تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 7 از 58 اولاول ... 345678910111757 ... آخرآخر
نمايش نتايج 61 به 70 از 575

نام تاپيک: داستانهای مینیمالیستی

  1. #61
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض مرگ در بعد از ظهر

    "لويي ،از پشت آن درخت بيرون بيا تا مغزت را داغان کنم."

    "دل و جرات نداري ماشه را بکشي."

    "دل و جرات من خيلي بيشتر از مغز توست."

    "توني ،تو عوض مغز ،بادام زميني داري،بنگ!"

    "...اين هم يکي ديگر!"

    بنگ!

    "لويي ،توني،شام"

    "آمديم مامان!"


    پرسیلا منتلینگ

  2. 3 کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #62
    پروفشنال iAR11's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    Heart of Time
    پست ها
    570

    پيش فرض

    آخر داستان همینه؟ سر کاری بود؟
    ...... اما من نمی توانم بگویم او چه چیزی پشت در دید ، چون شما راهب نیستید . لطفا به من فحش ندید؛ خودمم دارم دنبال اون احمقی كه اینو برای من فرستاده می گردم تا حقشو كف دستش بگذارم (با عرض معذرت )

  4. این کاربر از iAR11 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #63
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    دوقلوهای خواهر برای خودکشی دو تا اسلحه تهیه کردند و قرار شد هر دو در یک لحظه به دیگری شلیک کند.زمان شلیک تنها صدای یک تیر بلند شد.خواهرِ دوقلوی بزرگ‌تر کنار جنازه‌ی پر از خونِ خواهر دوقلوی کوچک‌تر که با مردمک‌های از هم پاشیده به آسمان نگاه می‌کرد نشسته بود و گریه می‌کرد.او به خاطر می‌آورد که خواهر دوقلوی کو‌چک‌تر همیشه به شوخی معتقد بود او - خواهر بزرگ‌تر- با همان پنج دقیقه تولدِ زودتر به او خیانت کرده است.

  6. 3 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #64
    داره خودمونی میشه sheko0o's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    inja
    پست ها
    55

    پيش فرض

    دنیایی که من در آنم دنیایی سراسر نومیدی ست.که حتی میله های درونم نیز ، فریاد تنهایی سر میدهند



    الان این داستان مینی مال به حساب میاد؟!
    دیگه زیادی مینی ماله!

    «داستان ميني ماليستي» : گونه اي از داستان كه هر روز كوتاه و كوتاهتر مي شود.
    اين شيوه ي داستانپردازي بر پايه ي فشردگي تا سرحد ممكن بنا شده است تا آنجا كه فقط عناصر ضروري اثر،آن هم در كمترين و كوتاهترين شكل باقي مي ماند...

  8. #65
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض نامه

    پسر جوان تمام وزنش را به سمت جلو پرتاب کرد، پاهايش از زمين جدا شدند و کاملا در هوا معلق شد. خودکشي از روي بلند ترين ساختمان شهر را به اين خاطر انتخاب کرده بود که او را در راس اخبار قرار دهد. مطمئنا روزنامه ها نامه خودکشي او را چاپ مي کردند ، اينطوري مي توانست از عشق خيانتکارش انتقام بگيرد، و به همه بفهماند که نبايست عشق او را دست کم مي گرفتند ، با اين خودکشي معشوق و خانواده اش را تا ابد شرمنده مي كرد.
    فاصله تا زمين زياد بود اما وقتي به انتهاي راه مي رسيد از ترس زهره ترک شد، ولي نه به دليل ترس از مرگ، بلکه به خاطر اين که نامه خودکشي اش را با خود نياورده بود.

    مهدي مقدم

  9. 3 کاربر از vahide بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #66
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض دو دوست

    دو دوست صميمي ساليان سال باهم رفاقت مي‌کردند. از دست روزگار يکي از آن‌ها فقير شد و ديگري پول‌دار. بازهم از دست روزگار آن مرد فقير زنش را در يک تصادف از دست داد. ساليان سال گذشت و صميميت اين دو دوست هر روز کمتر و کمتر مي‌شد. دست روزگار باز هم بي رحمي کرد و مرد فقير را مريض و خانه نشين کرد. ساليان سال همچنان گذشت و سرانجام هر دوي آن‌ها پير شدند و مردند. دست روزگار قبر هر دو را کنار هم چيد. مرد فقير احساس آرامش مي‌کرد که بعد از ساليان دراز بازهم دوست قديمي را مي‌بيند. اما مرد ديگر به هيچ چيز فکر نمي‌کرد.

    نويد رافعي

  11. این کاربر از vahide بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #67
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    1 نقاشي

    دفتر نقاشي‌ات را باز کن و تصوير مردي را بکش که چنان گريسته است که پاک شده است.

    پوريا عالمي

  13. 4 کاربر از vahide بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #68
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    3 آیا نام من در دفتر هست؟

    دخترکی به میز پدرش نزدیک میشود و کنار آن می ایستد. پدر به سختی گرم کار و زیر و رو کردن انبوهی کاغذ و نوشتن چیزهایی در سررسید و اصلا متوجه دخترش نمیشود تا اینکه دخترک میگوید: " پدر چه میکنی؟"

    و پدر پاسخ میدهد: "چیزی نیست. مشغول ترتیب دادن برنامه هایم هستم. اینها نام افراد مهمی است که باید با آنها ملاقات کنم."

    دخترک پس از کمی تأمل میپرسد: "پدر، آیا نام من هم در دفتر هست؟"






    پیش از ازدواج، شش نظریه برای بزرگ کردن بچه داشتم. اکنون شش بچه دارم با هیچ نظریه ای.

    "ژان ویلموت"




  15. 7 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #69
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض جاده

    مردي‌ست در جاده که نمي‌داند مي‌رود يا برمي‌گردد. مردي که خود جاده‌اي‌ست که تو را مي‌برد و برمي‌گرداند. مردي‌ست در جاده که مي‌داند تو از او عبور خواهي کرد. مردي در جاده است منتظر زني، زني که نمي‌داند از مرد در حال گذر است.

    پوريا عالمي

  17. 2 کاربر از vahide بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #70
    آخر فروم باز gmuosavi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    نصف جهان سبزوهمیشه سبز
    پست ها
    4,094

    پيش فرض

    سال گذشته به تماشای مسابقه بیسبال برادر کوچکترم رفتم، همانطور که همیشه میرفتم. برادرم در ان زمان ۱۲ سال داشت و دو سال بود که بیسبال بازی میکرد. وقتی دیدم او خودش را گرم میکند که توپ بعدی را بزند، تصمیم گرفتم به او نزدیک شوم و توصیه هایی بکنم.
    اما وقتی نزدیک شدم فقط گفتم:( دوستت دارم.) در پاسخ پرسید: ( منظورت این است که میخواهی امتیاز بگیرم؟ ) با لبخند گفتم:( سعی خودت را بکن.)
    وقتی وارد زمین شد٬ حال و هوای خاصی دراطرافش احساس میشد. او کاملا مطمئن بود که چه میخواهد بکند. چرخید و با چوب ضربه ای عالی به توپ زد. من واقعا خوشحال شدم ولی انچه بیشتر مرا تحت تاثیر قرار داد هنگامی بود که از زمین خارج شد. با وسیع ترین لبخندی که تا کنون دیده ام به من نگریست و گفت: ( من هم دوستت دارم.)

  19. 2 کاربر از gmuosavi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •