فاز مانیک
افرادیکه در فاز مانیا (سرخوشی) قرار دارند حالت انبساط خاطر، پرش افکار، کاهش خواب، افزایش احترام به نفس، افکار بزرگ منشانه دارند.
فرد مانیا در بسیارى از افسانه هاى قدیمى شخصیتى ریشه دار است که با رفتارى دیوانه وار، چشمانى خیره و حرکاتى نمایشى و پر آب و تاب مشخص مى گردد. دوره هاى شیدایى در مقایسه با افسردگى فراوانى کمترى دارند.
یک دوره مشخص خلق غیر طبیعى و مستمراً بالا، توام با احساس خودبزرگ بینى، یا تحریک پذیر که حداقل یک هفته طول مى کشد.
٢- وجود ٣ یا بیشتر از علائم زیر :
الف) افزایش احترام به نفس یا خودبزرگ بینى
ب) کاهش نیاز به خواب (مثلاً ٣ ساعت خواب بر ایشان کافى است)
ج) حرافتر از معمول یا احساس فشار براى صحبت مستمر.
د) پرش افکار یا تجربه ذهنى سبقت جوئى افکار.
ه) پریشانى حواس (به راحتى محرکهاى بى اهمیت خارجى توجه شان را جلب مى کند)
و) افزایش رفتار هدفدار (اجتماعى، شغلى، تحصیلى، فعالیت جنسی) یا تحریک روانى – حرکتى.
ی) درگیرى مفرط با فعالیتهاى لذت بخشىکه احتمال نتایج دردناک آن زیاد است، مثل ولخرجى بى مهابا ، یا سرمایهگذاریهاى حرفه اى جاهلانه.
بیماران مانیک خلق بالا دارند، تحریکپذیر بوده و زود از کوره در مى روند، حالت نشئه دارند، ممکن است براىافراد ناآشنا گمراه کننده بوده و جنبه عادى جلوه نماید، اگر در رسیدن بهخواسته هایش به مانع برخورد کند پرخاشگرى مى کنند، تمایل به پوشیدنلباسهاى با رنگهاى روشن و ناهماهنگ و بستن زیورآلات دارند، مشغله ذهنى باافکار مذهبى، سیاسى، مالى، جنسى، با دادخواهى دارند.
بیماران مانیک هیجان زده، پرحرف و گاهىسرگرم کننده و بیش فعال هستند، سطح تحمل آنها پائین است و خیلى زود ممکناست به خشم و رفتار خصمانه منجر گردد. طرز تکلم این افراد معمولاً بلند،سریع، و زیاد مى باشد بطور فهم آن براى شنونده مشکل بوده و نمى توان صحبتکردن آنها را قطع کرد، هر چه شدت بیمارى بیشتر باشد این نکته شدیدتر دربیمار دیده مى شود. قدرت تمرکز پائین است، و در هنگام صحبت معمولاً از اینشاخه به آن شاخه مى پرند.
هذیان و توهم ممکن است پیدا کنند. حواسشان زود پرت مى شود، خود بزرگ بینى و اعتماد به نفس دارند.
حافظه این افراد آسیب نمى بیند. حدود ٧٥ درصد آنان مهاجم و تهدید کننده هستند. احتمال خودکشى و دیگرکشى در این افراد نیز وجود دارد.
ولخرجى مى کنند و وسایل خود را ممکن است به دیگران ببخشند. دروغگویى و فریبکارى در آنان شایع است.
وقوع شیدائى لازمه تشخیص اختلال دو قطبى است
نشانههای دورههای مانیایی
نشئه، احساس سرخوشی یا تحریکپذیری. بیمار ممکن است حال خوشی داشته باشد و حتی در صورت بروز اتفاقاتی که به طور معمول باعث ناراحتی میشود نیز در همان حال باقی بماند. برای مثال، یک کودک ممکن است حتی هنگامی که در دفتر مدرسه منتظر توبیخ شدن است نیز شاد و خوشحال باشد. در خلال دوره مانیایی، کودکان و نوجوانان معمولاً بیشتر از بالغین تحریکپذیرند و رفتارهای مخرّب بروز میدهند.
اعتماد به نفس فوقالعاده، احساس بلندپروازی یا اطمینان غیرواقعی.
بیمار معمولاً احساس خوبی درباره خودش دارد و فکر میکند که دنیا را در اختیار دارد. کودکان ممکن است حس کنند که مثلاً از طریق امکان پرواز کردن یا زیرپا گذاشتن قوانین و مقررات، میتوانند منطق حاکم را شکست دهند.
نیاز کمتر به خواب. بیمار ممکن است تنها پس از چند ساعت خواب، با احساس رفع خستگی بیدار شود. کودکان ممکن است شبها تا دیروقت بیدار بمانند ولی صبحها به سختی از خواب برخیزند.
تند حرف زدن، بیش از حد معمول حرفزدن یا احساس نیاز به تداوم صحبت کردن.
بیمار ممکن است بسیار حرّاف باشد و بلند یا خیلی تندتند صحبت کند.
«جوشش» ایدهها، احساس مسابقه گذاشتن افکار با یکدیگر، حواسپرتی یا نگرانی. بیمار ممکن است به آسانی بیقرار یا دچار حواسپرتی شود. به سرعت ممکن است افکارش را از چیزی به چیز دیگر متمرکز کند و در حرف زدن نیز مرتباً موضوع صحبت را عوض کند.
افزایش فعالیتهای هدفمند.
کارایی بیمار ممکن است افزایش یابد.
رفتار پرخاشگرانه یا ناخوشایند. بیمار ممکن است کنجکاو (فضول) یا پرخاشگر به نظرآید. کودکانی که دچار اختلال دوقطبی هستند ممکن است در اوج دوران مانیایی به همسن و سالان یا اعضای خانواده خود به طور فیزیکی حملهور شوند. این امر آنها را از برقراری یک رابطه پایدار و محکم باز میدارد.
کودکان همچنین ممکن است به هنگام تنبیه یا وقتی که به آن ها «نه» گفته میشود بسیار خشمگین و عصبانی شوند.
ناآگاهی نسبت به وضعیت خود. چون بیمار حس خوبی دارد و معمولاً از کارایی بیشتری هم برخوردار است غالباً از غیرعادی بودن وضعیت خود ناآگاه است یا آن را انکار میکند.
لذت جویی بدون در نظر گرفتن پیامدهای آن، رفتار بیپروا یا قدرت تشخیص و قضاوت ضعیف. بیمار ممکن است درگیر رفتارهای جنسی پرخطر، سوء مصرف مواد (دارو) و رفتارهای مشابه دیگر شود.
رفتارهای جنسی پرخطر در بالغین به صورت روابط جنسی و در کودکان به صورت به کاربردن الفاظ رکیک یا لمس نامناسب اعضای بدن خود یا دیگران، روی میدهد. کودکان دوقطبی همچنین ممکن است اقدام به رفتارهای بیباکانه و بیپروا نمایند.
افسردگی حاد، شایعترین الگوی رفتاری در اختلال دوقطبی است. تقریباً تمام بیماران حداقل یکبار در طول زندگی خود دچار آن شدهاند..