وغيرورقه اي

    (Non-liminarTest) دارد و هر حجره جداي از حجره ديگري به حجره ماقبل خود افزوده مي‌شود، درحاليكه پوسته آهكي هيالين ديواره حالت ورقه‌اي يا لايه‌لايه (Laminar Test) دارد. به عبارت ديگر زماني كه نحوه رشد حجره در انواع تك حجره‌اي را بررسي كنيم، مشاهده مي‌شود كه رشد حجره همچون رشد پروتوپلاسم به صورت تدريجي است. در حاليكه در اشال چند حجره‌اي اگر چه رشد پروتوپلاسم تدريجي است اما رشد پوسته دوره‌اي است و حجره جديد و بزرگتر در فواصل معين به حجره قبلي اضافه مي‌شود. به عبارتي در اين گروه از فرامينيفرها هر چه به حجره اوليه نزديكتر مي‌شويم به ضخامت ديواره وبه تعداد ورقه يا لايه‌هاي ديواره اضافه مي‌شود. حجره در اين نوع بدين صورت است كه پاهاي كاذب پس از اشغال كردن فضاي حجره جديد يك ديواره نازك آلي را مي‌سازند و سپس يك ديواره حجرات هيچگونه هم‌پوشاني با ديواره حجره قبلي نداشته باشد در اين حالت به آن Non - Laminar Test و اگر هم‌پوشاني داشته باشد به آنLaminar Test گويند.

    از نظر سپتا و بين حجره‌ها بطور كلي سه نوع جدار لايه لايه يا ورقه‌اي (Laminar Test) در مقاطع نازك و در پوسته فرامينيفرها ديده مي‌شود

    Laminar (Cryptolamellar)c) Laminar (monolamellar- Bilamellar)d) Laminar Cryptolamellar with canal سپتاتك لاملار (Monolamellar septa): ساده‌ترين نوع سپتا است و هر حجره جديد بوسيله سپتوم كه توسط جدار حجره ما قبل بوجود آمده است مجزا مي‌گردد. سپتوم تك لايه‌است

    سپتارو تالييد (Rotaliid septa): سپتا مضاعف هستند به استثناي حجره آخر كه داراي سپتوم تك لايه است.

    سپتادولاملار (Bilamellar septa): سپتا مضاعف است. البته زماني كه پوسته فرامينيفرها از چند لايه يا چند ورقه تشكيل شده باشد نام عمومي (multi laminar) را بر آن مي‌گذراند. هر ورقه يا لامينا (Lamina) نيز ممكن است از دو لاملاي (Lamellae) مشخص تشكيل شده باشد (bilamellar) و در صورتي كه ساختمان لاملار فقط با ميكروسكوپ الكتروني قابل مشاهده باشد و به آن ديواره مخفي لاملار (Cryptolamellar) گويند. همچنين برخي فرامينيفرها در روي ديواره خود داراي توده‌هاي ستوني شكل آهكي سخت به نام پيلار (Pillar) هستند.

    پيچش پوسته

    همانگونه كه اشاره شد حجره يا حجرات، عناصر تشكيل دهنده پوسته هستند كه شكل حجرات و شكل ظاهري پوسته در فرامينيفرهاي مختلف متفاوت است. علاوه بر موارد فوق طرز قرار گرفتن حجرات نيز نسبت به يكديگر در فرامينيفرها متفاوت است.در اشكال چندحجره‌اي مي‌توان سه عامل را در طرز قرار گرفتن حجرات و رشد آنها معرفي نمود كه عبارتند از ميزان رشد حجرات در طول محور رشدي كه مي‌تواند داراي طرحهاي رشد متفاوتي باشد. مقدار بزرگ شدگي حجرات و شكل حجرات كه ترتيب نسبتاً منظمي را بوجود مي‌آورد. با توجه به عوامل ذكر شده دو نوع كلي طرح رشد در پوسته وجود دارد:

    الف) پوسته‌هايي كه حجرات آنها فاقد پيچش هستند و ب) پوسته‌هايي كه حجرات آنها داراي پيچش مي‌باشند (شكل 22).

    الف(پوسته‌هاي فاقد پيچش: آن دسته از فرامينيفرها را گويند كه محور رشد حجرات آنها مستقيم و يا مايل بايد و حجرات در آنها ممكن است در يك رديف (uniserial)، دو رديف (bisenal)، سه رديف (triserial)، چند رديف (maltiserial) و يا تركيبي (مانند در ابتدا دو رديف و سپس يك رديف) قرار گيرند.در برخي فرامينيفرها حجرات به حالت حلقوي (annular) يا دايروي رشد مي‌كنند و بصورت حلقه‌هاي متحدالمركز قرار مي‌گيرند.

    پوسته‌هاي داراي پيچش: آن دسته از فرامينيفرها را گويند كه محور رشد حجرات در امتداد خط پيچش (spire) قرار دارند. در آن عده كه پلاني اسپايرال (Planispiral) است پيچش در يك سطح مي‌باشد و در نتيجه حجرات در يك سطح قرار مي‌گيرند و نسبت به محور رشد به طور متقارن قرار دارند. در پيچش پلاني اسپايرال اگرميزان بزرگ شدگي حجره متفاوت باشد پوسته صفحه‌اي يا مقعرالطرفين است و در صورتي كه حجرات در طول محور پيچش رشد كنند، پوسته محدب الطرفين يا دوكي شكل خواهد بود. همچنين در پوسته پلاني اسپايرال در صورتي كه دور آخر پيچش سايردورها را بپوشاند به آن اينولوت (Involute) و اگر دوره‌هاي پيچش ديده شوند اولوت (Evolute) گويند.فرامينيفرهايي كه پيچش تروكواسپايرال (Trochospiral) دارند حجرات داراي پيچش حلزوني هستند. چنين پيچشي يك سطح پيچشي (Spiral side) و يك سطح نافي (umbilical side) دارد كه به ترتيب اولوت (evolute) و اينولوت(Involute) هستند.
    عده‌اي ديگر داراي پيچش استرپتوسپايرال (streptospiral) هستند، در اين حالت حجرات اگرچه داراي خط پيچشي هستند،‌اما نظم قرارگيري آنها نامرتب بوده و حجرات در جهات مختلف قرار مي‌گيرند.همچنين گاهي اوقات حالت تركيبي از نوع پيچشي و فاقد پيچش ديده مي‌شود، مثلاً پوسته تروكواسپايرال – تك رديفي، پلاني اسپايرال – تك رديفي يا پلاني اسپايرال – دو رديفي

    ب) دهانه

    پوسته در فرامينيفرها داراي چند نوع منفذ است كه عبارتند از:

    1-دهانه (Aperture): منظور منفذ يا منافذي است كه در ديواره حجره انتهايي پوسته وجود دارد و باعث ارتباط فرامينيفر با محيط خارج مي‌شود. به كمك دهانه پاهاي كاذب فرامينيفر مواد غذايي را به داخل سلول هدايت مي‌كنند. محل دهانه در طول تغييرات آنتوژني تقريباً ثابت است.دهانه به دو صرت اصلي و فرعي ديده مي‌شود. دهانه اصلي در انتهاي پوسته‌هاي تك حجره اي و يا در حجره آخر پوسته چند حجره‌اي است. از نظر تعداد ممكن است منفرد

    (single) و يا متعدد (multiple) (شبيه بخش گردني باريك)، ستاره‌اي، دندريتيك، صيلبي شكل، غربالي و يك رديفي، دو رديفي و... باشد. دهانه امكان دارد داراي لبه ضخيم يا نازك

    (Lip) بوده و يا داراي پوششي بر روي خود به نام بوليت (bullate)، و يا داراي بخشي دنداني شكل (ساده، دو شاخه‌اي، پهن، نافي) باشد. همچنين از لحاظ موقعيت قرارگيري ممكن است انتهايي (terminal)، تقريباً انتهايي(Subtermind)،نافي(umbilical)، اشيه‌اي

    (periphoral)، سطح دهانه‌اي (ared) قاعده‌اي(basal)، درون‌ حاشيه‌اي ‌

    (Interiomorgind)، بيرون نافي (extraumbilical) و خط درزي (sutural) باشد.دهانه‌هاي فرعي ارتباط مستقيمي با حفره داخل ندارند بلكه به حفراتي كه در اثر تغيير دهانه ايجاد مي‌شود راه دارند و به سيستم كانال و تقسيمات داخلي مربوط هستند.
    2-كانال و استولون (Canal& Stolon): منظور حفرات لوله‌اي در داخل پوسته است كه عموماً در بين لايه‌هاي ديواره پوسته قرار گرفته و به كانالهاي بين سپتايي

    (Interseptal corals) حاشيه‌اي، كناري و نافي معروف هستند. بنظر مي‌رسد تشكيل كانالها به علت جريان پروتوپلاسم در داخل پوسته بوده است. استولونها نيز كانالهاي شعاعي و ساده‌اي هستند كه رابط بين حجرات بوده و آنها را به يكديگر وصل مي‌كنند.

    3-منافذ روي صدف :(foramina)

    پوسته اكثراً فرامينيفرها داراي منافذ كوچك و بزرگ بوده كه زولئد كوچك سيتوپلاسمي همانند دهانه به خارج راه پيدا مي‌كنند. پوسته‌هاي منفذدار در فرامينيفرهاي داراي پوسته آهكي هيالين و تعداد كمي از آنها كه پوسته اگوتينا دارند، ديده مي‌شود. تعداد منافذ انداز و محل آنها در برخي از گونه‌ها ثابت است.

    ج) تزئينات

    سطح پوسته فرامينيفرها امكان دارد فاقد تزئينات باشد و يا آنكه داراي تزئينات و به اشكال گوناگون باشد. مهمترين اشكال تزئينات عبارتند از: خار (spinose)، زوار (CarinateياKeel)،خطوط ريز(fine striae)،دنده‌هاي درشت(Costate& Coarser Costate)، برجستگي دانه‌‌اي شكل (granulate) و دكمه‌اي (nodes) و تزئينات شبكه‌اي (reticulate)، همچنين خطوط درز (Suture lines) كه جدا كننده حجرات در سطح خارجي پوسته هستند ممكن است ساده يابرجسته و پهن باشد و حالت گود و فرو رفته به مقدار كم يا زياد ديده شدند

    د) ساختمان داخلي

    فرامينيفرها ممكن است فاقد ساختمان داخلي ( به عبارتي حجرات آنها توخالي باشد) و يا آنكه داراي ساختمان داخلي نظير پيلار (Pillar)، سپتا (Septa)، سپتولا (Septula) و ... باشند.در اينجا

    اشكال شماتيك خصوصيات برخي از مهمترين فرامينيفرها به تفكيك نشان داده مي‌شود و برخي از آنها مورد بررسي قرار مي‌گيرند.
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  3. #63
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض تعیین سن دوکفه ایها

