این را یکی از دوستان من که خبرنگار هم هست نوشته:
آنچه كه ارزش ندارد تنبيه خداداد است!
خداداد عزيزي يكي از نمادهاي عصيان فوتبال اين مملكت است. چهره اي كه اگر شرايط مطابق ميل او پيش نمي رفت بدون توجه به شخصيت هاي مقابلش به آن ها حمله مي كرد و از همين رو بود كه جماعت كثيري از فوتبال ايران از خداداد فرار مي كردند تا از گزند حملات احتمالي او در امان بمانند.

وقتي خداداد مي گويد رفتار پدرش هم همين گونه بوده است يعني اين ذات خداداد است كه عصباني شود و بر اساس ميزان غلظت آن واكنش نشان دهد. هرچند هنوز به طور صريح مشخص نشده است كه خداداد در آن اتفاق تلخ ورزشگاه ثامن دقيقا چه نقشي داشته است اما به هر حال با شناختي كه از او داريم مي دانيم قطعا او در آن شرايط نمي توانسته است واكنش خوبي از خود نشان دهد اما بعد از همه آن اتفاقات تلخ، برخورد "مايي" كه ادعاي لطمه خوردن از رفتار خداداد را داشتيم، بسيار مهمتر از واكنش هاي آني و لحظه اي عزيزي است. چراكه حتم داريم عزيزي هيچگاه از مدت ها قبل به زدن آن خبرنگار فكر نكرده بود و قطعا كنش و واكنش هايي صورت گرفته در آن لحظات بود كه در نهايت عزيزي را به آن درجه مي رساند كه ما به آن جنون آني مي گوييم. يعني زماني كه شما ديگر هيچ قدرت فكري نداريد و دست به هر كاري بزنيد قطعا بعد از آن پشيمان مي شويد. خداداد اين مرحله را طي كرد و خدا به او رحم كرد كه اتفاقات وحشتناكتري به تبع آن براي او رخ نداد. اما مجددا مي رسيم به همان "مايي" كه عصبانيت جنون آميزش تمام شده است و حالا در كمال آرامش خواهان تنبيه مقصرين اين اتفاق تلخ است. عزيزي در كميته انضباطي از سناريويي حرف زد كه بعد از اين اتفاق براي حذف او طرح ريزي شده است و شايد هم كاملا طبيعي باشد كه همان عصيان عزيزي كه سبب مي شد آدم هاي درشت و كلفت از جلوي فرار كنند امروز در اتحادي بي سابقه درصدد حذف او برآيند. درست همانند بوكسري كه با يك اشتباه بزرگ به گوشه رينگ رفته باشد و در اين شرايط حتي ماساژور حريف او هم به خود جرات مي دهد كه داخل رينگ بيايد و او را بكوبد! عزيزي تاوان اشتباهش را پس مي دهد اما در اين شرايط خيلي خنده دار است كه ما از فرهنگ سازي با تنبيه خداداد صحبت كنيم چراكه كاملا روشن است مسير برخورد با خداداد كاملا خلاف تنبيه و البته بازدارندگي اين اتفاق در آينده است! برخورد انجام شده با خبرنگار شيرازي بسيار تلخ و زننده بود كه دل هر انساني را به درد مي آورد اما شايد واكنش واقعي آن خبرنگار هم فقط همان شبي رخ داد كه عزيزي پشيمان با چشماني اشك بار به بيمارستان رفت و با بوسيدن مضروب باعث مي شود كه حتي او از شكايت خود هم گذر كند. هرچند حركت خداداد آنقدر زشت بود كه هيچ توجيهي براي آن پيدا نمي شود اما به هر حال عزيزي با آن حماسه اي كه در ملبورن خلق كرد آنقدر دل همان خبرنگار و ساير هموطنان او را شاد كرده بود كه وقتي پشيماني عزيزي را ببيند با خنده او را ببخشد و در واقع بزرگواري خود را نشان دهد. اما حقيقت تلخ اين ماجرا حتي دردناك تر از مشت و لگدهاي رد و بدل شده، در آن برخوردي است كه همان "ماي" طلبكار در كمال آرامش و به دور از جنون آني انجام مي دهد! شرايط براي عصباني تر كردن عزيزي و به تبع آن انجام اشتباهات بعدي او آنقدر فراهم هست كه مداوم پاي دختر خداداد را به اين ماجرا و در حضور او و آنهم در برنامه هاي زنده تلويزيوني باز كنيم! و يا مداوم عزيزي را با اسرائيلي ها و صيهونيست ها مقايسه كنيم و مصاحبه هاي او را با عوامل صيهونيست قلمداد كنيم! قطعا در اين ماجرا تنها آن خبرنگار پيش قدم نيست و اطمينان داريم كه در شرايط طبيعي رفتار او غير از ايني بود كه مي بينيم. خود كرده را تدبير نيست و عزيزي با دست خود شرايطي را فراهم ساخته است كه آن "ما" مقتدر تر از هميشه درصدد گوشمالي او برآيد. اما از اين اطمينان داريم كه در برخورد صورت گرفته با عزيزي آنچه كه كمترين ارزش را دارد تنبيه و بازدارندگي عمل عزيزي است. از اين رو هرگز مطمئن نباشيد كه اتفاق ورزشگاه ثامن در مكان و با شخصيتي ديگر رخ ندهد!
منبع:
کد:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید