این یارو رییس کجا داره قندیل میبنده؟یعنی کی انداختدش اونجا؟
چون من دو قسمت قبل رو ندیدم...
این یارو رییس کجا داره قندیل میبنده؟یعنی کی انداختدش اونجا؟
چون من دو قسمت قبل رو ندیدم...
ایییی خدا...این چه وضعه تموم کردنه سریاله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا از این یارو توبه میخوان بگیرن؟؟؟؟؟
احتمالا میدونن برسه دست پلیس اعدام میشه میخوان توبه کنه که خدا ببخشدش
مسخره تر از اینکه این فرخ توبه کنه هست؟؟؟؟؟؟![]()
اون خونه هه یکی از مخفی گاه های خودش بوده که رفته اونجا .این یارو رییس کجا داره قندیل میبنده؟یعنی کی انداختدش اونجا؟
چون من دو قسمت قبل رو ندیدم...
بعدش یه معامله با یه سری که من نمیشناسمشون داشته و یه کتاب عتیقه ای به اونا میده و اونا هم که میبینن این بابا تنهاس میگیرن میزننش هیچ تازه لباساش و ماشینش رو هم میبرن!! از طرفی پلیس هم دنبالشه به جرم قتل واسه همین به این فلاکت افتاده!
تایید میشه این آخرش خیلی مسخره شد!ایییی خدا...این چه وضعه تموم کردنه سریاله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا از این یارو توبه میخوان بگیرن؟؟؟؟؟
احتمالا میدونن برسه دست پلیس اعدام میشه میخوان توبه کنه که خدا ببخشدش
مسخره تر از اینکه این فرخ توبه کنه هست؟؟؟؟؟؟![]()
یعنی دیگه ضایع تر از این نمیتونستن تمومش کنن!
ولی همون بهتر تموم شد و یه قسمت دیگه کشش ندادن...
من نفهمیدم این رییس پرید تو ماشین آشغالی و در رفت؟
آخه اومده بود دم در...ولی پلیسا رفتن تو خونه و اون دم در نبود
فکر کنم با ماشین آشغالی فرار کرد ویلا وجود اون ماشینه تو این صحنه ضرورتی نداره
حالا در رفت یا نه؟![]()
فکر نمی کنم در رفت به نظرم یه استعاره بود.یعنی ماشین آشغالی میاد آشغالا رو میبره.ماشین پلیس هم میاد ادمای آشغال و مجرم و خلافکار رو میبره.شاید!
كارگردان سريال «عبور از پاييز» در گفتوگو با فارس:
هر كه بگويد «عبور از پاييز» شبيه «شاهلير» است، آن را نخوانده است
خبرگزاري فارس: «مسعود شاهمحمدي» گفت: هر كسي كه بگويد كه مجموعه «عبور از پاييز» شبيه به شاهلير است، مشخص ميشود كه نمايشنامه «شاه لير» را نخواندهاند و بايد آن را تهيه كنند و بخوانند تا به اشتباهاتشان پي ببرند.
«مسعود شاهمحمدي» در گفتوگو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس، در توضيح اين كه چرا عدهاي از افراد عنوان ميكنند كه مجموعه «عبور از پاييز» شبيه به داستان معروف «شاهلير» است، اظهار داشت: زماني كه نوشته اين كار توسط آقاي «جابر قاسمعلي» و با نام «پاييز پدرسالار» آماده شد ايشان در بالاي نوشته خود اين جمله را نوشته بودند كه "اين كار برداشتي از شاهلير است. "
وي ادامه داد: از نظر من اين كار را كه بر اساس فيلمنامه آقاي قاسمعلي نوشتهام، چنين مطلبي كه اين مجموعه شبيه با شاهلير است، مورد قبول نيست؛ من نه ادعايي دارم و نه اين جرأت و حماقت را ميكنم كه بگويم شاهلير در مجموعه من وجود دارد، اين مسائل در مطبوعات كشور مطرح شد و بعد دوستاني بازگو كردند كه سريال «عبور از پاييز» بر گرفته شده از داستان شاهلير است.
نويسنده و كارگردان مجموعه «عبور از پاييز»، در پاسخ به سؤال برخي منتقدان كه چرا اين سريال بيشتر در فضاهاي بسته فيلمبرداري شده و اكثر صحنهها از نور كافي برخوردار نيست، گفت: افرادي كه اين مسئله را عنوان ميكنند بايد بروند و دوباره اين مجموعه را با دقت ببينند تا متوجه شوند كه چنين چيزي وجود ندارد؛ ما در اين كار از حدود 120 لوكيشن استفاده كردهايم.
وي در خصوص ريتم و كندي داستان كه عدهاي از جمله دلايل در كم بيننده بودن و ناراضي بودن آنان از اين مجموعه عنوان ميكردند، معتقد است كه ساخته او ريتم تندي دارد و داستان اين سريال به گونهاي است كه اگر فردي 3 تا 4 دقيقه از يك قسمت را نميديد، ديدن خيلي از اتفاقات داستان را از دست ميداد.
شاهمحمدي تصريح كرد: افرادي كه ديدي اين گونه دارند و اين اظهار نظرات را ميكنند، ريتم را با تقطيع يكسان در نظر ميگيرند، ريتم هر كار مخصوص خودش است و اين كه هر ژانري ريتمهاي خاص خودش را دارد و مقياس خاصي در توصيف آها نيز وجود ندارد؛ از نظر من ريتم درستي در فضاي سريال «عبور از پاييز» حاكم بود.
وي در رابطه با نظرسنجيهاي به عمل آمده از سوي محافل مختلف كه جايگاه سوم را براي اين مجموعه تلويزيوني در ماه مبارك رمضان در جلب و رضايت مخاطبان از تماشاي اين سريال نشان ميدهد، بيان داشت: نظرسنجيهاي به عمل آمده از سوي سازمان صدا و سيما فقط مربوط به هفته نخست از به نمايش در آمدن اين مجموعه تلويزيوني است و در حال حاضر هيچ نظرسنجي رسمي ديگري وجود ندارد؛ نظرسنجيهاي نظارت و ارزشيابي كل سازمان صدا و سيما ملاك مناسبي است و نه سليقهها و تلقينهايي كه از سوي برخي مطبوعات و رسانههاي ديگر مطرح ميشود.
به عقيده شاهمحمدي، دو نكته اساسي در اين بين قابل توجه است: از يك سو در حال حاضر عدهاي از مردم با رسانه ملي قهر هستند و از تماشاي برنامههاي آن خودداري ميكنند، كه اين وضعيت موجب شده كه به برنامههاي رسانه ملي صدمه ايجاد شود و از سوي ديگر، اين توقع و انتظار كه همه مخاطبان رسانهها و از جمله رسانه ملي بايد برنامههاي آنها را ببينند و بپسندند، غلط و بيمورد است؛ چرا كه ظهور رسانههاي مختلف بر اين اصول است كه هر يك براي بخشي از افكارعمومي برنامهريزي ميكنند و به اصطلاح هر كدام از رسانهها، مخاطبان خاصي را مورد هدف قرار ميدهند؛ مجموعه تلويزيوني عبور از پاييز، بخشي از مخاطبان رسانه ملي را هدف قرار داده بود كه در اين امر نيز موفق بود، بنابراين بايد اينگونه به درصد مخاطبان و رضايتمندي آنها از برنامههاي رسانهها نگاه كرد.
وي در پايان خاطرنشان كرد: من به همراه همكارانم تمام سعي و تلاش خود را انجام داديم تا اين سريال به خوبي توليد و آماده پخش شود؛ در اين راستا اگر ضعفي نيز وجود داشت، متوجه من است؛ اميدوارم مخاطبان اين مجموعه تلويزيوني در شبهاي ماه مبارك رمضان از تماشاي اين سريال راضي بوده باشند.
صائمي: «عبور از پاييز» تجربهاي ساختارشكن در سريالهاي مناسبتي بود
خبرگزاري فارس: سيدرضا صائمي با بيان اينكه شاهمحمدي بيش از هر چيز توانسته، مخاطب را پاي قصه خود بنشاند، گفت: «عبور از پاييز» تجربهاي ساختارشكن در سريالهاي مناسبتي بود.
سيدرضا صائمي منتقد در گفتوگو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس اظهار داشت: پيش از هر گونه نقد و نظري درباره سريال «عبور از پاييز» بايد آخرين كار مسعود شاهمحمدي را يك ساختارشكني رسانهاي دانست كه در فضاي سريالهاي مناسبتي تجربهاي جديد را به نمايش گذاشت. وي در ادامه گفت: معمول سريالهاي ماه رمضان به دليل پيشفرضهاي معنوي و عرفان گرايانهاي كه در پيشتوليد آن وجود دارد و همچون يك مانيفست تلويزيوني بر سريالسازي مناسبتي حاكم است، در بيان روايت خود دچار شعارزدگي و گلدرشتي ميشوند كه اساسا ساختار و فرم قصه را به پاي اين پيامرساني قرباني ميكند. خوشبختانه «پاييز پدر سالار» دچار اين جوزدگي رسانهاي نشد و سعي كرد به دور از حواشي و فراتر از متن، قصه خود را تعريف كند و به منطق دراماتيكي اثر، پايبند باشد.
صائمي ادامه داد: «عبور از پاييز» هم در مضمون و درونمايه محتوايي و هم در فرم و شكل روايي قصه، در شكاف سنت و مدرنيته حركت ميكند؛ بدين معني كه داستان آن را ميتوان بازتوليد شاهلير شكسپير در شمايلي ايراني و بومي دانست كه عناصر و مؤلفههاي فرهنگ خودي را در قامت درامي مدرن بازنمايي ميكند و هم به لحاظ فرم و زيباييشناسي بصري از فضاي خيس و باراني استفاده كرده كه آن را به آثار غربي شبيه كرده است. اين تعليق ميان سنت و مدرنيسم را در تأويل جامعهشناختي قصه و قهرمان آن هم ميتوان به كار برد، چرا كه موقعيت قهرمان قصه، دقيقا نمادي از شرايط اجتماعي زيستي جهان اوست. جهاني كه در مرز ميان سنت و مدرن در حركت است و در اين چرخش تاريخي بسياري از عادات و رسوم و ارزشهاي فرهنگي را در لاي چرخهاي خود له ميكند و همچون دوران بلوغ، گذاري رنجآور را تجربه ميكند. اما در اين گذار، بيش از همه اين پدرسالاري و ديكتاتوري ناشي از آن است كه زخمي ميشود و مشروعيت و اقتدار سنتي خويش را از دست ميدهد. شايد سكوت پر رنگ فرخ به خاطر سنگيني تحمل اين دگرديسي باشد؛ اما اين سكوت، نشان از رضايت نيست كه سرشار از ناگفتهها و رنج و درد و فروپاشي است. انسانهاي مغرور تنها در ظاهر خود را ميآرايند و قدرتمند جلوه ميدهند اما در درونشان چيزي به نام هويت و اعتماد به نفس در حال فرو پاشي است كه هر چه داستان جلو ميرود، ميتوان نشانههاي آن را در فرخ ديد.
اين منتقد در ادامه بيان داشت: «عبور از پاييز» اگرچه داراي داستان و شاخ و برگهاي زيادي است اما همه چيز زير سايه فرخ شكل ميگيرد و معني مي شود؛ در واقع اين يك داستان شخصيتمحور است كه تصوير مخدوش يك خودمحوري را به نمايش ميگذارد و كارگردان در ترسيم اين پدرسالاري موفق عمل ميكند و مخاطب را نيز در احساسي كه فرزندان امپراتور به او دارند، شريك ميسازد. قطعا آنچه از اين سريال بيش از هر چيز در ذهن و حافظه جمعي مخاطب باقي ميماند، تصور خشك و خشن فرخ است كه نه فقط شمايل يك پدرسالار، كه تصويري از وضعيت تاريجي جامعه زمان خود را نيز ترسيم ميكند كه در آن، هرگونه اشكال پدرسالاري در حال زوال است. اگرچه نام سريال از «پاييز پدر سالار» به «عبور از پاييز» تغيير كرده است اما چيزي از مفهوم آن كاسته نشده و هر دو نشان از دوران جديدي از نظام اجتماعي را به نمايش ميگذارند.
سيدرضا صائمي در ادامه افزود: بسياري از فيلمها و سريالها هستند كه در ابتدا به سختي با مخاطب ارتباط برقرار ميكنند و تا يخ ميان آن و مخاطبان آب شود، كمي زمان ميبرد اما مهم آن است كه اين يخ شكسته شود. «عبور از پاييز» هر چقدر كه جلوتر ميرود، تعليق بيشتري پيدا ميكند و بيشتر مورد توجه مخاطب قرار ميگيرد. گويي فرخ كامياب به تدريج در ذهن مخاطب مورد پذيرش قرار گرفته و تماشاگران با او ارتباط برقرار ميكنند. به طور كلي شخصيتپردازي در اين اثر بسيار برجسته شده است و علاوه برشخصيت اصلي داستان، كاراكترهاي ديگر نيز به شكل متضاد و موازي با هم تعريف ميشود مثلا لعيا و پوران به عنوان دو خواهر يا خسرو و امير به عنوان دو باجناق به لحاظ شخصيتي قرينهپردازي شده و سويههاي متضادي از ويژگيهاي انساني را در يك بستر خانوادگي مشترك به نمايش ميگذارند. همين دو قطبي شدن باعث تعليقهاي بيشتري شده و داستان را از يكدستي ملالتبار نجات ميدهد. يكي بينياز از امپراتور و ديگري جيرهخوار او است.
وي ادامه داد: يكي در پي استفاده از پدر و ديگري در فكر استقلال او است. در واقع شاهمحمدي با قرار دادن اين دوگانگي، بخشي از تضادهاي اجتماعي جامعه را به ويژه در ساختاري پدر سالارانه، نمادسازي ميكند و در معرض قضاوت مخاطب ميگذارد. از امتيازات فيلم يكي همين است كه كارگردان سعي كرده پيشفرضهاي خود را درباره شخصيتهايي كه خلق كرده، دخالت ندهد و جانبداري نكند. قضاوت را در اختيار مخاطب قرار ميدهد و خودش تنها به تصوير كردن اين موقعيت اكتفا ميكند. در اين دوگانهنمايي البته مفاهيمي همچون زيادهخواهي و قناعت و صداقت و دروغ و مفاهيمي از اين دست هزينه ميشود تا تصويري واقعيتر از يك موقعيت انساني با همان پيچيدگي كه دارد شناخته شود.
صائمي اظهار داشت: «عبور از پاييز» در فرم و ساختار روايي نيز از يك دوگانگي برخوردار است بدين معني كه در قسمتهاي اوليه تا ميانه داستان، ابهام و پرسش ايجاد ميكند و در نيمه دوم به رمزگشايي و رفع اين ابهام ميپردازد؛ به همين دليل است كه با پيشرفت داستان، مخاطبان آن نيز به شكل پلكاني افزايش مييابد و چه چيز از اين مهمتر كه يك اثر سينمايي بتواند در نهايت، نظر مخاطبان را به خود جلب نمايد و خوب قصه تعريف كند.
اين منتقد در پايان تصريح كرد: مسعود شاهمحمدي بيش از هر چيز توانسته است، مخاطب را پاي قصه خود بنشاند و اين خود طي كردن نيمي از راه است كه با موفقيت طي شده است.
رییس رفت تو آشغالا و این یعنی عاقبت کسی که این همه غرور داشته باشه همینه و احتمالا یعنی خیابون گرد شد و از دست پلیسا برای همیشه فرار کرد
من که قسمت آخر رو ندیدم!!!!
با اینکه همه ی سریال ها امسال به درد نخور بودن اما من اینو بیشتر از اون 2 تا دوست داشتم ...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)