Soheil-Green عزیز
من نمی دانم این مقاله را چه کسی نوشته ، ولی هر کسی که بوده از طرز ایجاد سیاه جاله ها اطلاعی نداشته.
ستاره ها بعد از مدتی بالاخره مواد سوختنی ( انفجار هتسه ای ) اونها تمام می شود و رو به سرد شدن می گذارند.با سرد شدن ستاره ، کم کم خود خودش را جمع می کند و از حالت گازی خارج می شود و با پایین آمدن دما اول مایع می شود و بعد جامد می شود ، می توانید فرض کنید که به یک سیاره دارد تبدیل می شود.
اگر ستاره خیلی خیلی بزرگ باشد ، فشاری که در اثر نیروی جاذبه نیوتنی در مرکز آن ایجاد می شود آنقدر زیاد می شود که الکترون را روی پروتون سقوط می دهد.در حالت طبیعی اگر پروتون را یک توپ پینگ پونگ فرض کنید، الکترون در فاصله حدود یک کیلومتری از این توپ در حال چرخش است و تقریباً تمام حجم اتم از فضای خالی تشکیل شده.
وقتی الکترون روی پروتون سقوط می کند، حجم اتم از یک میلیونیم هم کمتر می شود.حجم خالی شده در وسط ستاره دوباره توسط اتم های سالم پر می شود ولی باز آنها تحت فشار قرار گرفته و الکترون روی پروتون سقوط می کند.
سرتان را درد نیاورم آخر کار از یک ستاره که یک میلیون کیلومتر شعاع داشته یک توپ درست می شود با شعاع صد متر که البته همان وزن را دارد.یک توپ با شعاع صد متر که به اندازه هزار میلیون برابر کره زمین وزن دارد.
هر جسمی که روی سطح این کره قرار بگیرد ، آنقدر نیروی جاذبه نیوتنی قوی بر آن وارد می شود که الکترون های آن روی پروتون هایش سقوط می کند.مثلاً اگر اندازه یک شتر باشد آنقدر کوچک می شود که از یک سوزن هم رد می شود.
بنابر این فکر اینکه با لباس یا بی لباس به چنین کره ای نزدیک شوید را اصلاً نکنید.
در مورد زمان در روی سطح سیاه چاله هم چون تا حالا کسی با ساعتش آنجا نرفته و برنگشته تعریف کند ، هیچ اطلاع خاصی وجود ندارد که واقعاً زمان آنجا چطور است و آیا اصلاً خوش می گذرد یا نه؟
بعضی سیاه چاله ها با سرعت به دور خود می چرخند ، چند صد دور در ثانیه و امواج رادیویی منتشر می کنند که پدیده عجیبی است.این سیاه چاله ها موقع منقبض شدن شروع به چرخش کرده اند و برای همیشه می چرخند.
وقتی نور از یک فاصله خاصی از سیاه چاله رد می شود ، تحت تاثیر جاذبه نیوتنی سیاهچاله قرار می گیرد و به آن جذب می شود که دو نظریه را مطرح می کند.
یکی اینکه فوتونها جرم دارند و به خاطر داشتن جرم تحت تاثیر جاذبه نیوتنی قرار می گیرند .
نظریه دوم اینکه یک کنش و واکنشی بین میدان جاذبه نیوتنی و میدان مغناطیسی یا میدان الکتریکی موجود در نور( اشعه الکترومغناطیسی) وجود دارد که هنوز شناخته شده نیست.
در مورد پارادوکس باید بگویم که کلمه متضاد سفسطه است:
سفسطه : مطلبی که درست به نظر می رسد ولی اشتباه است.
پارادوکس : مطلبی که اشتباه به نظر می رسد ولی درست است.
امّا در مورد سفر در زمان باید بگویم خیلی افراد هستند که با ذهن خود در زمان سفر می کنند و از آینده و گذشته اطلاعات صحیحی را ارائه می دهند و خودشان هم سر جایشان نشسته اند و با سرعت نور یا بیشتر سرعت نور حرکت نمی کنند.شاید یک روز ذهن بتواند جسم را هم همراه خود به زمانهای آینده و گذشته ببرد و آن روز به نظر من خیلی دور نیست.
البته اینها نظر من بود ، نظر سایر دوستان هم شنیدنی است.