موضوع تکراری رو هم میشه با جلوه های ویژه خوب تحمل کرد... ولی الان مثلا اتفاقات بعد از مرگ (مرگ مغزی و...) رو چطوری میشه باور کرد (از لحاظ بصری منظورمه) در صورتی که روح ها کاملا مرئی هستند، سایه دارند، با کت شلوار از هم کمک میخوان، رو ماشین میکوبن و میله وانت رو میگیرن (دستشون کوتاهه از دنیا) رو زمین راه میرن، از پله بالا میره، رو مبل و پشت وانت میشینن و ...
به نظرم موضوع تکراری اونقدر آزار دهنده نیست که این تناقضات آدم رو اذیت می کنه...
موضوع تکراری است، چون اتفاقاتی که بعد از مرگ برای انسان میفته در اسلام (قرآن، احادیث و اسلام شناسان) گفته شده. پس طبیعتا ما نباید انتظار داشته باشیم از آثار صداسیما که فرضا امیرحسین قصه بعد از مرگ بتونه کارای خلق الساعه و فراتر از پیش بینی دین اسلام انجام بده... شاید به نوعی برای نویسنده های این دسته سریال ها یه جور محدوده ای باشه که فقط با مطابقت با دین داستان های بعد از مرگ رو بنویسند.
در صورتی که در کشور های دیگه این محدودیت وجود نداره (یا حداقل جدی نیست) و نویسنده میتونه تخلات خودش (یا کسای دیگه) رو شکلی معقول بهش بده و عرضش کنه به مخاطب...
البته بدبینانه نگاه کردن و یه جور به سخره گرفتن این سریال (و مشابهانش) به نظرم کار درستی نیست و کم لطفیه... طبیعتا این موضوع تکراری که سالی یه بار با لباسی متفاوت عرضه میشه، باز پیام های مثبت خودش رو داره... واقعا باعث میشه که آدم به اتفاقات بعد از مرگ فکر کنه... شاید مشابه حسی که آدم تو غسالخانه میاد سراغش...
ولی کتمان ناپذیره که جلوه های ویژه بد، بازی های ضعیف (مثلا این دختره که روحه) و... باعث میشه که اون ویژگی مثبت هم کمرنگ و یا شاید محو بشه...
پرحرفی کردم... شرمنده...
یاعلی![]()