    برای تعیین سن نرمتنان می توان از روشهای ساده بررسی کفه های خارجی و یا از روشهای پیچیده بررسی ساختارهای کوچک آنها استفاده کرد. تغییرات فصلی در میزان رشد دوکفه ایها غالباً بصورت نوارهای روشن و تیره در ساختار پوسته قابل مشاهده است. این مناطق نوری شامل یک نوار روشن است که در اوایل فصل رشد تشکیل شده است و به دنبال آن یک نوار تیره و باریک در زمستان شکل می گیرد که مجموعه یک نوار روشن و یک نوارتیره بیانگر یک سال می باشد. اولین نوار حلقه سنی در دوکفه ایها مشکل تشخیص داده می شود. در برخی موارد این حلقه اولیه وجود ندارد. باید توجه داشت که تعین سن در نرمتنان خیلی مسن از دقت بالایی برخوردار نیست.
    به علت اینکه دوکفه ایها بیشتر حیات خود بصورت بنتیک سپری می کنند معمولاً روی آنها مواد رسوبی جمع می شود. لذا برای اینکه پوسته ها تعیین سن شوند ابتدا بایستی تمیز شوند. کفه ها بایستی پیش از تعیین سن از بافت گوشتی تمیز شده و در یک محلول تمیز کننده قرار بگیرند. این عمل می تواند از یک غوطه ور کردن کوتاه مدت برای تمیز کردن نسبی کفه ها تا یک دوره طولانی باشد. زمانی که از دوره های طولانی مدت برای شستشو استفاده می شود برای جلوگیری از زیادی سفید شدن علائم سالیانه بایستی کفه ها را بازدید کرد. بعد از این عمل پوسته ها پیش از نگهداری جهت برش خشک می شوند. هر دو کفه صدف ها معمولاً با هم نگهداری می شوند این موضوع باعث می شود که در صورت نیاز و شکستگی پوسته ها هر دوکفه تعیین سن شوند.
    برای بررسی ساختمان داخلی پوسته لازم است که برشی از آن تهیه شود. Brien و Ropes در سال ۱۹۷۹ ارتباطی بین تعداد حلقه های سالانه در Chondrophore و پوسته صدف پیدا کردند. این موضوع اساس یک مفهوم مناسب جمع آوری داده های سنی برای گونه ها را تشکیل داد. بصورت خلاصه روشهای آماده سازی برشهای نازک Chondrophore به شرح ذیل می باشد:
    ۱) با استفاده از یک تیغه الماس، یک قسمت ضخیم Chondrophore از محل مفصل کفه راست جدا می شود.
    ۲) با استفاده از یک کاغذ سلیکون باید سطح قدامی برش جدا شده ، umbo سائیده و صاف شود.
    ۳) تکه های جدا شده در هوای آزاد خشک شده و روی یک لام شیشه ای بوسیله چسب قرار می گیرد.
    ▪ سطح درونی کفه که نشان دهنده محل برش کفه و Chondrophore است.
    ▪ برش كفه
    ▪ برش Chondrophore
    ۴) با استفاده از یک اره با سرعت کم(rpm ۳۰۰- ۰) برشی با ضخامت تقریباً ۲ میلی متر تهیه می کنیم.
    ● فرایند تعیین سن:
    گام بعدی پس از جمع آوری و آماده سازی نمونه های آناتومیکی، تعیین سن می باشد. از مسائل مهمی که باید به آن توجه داشت زمان تشکیل حلقه هاست.
    براساس موقعیت زمانی، اطلاعات مختلف مانند تخمریزی، زمان مهاجرت و عادات تغذیه های نمونه گرفته شده از جمعیت، همانند عوامل محیطی از قبیل وضع درجه حرارت آب و عرض جغرافیایی منجر به تشکیل حلقه های رشد می شود . به خاطر وجود عوامل فوق ممکن است حلقه ها در بهار یا پائیز، بیشتر از ماههای زمستان تشکیل شوند.
    در مورد گونه های مناطق معتدله- جائیکه تغییرات فصلی مشخص وجود دارد- مناطق سالانه واضحی در طول ماههای سردتر زمستان تشکیل می شود که تشکیل این حلقه ها برحسب سن می تواند متفاوت باشد. بویژه افراد جوانتر یک جمعیت نسبت به افراد مسن تر زودتر رشد می کنند و به همان نسبت تشکیل حلقه ها ممکن است زودتر شروع شود. مسئله قابل توجه دیگری که در تعیین سن ساختارهای سخت وجود دارد، شکل گیری حلقه های غیرعادی از قبیل Checks یا حلقه های گسسته است که در پاسخ به استرسها _ عامل تغییرات فیزیولوژیکی _که رشد را کند می کنند بوجود می آیند.
    Checks ها عموما طی دوره های رشد سریع تشکیل می شوند در حالیکه حلقه های گسترده طی دوره های رشد کند شکل می گیرند. اغلب این علائم فرعی به سختی از حلقه های سالانه تشخیص داده می شوند که ممکن است باعث براورد زیاد سن شوند. به همین جهت تعیین کردن علائمی که حلقه های سالانه واقعی را نشان میدهد اهمیت دارد.
    در تمام ساختارهایی که جهت تعیین سن آبزیان استفاده می شود ممکن است خطاهایی وجود داشته باشد:
    ۱) از دست دادن اولین حلقه
    ۲) افزایش و ازدحام حلقه ها به موازات افزایش سن
    ۳) براورد اضافی سن به خاطر وجود حلقه های اضافی
    ۴) فقدان حلقه کناری به خاطر جذب یا سائیدگی



    تهیه و تنظیم: سارا صحیحی بنیس
    علوی
    آفتاب

  4. #64
    در آغاز فعالیت mohammad_67's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    4

    پيش فرض

    سلام.
    خسته نباشید.ببخشید می خواستم بدونم شما اطلاعاتی در مورد مونرا دارین؟
    اگه دارین تو سایتتون بزارین.
    ممنون

  5. #65
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض پاسخ

    سلام.
    خسته نباشید.ببخشید می خواستم بدونم شما اطلاعاتی در مورد مونرا دارین؟
    اگه دارین تو سایتتون بزارین.
    ممنون
    سلام دوست عزیز

    مونرا شامل کلیه باکتری ها و سیانو باکتری هست که بیشتر تک سلولی هستن .
    در صورت کسب اطلاعات بیشتر حتما میگذاریم

    ممنون

  6. #66
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض مختصري در مورد دايناسورها (Dinosaur)

    ميليونها سال قبل، مدتها پيش از آن كه بشري روي زمين باشد، دايناسورها وجود داشتند. دايناسورها، يكي از انواع خزندگان ماقبل تاريخ هستند كه در دوران مزوزوييك، عصر خزندگان، مي زيستند

    دايناسورها جزء خزندگان بوده و اكثر آنها، از طريق تخم گذاري توليد مثل مي كرده اند. هيچيك از دايناسورها پرواز نمي كرده اند و هيچكدام از آنها در آب زندگي نمي كرده اند. بزرگترين دايناسورها، بيش از 100فوت(30متر) طول و بيش از‌50 فوت(15 متر) ارتفاع داشته اند(مانند آرژنتينوزاروس، سيزموزاروس، الترازاروس، براكيوزاروس و سوپرزاروس). كوچكترين دايناسور، كومپوزوگناتوس (Compsognathus )،‌ به اندازه يك جوجه بوده است. اندازه اكثر دايناسورها، .بين اين دو حد بوده است.

    ساروپودهاي(sauropodomorpha) گياه خوار، بزرگترين موجوداتي هستند كه تاكنون روي زمين مي زيسته اند اما نهنگهاي آبي،‌ از همه انواع دايناسورها، سنگينتر هستند! تصور اينكه دايناسورها چه صدايي داشته اند، رفتار و حركات آنها چگونه بوده است، چگونه جفتگيري مي كرده اند، چه رنگي بوده ان، و يا حتي تعيين اينكه فسيل آنها نر است يا ماده، بسيار مشكل مي باشد.

    هيچ كس نمي داند كه دايناسورها چه رنگي بوده اند يا نقش و نگار بدن آنها چگونه بوده است.
    در زمانهاي مختلف، انواع مختلفي ازدايناسورها زندگي مي كرده اند:

    بعضي از آنها روي دو پا راه مي رفته اند(اين دايناسورها، دوپا بودند)، بعضي روي چهار پا راه مي رفتند(اين دايناسورها، چهارپا بودند). بعضي از آنها هم مي توانستند روي دو پا راه بروند و هم روي چهار پا.

    در زنجيره تكامل مخلوقات، پرندگان از تروپودها (درومائوزاريدها) به وجود آمده اند، سينوزاروپتريكس نخستين دايناسور پرنده مانند است.

    بعضي از دايناسورها بسيار سريع حركت مي كردند(مانند ولوسيراپاتور_ Velociraptor)، بعضي از آنها بسيار كند و سنگين حركت مي كردند(مانند آنكيلوساروس_ Ankylosaurus).

    بعضي از دايناسورها،‌ زره داشتند،‌ بعضي شاخدار بودند بعضي هم يال، ميخ يا زوائد ديگري داشتند. پوست بعضي از دايناسورها، بسيار ضخيم و ناهموار بود در حاليكه بعضي ديگر از دايناسورها، پرهاي اوليه اي داشتند.اكثر دايناسورها، گياهخوار بودند(كه گياهخوار ناميده مي شوند). مثلا تريسراتوپس، دايناسوري گياهخوار بود.بعضي از دايناسورها، گوشتخوار بودند(كه گوشتخوار ناميده مي شوند).مثلا تي ركس(T_rex) ، دايناسوري گوشتخوار بود.دايناسورها، در طي دوران مزوزوييك، حدود 165 ميليون سال بر زمين حكمفرمايي كردند، اما 65 ميليون سال قبل، به طور مرموزي منقرض شدند. ديرينه شناسان، با مطالعه بقاياي فسيلي آنها، درباره دنياي ماقبل تاريخ به يافته هاي حيرت انگيزي رسيده اند.هنگامي كه دايناسورها مي زيستند، قاره هاي زمين همه دركنارهم به صورت يك ابرقاره بزرگ بودند كه پانگه آ ، ناميده مي شود. به علاوه هواي زمين هم بسيار گرمتر از حال حاضر بود. دايناسورها، حدود 65 ميليون سال قبل، در انتهاي دوره كرتاسه، كه فعاليتهاي آتشفشاني و زمين ساختي متعددي رخ داد، منقرض شدند. در مورد انقراض دايناسورها، نظريات مختلفي وجود دارد. اكثر دانشمندان اين نظريه را قبول دارند كه برخورد يك شهابسنگ آسماني، باعث تغييرات شديد آب و هوايي شده است و دايناسورها نتوانسته اند خود را با شرايط جديد وفق دهند . دايناسورها، 65 ميليون سال قبل، به علت تغييرات شديد زيست محيطي، كه ناشي از برخورد يك شهابسنگ به زمين بود، ‌منقرض شدند.

    احتمالا پرندگان امروزي، باقيمانده دايناسورها هستند. تمام چيزي كه از دايناسورها باقي مانده فسيلهاي آنهاست و احتمالا پرندگان. فسيلهاي دايناسورها، در همه جاي دنيا وجود دارند، حتي ممكن است يكي از فسيلهاي آنها در نزديكي جايي باشد كه شما زندگي مي كنيد! بعضي از دايناسورها، بسيار شبيه پرندگان امروزي بودند و ممكن است دايناسورها اجداد پرندگان امروزي باشند.

    اگرچه فسيلهاي دايناسورها،‌حداقل از سال 1818 كشف و مورد بررسي قرار گرفته اند، اما نام دايناسور (دينوس به معني وحشتناك و ساروس به معني سوسمار است)، در سال 1842، توسط كالبدشناس انگليسي سر ريچارد اوون،‌ به اين موجودات داده شد. در آن زمان تنها سه نوع دايناسور مگالوزاروس، ايگوانودون و هيلائوزاروس شناسايي شده بود كه دايناسورهاي بسيار بزرگي بودند.

    قديميترين دايناسور شناسايي شده، اوراپتور است كه دايناسوري گوشتخوار بوده و 228 ميليون سال قبل مي زيسته است. تا كنون، حدود 500 جنس و تعداد خيلي بيشتري گونه از دايناسور شناسايي شده است. تقريبا چند ماه يكبار(گاهي اوقات چند هفته يك بار) فسيل جديدي از زير خاك بيرون مي آيد.

    بهره هوشي برخي از دايناسورها :



    خصوصيات دايناسورها

    خزندگان کوچک اوليه بدن و دم دراز و 4 اندام کوتاه و 5 انگشت داشتند. به جز شکل عمومي ويژگيهاي کلي ديگر عبارتند از:

    » افزايش اندازه به نسبتهاي بسيار بزرگ در برونتوزورها.

    » بوجود آمدن جوشن و سلاح دفاعي از جمله صفات پوستي و شاخها و يا خارهاي سر در بعضي دينوزرها.

    » ساختمان سبک به منظور دويدن تند با 4 يا 2 پا در ساير دينوزرها.

    » سازش با پرواز بوسيله افزودن شدن درازاي اندام پيشين و دم و تکامل پرده‌هاي پرشي پوست در پتروداکتيلها.

    » سازش شديد پوست با زندگي آبي به کمک پاهاي بالشتک مانند و بدن دوکي شکل در ايکتيوزرها.


    دليل از بين رفتن دايناسورها

    درباره اينکه خزندگان قديم از ديد زمين شناسي چگونه ناگهان ناپديد شدند گفته‌هاي فراواني وجود دارد. بر طبق يک نظريه ابتدايي‌ترين پستانداران تخمهاي خزندگان بزرگ را خورده‌اند و به موجب نظريه ديگر که پذيرفتني‌تر است. تغييرات آب و هوا مانند کم شدن دما و رطوبت متغير در خزندگان و مسکنشان تاثير مخالف گذارده است. در نتيجه از بين رفتن خزندگان در اواخر دوره مزوزوئيک براي پستانداران موقعيت مناسبي بوجود آمده در آن موقع اندازه پستانداران کوچک بوده و در دوره سوم شروع به تکامل شگفت آوري نموده‌اند.



    دايناسورهاي گياهخوار herbivores Dinosaur))

    دايناسورهاي گياه خوار از جمله بزرگترين حيواناتي بودند که تا کنون بر روي زمين زندگي کرده اند و براي حفاظت از خود در مقابل حيوانات شکاري به جثه بزرگ خود و بدن مسلح خود متکي بودند. آنها بيشتر اوقات روز را به چريدن بر روي گياهان مي‌گذراندند. براکيوزاروس عظيم‌الجثه 25 متر طول و 76 تن وزن داشت . گردن بلندش او رادر رسيدن به رستني‌هايي که براي ديگر دايناسورها بالا بودند ياري مي‌کرد.



    دايناسورهاي گوشتخوار( carnivores Dinosaur )

    اين دايناسورها بر روي دو پاي عقبي خود حرکت مي‌کردند. برخي نظير تري نازا روس بدني سنگين و پاهاي قدرتمندي داشتند. آنها از چنگالها و دندانهاي تيز براي کشتن دايناسورهاي گياه خوار استفاده مي‌کردند. بعضي دايناسورها نظير دينوني چوس کوچکتر ، سبکتر و سريعتر بودند. آنها دايناسورهاي گياه خوار ، پستانداران و حشرات را مي‌خوردند. اين شکارچيان چابک براي غلبه بر شکارخود به صورت گروهي شکار مي‌کردند . دينوني چوس داراي پنجه‌ها و چنگالهاي بهم پيچيده‌اي بود که طي شکار براي دريدن طعمه به سمت جلو به حرکت در مي‌آمد.



    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  7. #67
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض

    اگر از متخصصین سوال می شد که احتمال یافتن یک قلب دایناسور چقدر است اکثر آنها می گفتند بسیار بسیار کم یا هیچ .ولی آنچه که غیر ممکن می نمود در اسکلت 66 میلیون ساله یک دایناسور گیاه خواربه نام تسلو سوروس که ویلو خوانده می شود یافت قلبی که دارای ساختاری بسیار پیشرفته است گروهی از متخصصین در کاردینای شمالی و ارگون از تکنولوژی پزشکی برای بررسی کنکرسیونی که دارای پوشش آهنی بوده و در قفسه سینه این دایناسور قرار دارد استفاده نموده است با استفاده از وسایل پر دازش و نرم افزار ها آنها توانسته اند ساختارهای سه بعدی درون این کنکر سیون را باز سازی نمایند تصاویر حاصل از پردازش نشان داده است که این قلب بیشتر شبیه قلب پستانداران و پرندگان می باشد تا خزندگان. و این خود مدارک بیشتری را در اختیار این نظریه قرار داده است که حداقل برخی دایناسور ها متا بو لیسم بالایی داشته انداین نمونه در موزه علوم طبیعی کاردینای شمالی در حال نمایش است و علاقمندان می توانند

    مشاهده نمایند
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    . org تصاویر سه بعدی و اسکن های تهیه شده از قلب این موجود را در سایت اینترنتی

    مشخصات عمومی این موجود بدین شرح است

    لقب :ویلو نام همسر شخصی که فسیل در زمین های متعلق به وی بدست آمده است

    رده بندی:از دایناسور های لگن پرنده ای .جناسورها.سراپودا.اورتینو پودا.هیپسیلیده.فو دوتیدا

    جنس:تسلوسو روس

    گونه: نا معین است ولی احتمالا به نگلکتوسبها تعلق دارد

    معنای نام مشتق از واژه یونانی تس کولوس به معنای عجیب و سو روس به معنای خزنده است

    محل یافت شدن : تا کنون از وایومینگ . وداکوتا به سمت شمال تا آلبرت های کانادا یافت شده است

    سن : کرتاسه بالایی 66 میلیون سال پیش

    ساختمان قلب : مانند پرندگان پستانداران .تمساح ها و کرو کدیلها چهار حفره دارد ولی دارای یک کمان آئورت می باشد که بر خلاف ائو رت های دو گانه خزندگان می باشد حفظ شدگی غیر معمول بجز قلب .با آفت های غضروفی .دنده های جلویی سینه و صفحات متصل به دنده ها و تاندون های احتمالی متصل به مهره ها نیز حفظ شده اند

    اندازه : 13 فوت . 4متر

    وزن : 665 پوند برابر با 300 کیلو گرم گوشت

    محل زندگی: جنگل

    غذا : گیاهان

    محل نمایش : در غرفه ماقبل تاریخ کاردینای شمالی در موزه علوم طبیعی کاردینای شمالی واقع است

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  8. این کاربر از bb بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #68
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض

    ديرين شناسان يک دايناسور آفريقايى 110 ميليون ساله را شناسايى کرده‌اند که به گفته آنها با شکل خاص دهانش گياهان را مانند جاروبرقى مى‌مکيده است. جزئيات اين دايناسور فسيل شده با اسم علمى «نايجر سائوروس تاکوتى» که در نيجريه کشف شده در مجله «پلوس وان» منتشر شده است. پاول سيرنيو، استاد دانشگاه شيکاگو که سرپرستى اين تحقيقات را بر عهده داشته، اين دايناسور را به احترام استاد ديرين شناس فرانسوى، فيليپ تاکوت، «تاکوتى» تعيين کرده است. سيرنيو در اين باره گفت: در بين دايناسورها نام انواع نايجرسائوروس به دليل رکورد جايگزينى دندانها در کتاب گينس به ثبت رسيده است

  10. #69
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض

    احتمالا این موصوع کمی قدیمی باشه
    """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""
    شناسایی فسیلهای غیرقابل دسترس با استفاده از فناوری سی.تی.اسکن

    دیرینه شناسان با استفاده از فناوری سی.تی.اسکن به شناسایی فسیلهای غیرقابل دسترس می پردازند.

    به گزارش خبرگزاری مهر، اخیرا گروهی از دیرینه شناسان با استفاده از این تکنیک، فسیل خزنده ای به قدمت 220 میلیون سال را کشف کردند، بدون آنکه به شکاف سنگ بپردازند و اکنون امیدوارند تا از آن در سایر کشفیات مشابه استفاده کنند.

