با شرايطي كه شما داري بهتره فعلا سريبازيتو عقب بندازي
با شرايطي كه شما داري بهتره فعلا سريبازيتو عقب بندازي
[QUOTE=MehranVB;4826462]چرا اخرش همهش به دختر ختم میشه !؟ اخه مگه چی دارن ؟ این همه راه برای درمان ! دختر موجودی هست عملا مثل پشه در زندگی می مونه و باعث حواس پرتی و بسیاری از مسائل دیگر میشه ! یه مدت سعی کن به کارهایی مشغول کنی خودت رو درس بخون و به چیز خاصی فکر نکن _____________ چند روز پشو ورزش کن و موسیقی های ملایم گوش کن و .. یه سری از کارهایی که قبلا هم گفتم ..باید سعی کن ! در زندگیت هدفی رو انتخاب کن و سعی به آن برسی ![/QUOTE
یعنی بعد از این همه توضیح دادن، انگار فقط همین یه جمله من رو خوندید! دوباره تکرار میکنم، خود شخص باید ببینه با چی آروم میشه، من وقتی با دوستم (دختر) حرف میزنم آرامش میگیرم، اما شما بدتر اعصابت خرد میشه، خب پس همه یه جور نیسن! (گرچه کلاً اگه طرفین رابطه هر دو به بلوغ فکری توی این موضوع رسیده باشن همیشه تاثیر مثبت داره)
حرف شما درسته اما اینو در نظر داشته باشین که هر کسی یه خویی داره و با یه چیز خاص آروم میشه و نمیشه یه نسخه کلی پیچید که مثلاً با ورزش یا موسیقی و ... آروم شد!
شما صحیح می فرمایید و منم بحث رو به انجراف نمی کشم ! اما هر نوع ارتباط به دختر قبل از ازدواج اکیدا منع میشه .. حالا چرا ؟؟ !
طبیعیه، چون تا الان با کسی ارتباط نداشتی واست سخته که با کسی ارتباط برقرار کنی و یه مدت طول میکشه تا راه بیافتی و این مشکلت حل شه.2: همون موقع هم که سالم بودم هم در رابطه برقرار کردن با جنس مخالف مشکل داشتم.(نمیدونم چرا باهاشون نمیتونم راحت باشم)
کلاً اینو از کسایی که عشق (یا دوستی) با یه دختر رو تجربه کردن بپرسی اکثراً میگن که بهترین دوران زندگیشون اولین عشقشون بوده (و اگه شکست خورده باشن میگن بدترین دوران بوده!) دلیلش اینه که توی این دوره زمانی چشم آدم هیچی رو نمیبینه غیر از عشقش رو. تمام زندگیش میشه اون و هر کاری که میکنه قبلش به این فکر میکنه که طرفش چه نظری در مورد اون داره! واسه همین یه انگیزه قوی داره واسه رسیدن به هر هدفی. اگه الان شما مثلاً عاشق یه دختری بشی کلاً تمام مشکلاتی که داری رو فراموش میکنی و سعی میکنی اوقات زیادی رو صرف طرف مقابلت کنی. تا موقعی که همچین رابطه واست پیش نیاد نمیتونی درک کنی منظورم چیه و ممکنه به نظرت این حرفا مسخره بیاد!!3: حالا فرض کنیم این قضیه پیش بیاد به نظر شما وقتی این حال و احوال منو ببینه نمیذاره بره؟
اما با توجه به وضعیتی که داری شاید بهتر باشه که بی خیال شی چون هم اینکه خیلی خیلی وقتت رو میگیره و دیگه نمیتونی به کار و درست برسی و هم اینکه اگه ارتباط موفقی نداشته باشی ده برابر الان داغون میشی!
اگه مادرت بهت میگه درس بخون فقط به خاطر خودته و هیچ سود و زیانی واسه اون نداره، تا الان هم هیچ مادری به خاطر درس بچش کارش به بیمارستان نکشیده! به جای الان بشینی به مشکلاتت فکر کنی و خودت رو نگران کنی میتونی این وقت رو روی درست بذاری. هر چی بیشتر راجع بهش فکر کنی حالت بدتر میشه و برعکس هر چی بیشتر درس بخونی بیشتر گرم میشی واسه دوباره درس خوندن! درسته که فکرت دوست داره رو مشکلاتی که داری بچرخه، اما تو باید جلوی اون رو بگیری و خودت رو با "نمیتونم" و "بیچاره شدم" و ... ناامید نکنی.این دفعه چندمی هست که قراره کنکور بدم(چون از پیش دانشگاهی واحد دارم دانش آموز حساب میشم و تا حالا به سربازی اعزام نشدم کنکور هم میتونم بدم) اگه امسال هم نرم دانشگاه هم خودم بیچاره میشم هم به احتمال زیاد کار مادرم به سکته و بیمارستان میکشه. الکی بهش گفتم همش 2 تا درسم مونده.
فکر کنم زیاد یکم حرف زدم!
متوجه منظورتون نشدم؟ یعنی چی منع میشه؟ نظر شماست یا کلاً گفتی؟شما صحیح می فرمایید و منم بحث رو به انجراف نمی کشم ! اما هر نوع ارتباط به دختر قبل از ازدواج اکیدا منع میشه .. حالا چرا ؟؟ !
Last edited by MehranVB; 12-04-2010 at 14:58.
نه تو اسلام ممنوع نیست اگر چه بعضی ها میگن ممنوع هست اما قرار نیست که بخورمش دارم مثل بچه آدم باهاش حرف میزنم
نه اصلا ایراد نداره تو چه بخوای چه نخوای با دخترا رابطه داری *** رابطه که قرار نیست همیشه عشقولانه باشه
نوشته شده توسط Old_Chater [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
متاسفانه دیگه امکانش نیست چون اگه تا شهریور واحد هامو پاس نکنم دیگه مدرسه منو ثبت نام نمیکنه(شرایط سنی و نظام وظیفه) و دیگه دانش آموز به حساب نمیام و غیبت پشت دفترچه برام رد میشه.
ولی اگه واحد هامو پاس کنم و دانشگاه هم قبول شم سال دیگه میتونم معافیت کفالت بگیرم و کلا معاف میشم(رسیدن پدر به سن 59 سال تمام)
پس خداکنه بتونم واحدامو پاس کنم حالا بدبختی ما امتحانات نهایی هم شده.
---------- Post added at 05:16 PM ---------- Previous post was at 05:14 PM ----------
کاملا موافقماما با توجه به وضعیتی که داری شاید بهتر باشه که بی خیال شی چون هم اینکه خیلی خیلی وقتت رو میگیره و دیگه نمیتونی به کار و درست برسی و هم اینکه اگه ارتباط موفقی نداشته باشی ده برابر الان داغون میشی!
هر چی بیشتر درس بخونی بیشتر گرم میشی واسه دوباره درس خوندن! درسته که فکرت دوست داره رو مشکلاتی که داری بچرخه، اما تو باید جلوی اون رو بگیری و خودت رو با "نمیتونم" و "بیچاره شدم" و ... ناامید نکنی.
سعی خودمو میکنم ولی کار خیلی سختیه چون تمام مباحث درسی از سال دوم دبیرستان تا حالا از ذهنم پاک شده(به طرز وحشتناکی یعنی حتی ساده ترین مباحث رو هم فراموش کردم) و از پایه ضعیفم . هم اینکه حجم درسها زیاده و امتحانات هم که نهایی شده و در امتحانات نهایی جون آدمو میگیرن تا نمره بدن(یاد دورانی افتادم که به زور بعد از 6 دوره امتحان نهایی دیپلم گرفتم) و با این اوضاعی که من دارم اگه بتونم در پاس کردن واحد ها و قبول شدن در دانشگاه موفق بشم به این معنی هست که پرتاب دومین موشک ماهواره بر بعد از ماهواره امید با موفقیت انجام شده و منو تو کل رسانه های دنیا نشون میدن.
2 روز هست که استرسی شدید در من ایجاد شده حسی که تو این 2.3 سال هیچوقت نداشتم. اگه قبول نشم چی؟
دنیا برام سیاه میشه.(یعنی بیشتر اطرافیان و خونواده دنیا رو برام سیاه میکنن).
---------- Post added at 05:27 PM ---------- Previous post was at 05:25 PM ----------
نه تو اسلام ممنوع نیست اگر چه بعضی ها میگن ممنوع هست اما قرار نیست که بخورمش دارم مثل بچه آدم باهاش حرف میزنم
نه اصلا ایراد نداره تو چه بخوای چه نخوای با دخترا رابطه داری *** رابطه که قرار نیست همیشه عشقولانه باشه
برام مهم نیست که منع شده یا نه مهم اینکه من شرایطش رو ندارم بهتره برای اینکه اخطار نگیرید و مباحث اضافی و انحرافی پیش نیاد دور این قضیه رو خط بکشید. حیلی ممنون.
---------- Post added at 05:29 PM ---------- Previous post was at 05:27 PM ----------
فیزیک 1 .2 دیف 2.1 شیمی 2.1 فارسی 2.1 هندسه تحلیلی و ریاضیات گسسته = ده غول بزرگ
روانشناس/مشاور/ روانپزشك باهم فرق ميكنه 2 تاي اولي اصلا پزشك نيستن نتيجتا حق تجويز دارو هم ندارن پس فقط مصاحبه ميكنن معلوم هم نيست تا چه حد اصول حرفه اي رو رعايت كنن بيشتر توضيح نميدم چون ممكنه حذفش كنن. اگه ميخواي در حداقل زمان به حداكثر نتيجه برسي راهش مراجعه به روانپزشك هست كه با وضعيت تو به احتمال زياد دارو تجويز ميكنه با امتحان كردن راههاي مختلف ديگه مدتها طول ميكشه و فرصت مانند ابر ميگذره و ديگه نميشه جبرانش كرد زودتر اقدام كن و مارو هم در جريان بذارنوشته شده توسط *GARFIELD* [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام
من 7 صفحه ی تاپیک رو خوندم و اومدم نظر شخصیم و چیزی که در مورد خودم مفید بوده رو بگم.
تا زمانی که آدم خودش نخواد تغییری در خودش ایجاد کنه؛ هر چقدر عامل بیرونی و محرک جمع بشن نمیتونن تغییری ایجاد کنن. شما باید از این وضعیتی که داری ناراضی بشی و این نارضایتیت باعث میشه تلاش کنی برای تغییر. همه مشکلات دارن، فقط شما نیستی، فرق اونایی که موفقن این هست که یا مشکلات رو حل می کنن یا باهاشون کنار میان و اونها رو می پذیرن. این پذیرش چیزهایی که نمیشه تغییرشون داد (که خیلی هم نادر هستن...)، خیلی کمکت میکنه برای تغییر و پیشرفت.به قول دوستامون اگه الان همه دنیا جمع بشن و به تو بگن میتونی...نمیتونی...تا زمانی که خودت از ته قلبت بخوای. به شرایطت فکر کن...اگه تغییرش ندی همونطور که خودت هم گفتی مسلماً وضع بدتر از اینی میشه که هست و اون موقع پشیمون میشی...یه روز باید این تغییر اتفاق بیفته برات (یه روز ناراضی میشی از این وضعیت...البته الان هم کمی هستی وگرنه تاپیک نمیزدی..) پس هرچه زودتر...بهتر...
ویه نتیجه ای که خودم گرفتم...از غمگین و بودن و یه گوشه نشستن چیزی به دست نمیاری...
نمیگم برو تو جمع...نمیگم برو کوه...نمیگم فیلم ببین...میگم یه کاری کن خودت از خودتیه رضایت نسبی داشته باشی و کارایی رو بکن که باعث میشن کمی از خودت راضی بشی...
موفق باشی...به نام زندگی...
پ.ن.من خودم مشکلاتم بیشتر از شما بوده و هست، ولی پذیرفتم و باهاشون کنار اومدم، الانم دارم زندگی میکنم. بابت چیزایی که دارم خوشحالم و برای چیزایی که ندارم تلاش می کنم.
منم یه جورایی مثل تو ام...
هیچ چیز زندگیم سر جاش نیست.. در کل خیلی از خودم ناراضی ام..
ولی تصمیم گرفتم که اینجوری نباشم..
من خودم این لحظه ها رو تجربه کردم...
تا وقتی داغون نشدم و نرسیدم آخر خط هیچ کاری نمیکردم فقط غصه میخوردم...
ولی یه روز دیگه داغون شدم..نابود شدم..درمونده ی درمونده شدم...و چه خوبه این درموندگی!
چون به آدم انگیزه و اراده میده که بلند شه و زندگیشو تغییر بده...و منی که معدل پیش دانشگاهیم 11 شده!روزی چند ساعت
درس میخونم...
تو ام داری بد میکنی با خودت! یا باید بشینی که برسی به ته خط که دیگه خودت مجبور شی تغییر کنی..که بعضیا وقتی میرسن
ته خط راه ساده تر یعنی خلاص کردن خودشون رو انتخاب میکنن!
یا باید همین الان شروع کنی...
ببین بشین با خودت فکر کن خودتو جستجو کن ببین چی میخوای؟ برو دنبالش...
ببین رویاهات تو زندگی چی بودن..دوس داشتی ورزشکار بشی؟دانشمند بشی؟خواننده؟نویسنده؟برو دنبالش..
نزار فکر نرسیدن بهش زندگیتو خراب کنه...
به رویاهات خیانت نکن!
سلام
واقعا تاپیک جالبی بود ..............
فکر میکنم بهترین حرفا از نهایت صداقت زده شده..............
اول باید بگم منم مثلذخیلی های دیگه تو زندگیم مشکلات زیادی داشتم .............
از کار و تحصیل تا عشق و شکست عشقی.............
سه ماه پیش بزرگ ترین بازی زندگیم رو باختم
حتی با تجویز پزشک دارو مصرف میکردم ولی وقتیکه خودم به این نتیجه رسیدم که زندگی همه همچین شرایطی وجود داره نتونستم به زندگی عادی برگردم..........
راستش الانم حالم خوب نیست ولی ........
""چون میگذرد غمی نیست""
به امید قلبهای آرام و دلهایپر شادی و نشاط..........
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)