    نیک فریزر از موزه تاریخ ملی ویرجینا در آمریکا ابداع کننده این تکنیک جدید است و از آنجا که روش های قدیمی در از میان برداشتن سنگ از اطراف فسیل ناکارآمد هستند، وی به استفاده از سی.تی.اسکن در کشف فسیل های غیرقابل دسترس روی آورده است.

    به گفته این محقق، طی میلیون ها سال، فشارهای محیطی موجب محو شدن مرز بین سنگ و فسیل شده است. این وضعیت تا به آن جا پیش رفته است که رنگ فسیل ها به رنگ سنگ احاطه کننده شان درآمده است و از این رو استفاده از روش های سنتی موجب وارد آمدن لطمه به فسیل می شده است.

    بر اساس گزارش تکنولوژی ریویو، با این حال محققان با استفاده از تکنیک سی.تی.اسکن دریافتند که با استفاده از تفاوت چگالی در سنگ و فسیل می توان پی به وجود فسیل های غیرقابل دسترس در دل سنگ ها برد.

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  11. #70
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض حلقه گمشده

    شواهد فسیلی نشان می دهد که جد عظیم الجثه ترین آبزی جهان به یک حیوان کوچک جثه شبیه به آهو که 48 میلیون سال قبل می زیست می رسد.

    'حلقه گمشده' نهنگ پیدا شد

    بقایای یافت شده در ناحیه کشمیر هند حاکی از آن است که این پستاندار همان جد نهنگ و دلفین است که دانشمندان مدت ها در جستجویش بودند. تحقیقات چاپ شده در نشریه "نیچر" می گوید که این حیوان عمدتا روی خشکی می زیست اما برای گریز از درندگان به آب پناه می برد.

    این معلوم بود که نهنگ از موجوداتی که بر خشکی می زیستند برآمده است اما این "حلقه گمشده" تاکنون یک معما بود. هرچند ایندونیوس هیچ تشابهی به نهنگ های امروزی ندارد، اما برخی مشخصات آناتومی آن شبیه نهنگ است.

    ساختمان جمجمه این حیوان و گوش آن به نهنگ های اولیه شبیه است، و مثل سایر حیواناتی که وقت زیادی را در آب می گذراندند، استخوان های ضخیمی داشته که با فراهم کردن وزن زیاد به حفظ تعادل آن در آب های کم عمق کمک می کرد.

    پروفسور هانس توئیسن از دانشکده آناتومی دانشگاه پزشکی شمال شرقی اوهایوی آمریکا گفت: "ما نزدیک ترین خویشاوند منقرض نهنگ را یافته ایم و این از هر خویشاوند زنده آن به نهنگ نزدیکتر است."

    ایندونیوس به نسلی کهن از پستانداران تعلق دارد که دو یا چهار انگشت پا داشتند. شتر، خوک و اسب آبی از نمایندگان امروزی این گروه هستند.

    مطالعات "دی ان اِی" نشان می دهد که اسب آبی در واقع از خویشاوندان نزدیک نهنگ های امروزی است. با این حال این حیوانات تا 15 میلیون سال قبل در آثار فسیلی ظاهر نمی شوند، یعنی حدود 35 میلیون پس از آنکه نهنگ ها برای اولین بار در جنوب آسیا ظاهر شدند. این مساله پروفسور توئیسن و تیمش را بر آن داشت تا به جستجوی جدی از نهنگ در خشکی برآیند که برخی شکاف ها در دانش ما از سفر تکاملی و انقلابی نهنگ از خشکی به دریا را پر کند.

    پس از مشاهده دندان و قطعات آرواره که توسط رانگا رائو، زمین شناس فقید هندی در حدود 25 سال قبل کشف شده بود، پروفسور توئیسن نمونه های سنگی از مجموعه خصوصی رائو را به دست آورد. اینها حاوی گنجینه ای کامل از فسیل های ایندونیوس بود، از جمله استخوان جمجمه و پا.

    ترکیب ایزوتوپ اکسیژن پایدار دندان های حیوان حاکی از آن است که بخش اعظم وقتش را در آب گذرانده است. برخی فرض کرده اند که جد نهنگ اولین بار برای تغذیه از ماهی وارد آب شد، اما شواهد تازه حاکی از پدیده دیگری است.

    پروفسور توئیسن گفت: "مدل تازه این است که در ابتدا حیوانات کوچک شبیه به آهو برای پرهیز از درندگان به آب زدند. بعد شروع به زیستن در آب کردند و بعد رژیم غذاییشان تغییر کرد و گوشتخوار شدند.

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •