تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: طنز كدام يك از كارگردانهاي زير را مي پسنديد ؟

راي دهنده
96. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • مهران مديري

    72 75.00%
  • رضا عطاران

    52 54.17%
  • جواد رضويان

    5 5.21%
  • سروش صحت

    6 6.25%
  • مجيد صالحي

    13 13.54%
  • مهران غفوريان

    12 12.50%
  • مهدي مظلومي

    2 2.08%
Multiple Choice Poll.
صفحه 7 از 12 اولاول ... 34567891011 ... آخرآخر
نمايش نتايج 61 به 70 از 113

نام تاپيک: سریال سه در چهار

  1. #61
    داره خودمونی میشه saintly's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    کرمانشاه--تهران
    پست ها
    51

    پيش فرض

    يك قصه تكراري :
    وقتي يك سريال طنز شروع ميشه به به و چه چه همه راه ميفته، 40 درصد كار نگذشته فحش دادن ها به فيلم شروع ميشه
    و اين استثنا هم ندارد.

    حالا شده جريان اين فيلمه



    بهتر نشد هيچ
    زد خرابشم كرد

    آقا تو برو همون كارگرداني تو بكن

    بعضي ها تو فيلم خودشون متركونند (مثل فخيم زاده) بعضي ها هم نه (زور كه نيست).
    دقیقا"........دیگه داره میشه لودگی تا طنز..........و این افت فیلم های طنز ایرانه.........

  2. #62
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض «سه در چهار» در گفت وگو با مجيد صالحي (کارگردان) و عليرضا مسعودي نويسنده مجموعه

    يه سادگي يک اتاق سه در چهار


    معمولاً گفت وگو با عوامل يک کار تلويزيوني پرمخاطب به خصوص اگر مجموعه يي طنز باشد، گرم و پرنشاط است. اما زماني که براي هماهنگي يک گفت وگو با مجيد صالحي تماس گرفتم از نظر روحي بسيار کسل بود و عقيده داشت طي يک سال گذشته پير شده است.سريال «سه در چهار» هفته يي سه بار حدود ساعت 22 روي آنتن شبکه اول سيما مي رود و به همين بهانه قرار گفت وگويي با مجيد صالحي کارگردان و عليرضا مسعودي نويسنده اين مجموعه گذاشته شد.عليرضا مسعودي چهره يي بي ادعا و ته لهجه شيريني که مرا به ياد حرم «امام رضا» مي انداخت داشت و اگرچه مجيد صالحي به رغم گفته اش از نظر ظاهري پير نشده بود، اما حين گفت وگو از هيجان و به شماره افتادن نفسش متوجه شدم دوران سختي را سپري کرده است. عليرضا مسعودي اصالتاً بيرجندي است، بزرگ شده مشهد و از آنجايي که پدرش ارتشي بود، وي کارش در تلويزيون را با نوشتن چند آيتم از ساعت خوش شروع کرد، در آشتي کنان و کوچه اقاقيا قلم زد، با «قرارگاه مسکوني» شناخته و در «سه در چهار» ديده شد و... مجيد صالحي را هم فقط در يک جمله معرفي مي کنم. او همان «مجيد دلبندم» است که با کارهايش همدلي داريم و اين گفت وگو نه حرف هاي چالشي، بلکه شنيدن درددل هاست.

    ---

    -سه در چهار چگونه شکل گرفت؟

    مسعودي؛ زماني که آقاي لطيفي مشغول انتخاب بازيگران سريال «صاحبدلان» بود، طرح اوليه آن در دو صفحه مطرح شد. ايشان را در دفترشان ملاقات کردم. در آنجا باخبر شديم که اين طرح (سه در چهار) تصويب شده و قرار است به تهيه کنندگي «حسن روستايي» ساخته شود و مايل هستند من متن آن را بنويسم. طرح اوليه آن در دو صفحه مطرح شد و اولين مساله من اين بود که تا چه اندازه مي توانم در اين بستر مانور بدهم. براي مثال در اين طرح «آقا رحمان» يک وانت داشت و من حس کردم شخصيتي با اين شغل به کاراکتر حميد لولايي در «خانه به دوش» نزديک است و تغييرات ديگري هم صورت گرفت و شروع به نوشتن متن کردم. حدود 10 قسمت از متن را کار کرده بودم که در آن زمان حسين مشغول ساخت صاحبدلان و بلافاصله سينمايي «روز سوم» شد که من نيز در هفته يي که در آبادان براي کمک به فيلمنامه همراه شان بودم قرار بر اين بود که بعد از بازگشت حسين به تهران پروژه «سه در چهار» را شروع کنيم اما با موفقيت روز سوم و حضور در جشنواره و گرفتن جايزه، پروژه ديگري به نام «نردباني به آسمان» که کار بزرگي هم هست را انتخاب کرد و قرار شد سه در چهار را شخص ديگري کارگرداني کند. در اين زمينه با من مشورت کرد و من مجيد را پيشنهاد دادم چرا که فکر مي کردم مجيد به خوبي با طنز نوشتاري من ارتباط برقرار مي کند. اما با مجيد به توافق نرسيدند و قرار شد کارگرداني اين کار را «رامبد جوان» به عهده بگيرد که رامبد با اين بهانه که نتوانسته با اين 10 قسمت ارتباط برقرار کند، يکي دو تا از دوستانش را براي نوشتن قصه معرفي کرد. حدود چهار ماه از اين جريان مي گذشت که محمد لطيفي و بهرام بهراميان با من تماس گرفتند که شبکه با متن جديد به توافق نرسيده و مجدداً پيشنهاد همکاري دادند و من هم بار ديگر تاکيد کردم مجيد صالحي بهترين گزينه براي ساخت اين مجموعه است.

    مجيد صالحي؛ من يک پرانتز باز کنم به موردي که علي به آن اشاره نکرد. علت آنکه بار اول من به عنوان کارگردان اين پروژه انتخاب نشدم مخالفت خود شبکه بود. من هم به رغم اينکه فيلمنامه را خوانده بودم و دوست داشتم، مصر به ساخت آن نبودم اما حسين لطيفي، بهرام بهراميان و عليرضا مسعودي معتقد بودند بهتر است من اين کار را بسازم و حسين عقيده داشت که من جنس طنز ايراني را مي شناسم. از طرفي هم من ترجيح مي دادم کار بعدي ام را با يک تهيه کننده باتجربه انجام دهم و اين اولين کار آقاي روستايي بود و من هيچ شناختي روي ايشان نداشتم. براي مثال من آشتي کنان را حدود شش سال پيش با «مهران رسام» کار کرده و از همکاري با او لذت برده بودم و هميشه به نقش تهيه کننده در يک پروژه معتقدم. به نظر من نقش تهيه کننده به خصوص در يک کار تلويزيوني بسيار مهم است و سازمان بايد اين را در نظر بگيرد، وقتي يک کارگردان جوان ساخت يک پروژه را به عهده دارد شرايط تهيه در موفقيت آن بسيار تاثيرگذار است. نه تنها حکم تکيه گاه و راحتي خيال را به او وام مي دهد بلکه موجب دلگرمي اش نيز مي شود و سه در چهار تجربه يي بود که من تصميم بگيرم حتماً در آينده با تهيه کنندگاني کار کنم که با خصوصيات اخلاقي و کاري وي آشنا باشم.

    -اينکه مي گوييد شبکه با ساخت سه در چهار به کارگرداني شما مخالف بود يعني چه؟ آيا عقيده داشتند تجربه شما براي اين پروژه کافي نيست؟

    بله و من به نظرشان احترام مي گذارم. البته اين سليقه يي است چرا که در همان زمان کارگرداني دو تا تله فيلم که هنوز به آن متعهد هستم به من پيشنهاد شده بود. به عبارتي ديگر يک شبکه شايستگي مرا در زمينه کارگرداني باور دارد و شبکه يي ديگر در اين رابطه محتاط است.

    -من فکر مي کنم عملکرد بعضي از بازيگران خوب طنز که در زمينه کارگرداني چندان موفق نيستند در اين پيشداوري ها موثر بوده است. شايد عدم موفقيت جواد رضويان هم در اين رابطه بي تاثير نبوده باشد. البته جواد رضويان را از اين جهت مثال آوردم چرا که نويسنده قرارگاه مسکوني و سه در چهار هر دو آقاي مسعودي هستند.

    صالحي؛ جواد رضويان کارگردان تازه کاري نيست. قبل از قرارگاه مسکوني هم چندين سابقه کارگرداني از جمله «مدار صفر درجه» و «ارثيه بابام» را داشته است.

    -اما جواد رضويان بيشتر با قرارگاه مسکوني به عنوان کارگردان شناخته شد يا بهتر بگويم مورد نقد قرار گرفت و شما آقاي مسعودي به عنوان نويسنده قرارگاه مسکوني فکر نمي کنيد اگر متن را کسي ديگر کارگرداني مي کرد، مجموعه موفق تري مي شد.

    مسعودي؛ اصولاً من با تک دوربين کار کردن خيلي مشکل دارم و ضعف عمده قرارگاه مسکوني را همين تک دوربين کار شدن مي دانم. يک کار طنز بر پايه موقعيت ها استوار است و من معتقدم که حس ها با يک دوربين در نمي آيد. در اين مورد هم خيلي با جواد بحث کردم اما وقتي ديدم تمام عوامل با اين روش موافقت کردند من هم همراهشان شدم. در نظر بگيريد در يک کار مثل قرارگاه مسکوني که هشت بازيگر اصلي دارد با روش تک دوربين حداقل بايد براي هر قسمت 10 روز وقت گذاشت در حالي که هر کدام در سه يا چهار روز بسته مي شد و برخلاف اينکه جواد معتقد بود تک دوربين موجب مي شود ما پلاني را از دست ندهيم، به عکس پلان هاي خوبي هدر مي رفت. مثال ساده يي مي زنم. شما يک جوک را در نظر بگيريد که دو نفر تعريف مي کنند.يکي مي گويد و هيچ کس نمي خندد و يکي ديگر مثل مجيد مي گويد و همه قهقهه مي زنيم.

    - توضيح شما نشان مي دهد که حرف مرا تصديق مي کنيد يعني اگر قرارگاه مسکوني را شخص ديگري ساخته بود مي توانست موفق تر باشد و عدم توفيق آن خيلي ارتباطي با ساعت پخش آن نداشت. البته آقاي تخت کشيان که يکي از تهيه کنندگان باتجربه سينما و تلويزيون هستند هم مي توانستند در اين رابطه تاثيرگذارتر باشند.

    تخت کشيان از جمله تهيه کنندگاني است که معمولاً دست کارگردان را در اعمال سليقه اش باز مي گذارد و در اين مورد هم همين کار را کرده بود. از طرفي هم کارگردان بايد يک روح و انرژي به کار بدهد که جواد از پس آن بر نيامد و به عکس در سه در چهار مجيد در اين زمينه بسيار موفق بود. من متن را مي نويسم اما کارگردان است که روح زندگي و ملموس بودن را به آن اضافه مي کند.

    - با شما هم عقيده ام. مثلاً يکي از بازيگراني که اگر اين حس يا به قول شما روح و انرژي را در کارگردان حس نکند بازي سردي خواهد داشت، «علي صادقي» است. بازيگري که در سه در چهار بسيار پرانرژي و مثبت است و کاراکتري ملموس و دوست داشتني از بيژن ارائه مي دهد.چرا تا اين اندازه حواشي پيرامون مجموعه «سه در چهار» است که البته بي دليل هم نيست. شما در نظر بگيريد کاري مطرح مي شود، کليد مي خورد و مطبوعات اعلام مي کنند کارگردان آن محمدحسين لطيفي است. بعد از مدتي مي خوانيم که نيمي از مجموعه ساخته شده است و در آخر سه در چهار با نام مجيد صالحي به عنوان کارگردان به روي آنتن مي رود آن هم با مشاوره محمدحسين لطيفي و رضا عطاران.

    همان طور که قبلاً هم به آن اشاره کردم دليل اصلي اين اتفاق اين بود که شبکه من را به عنوان کارگردان اين مجموعه نپذيرفته بود و آقاي لطيفي عقيده داشت بهتر است تا مدتي نام او به عنوان کارگردان مطرح شود و در زماني مناسب يعني وقتي که توانايي من ثابت شد نام من بيايد و گرچه از راهنمايي هاي آقاي لطيفي و دوست خوبم رضا عطاران بسيار بهره بردم اما به جرات مي توانم بگويم حتي براي يک قسمت از آن هم به طور کامل حضور نداشتند چرا که هر دو مشغول کارهاي خود بودند و وقت اين کار نبود. لطيفي درگير «نردباني به آسمان» و عطاران هم مشغول سينمايي قرنطينه بود. اما بزرگ ترين کمک حسين لطيفي به من ايجاد انگيزه بود تا با تمام مشکلات کار را به سرانجام برسانم.

    -چرا آقاي لطيفي و عطاران در اين مورد ساکت اند و دفاعي از شما نمي کنند.

    صالحي؛ فکر مي کنم هر دو ايشان به اين موضوع اشاره کرده باشند اما به طور مبسوط صحبتي نکرده اند چرا که اين زمان پيک کار هر دوي آنهاست.

    مسعودي؛ آقاي لطيفي کلاً دو سه بار بيشتر سر صحنه سه در چهار نيامدند. نردباني به آسمان يک پروژه عظيم (الف ويژه) است که از دکور و متن گرفته تا انتخاب بازيگر تمام وقت ايشان را پر کرده است،سواي اينکه زمان ساخت سه در چهار، ايشان يک ماه هم به سفر حج رفته بودند.

    -و در مورد رضا عطاران چطور؟ خيلي جاها گفته شده عطاران بيشتر از يک مشاور در «سه در چهار» نقش داشته است.

    صالحي؛ زماني که من سه در چهار را مي ساختم اوج مشغله رضا بود. از يک طرف سينمايي قرنطينه و از طرف ديگر فيلمي که براي آن مدت يک ماه هم در فرانسه بود. اما رضا عطاران هميشه حکم استاد مرا دارد و هرگاه فرصت مي کرد و سراغ ما مي آمد من تمام سوال هايم را جمع مي کردم و حتي در زمينه دکور هم از او کمک مي گرفتم. به من گوشزد مي کرد لزومي ندارد صحنه خيلي شلوغ باشد يا براي مثال قرار بود لوکيشن سلماني ساخته شود اما رضا تاکيد داشت که اين بايد رئال باشد و يک سلماني واقعي باورپذيرتر خواهد بود و مرا در انتخاب آن همراهي کرد. حتي بدون توقع چشمداشتي تيتراژ کار را خواند و در انتخاب بازيگر ياري ام کرد و هر بار که او سر صحنه حضور پيدا مي کرد، دو سه حرکت پيشنهاد مي داد و يک سکانس از اين رو به آن رو مي شد.

    -به انتخاب بازيگرها اشاره کرديد. بازيگرها چطور انتخاب شدند؟

    صالحي؛ انتخاب بازيگرها به طور مشاوره و گروهي انجام مي شد و لطيفي، بهراميان، عطاران، مسعودي و خود من با نظر يکديگر به نتيجه مي رسيديم. اما براي مثال آقاي کاسبي را خود من در نظر گرفتم و کاراکتر علي صادقي به طور خاص براساس خود او نوشته شده بود. البته مثل بيشتر کارها خيلي از بازيگران انتخاب چندم بودند که کاملاً طبيعي است.

    -يکي از نکات مثبت مجموعه سه در چهار انتخاب مناسب بازيگرها است که همه به خوبي در نقش خود باورپذيرند.هدايت شما هم بي تاثير نيست.

    صالحي؛ گرچه با خيلي از انتخاب ها مخالفت شده بود اما از نظر من بازي ها همان بود که مي خواستم. مثلاً «اشکان اشتياق» در اين کار بسيار حرفه يي بازي کرده است و مسلماً اگر او «پارتنر» خوبي نبود، علي صادقي هم نمي توانست تا اين اندازه خوب ظاهر شود چرا که نقش هاي مکمل و هماهنگي دو بازيگر در ارائه بازي خوب بسيار موثر است. اشکان شرايط کمدي مناسبي را ايجاد مي کرد تا علي صادقي بتواند از اين موقعيت به بهترين حالت استفاده کند.

    -و عوامل ديگر.

    صالحي؛ اين لطف خدا بود که خيلي ها در پروژه ما را ياري مي کردند. مثلاً آقاي «ميرکياني» که به ندرت کار گريم تلويزيوني را مي پذيرند. ايشان تا به حال سه بار سيمرغ بلورين گرفته اند اما حاضر شدند براي کمک به کارگرداني من با دستمزدي کمتر از شايستگي شان کار را بپذيرند. او در گريم پرسوناژهاي سه در چهار قالب ها را شکست و براي مثال توانست چهره يي تازه از مهران رجبي بسازد. به هر حال من محبت او را هرگز فراموش نخواهم کرد.

    -اين مساله که بگويند کارگرداني سه در چهار متعلق به مجيد صالحي نيست، تاثيري روي شما ندارد؟

    اتفاقاً اين صحبت ها موجب خوشحالي من مي شود و به خودم مي بالم چرا که اين کار يقيناً آنقدر قابل قبول بوده که فکر مي کنند بزرگاني چون محمدحسين لطيفي يا رضا عطاران آن را ساخته اند و من به خودم اميدوار مي شوم. جالب است بدانيد حتي برادرم هم وقتي سريال را تعقيب مي کرد، گفته بود؛ «يعني واقعاً سه در چهار را مجيد ساخته، اما من فکر مي کنم اين کار را لطيفي و عطاران ساخته اند.»

    -حق با شماست اين خودش مي تواند يک تشويق باشد. گرچه تشويق دلنشيني نيست. درست مثل بچگي ها که با شور و شوق نقاشي مي کشيديم و بزرگ ترها مي ديدند و اگر خيلي خوش آب و رنگ شده بود به عنوان تعريف مي گفتند؛ «اين رو خودت کشيدي؟»

    صالحي؛ بله. دقيقاً. البته همه در اين کار به من کمک کردند و منکر هيچ يک نمي شوم به خصوص محمدرضا فاضلي که هم در متن و هم در کارگرداني کمک بزرگي بود اما کارگرداني کار به عهده من بوده است. شايد خالي از لطف نباشد که يک ماجرايي را در اين رابطه برايتان تعريف کنم. چندي پيش براي ديدن يک نمايش به تئاتر شهر رفته بودم. چند تا جوان مي گفتند کاملاً مشخص است اين کار را رضا عطاران ساخته و من باز هم خوشحال بودم که توانسته ام کاري مشابه او ارائه دهم. اما باور کنيد من حدود 15 سال است در اين زمينه فعاليت مي کنم اما اين يک سال که درگير اين مجموعه بودم، سخت ترين سال زندگي من بود. البته خيلي چيزها هم ياد گرفتم و به قول يکي از دوستان اگر حالا يک پروژه بزرگ تاريخي هم در سيبري به من پيشنهاد بدهند مي توانم آن را جمع کنم.

    -اگر سه در چهار را يک بار ديگر و با همين شرايط به شما پيشنهاد بدهند چطور، مي پذيريد؟

    با اين شرايط هرگز. در رابطه با هيچ پروژه يي حاضر نخواهم شد با يک تهيه کننده کم تجربه کاري را بپذيرم. بايد شرايطي به وجود بيايد که يک سازنده احساس آرامش و راحتي خيال داشته باشد.مثلاً همين سريال شبانه ترانه مادري، يک روز حساب کردم بيش از 20 بار آنونس آن پخش شد در حالي که الان نزديک دوازده روز است آنونس کار ما نمي رود. يک آنونسي براي سه در چهار ساخته بوديم که به نظر من خيلي تازه و بديع بود. به صورتي که ما سلام هاي پرسوناژهاي کار را از ديالوگ ها جدا کرده بوديم و به صورت پشت سرهم مي آمد. بعد يکي از شخصيت ها مي گفت؛ «چيه آنقدر سلام، سلام» و در آخر هم پرسوناژ ديگري مي گفت؛ «خب پس خداحافظ.» يک آنونس35 ثانيه يي که دو سه بار بيشتر پخش نشد. بعد يک آنونس ديگر که اميد کرامتي موسيقي آن را ساخته بود و رضا مطهري تدوينگر پلان به پلان براساس ضرباهنگ و ريتم موسيقي روي آن تصوير گذاشت که اين آنونس هم اصلاً پخش نشد.

    -فکر مي کرديد «سه در چهار» سريال پرمخاطبي شود؟




    صالحي؛ من مي دانستم اين کار موفق مي شود. نوع کار من تا به حال توانسته با اکثر مخاطبين ارتباط برقرار کند. اين نه تنها به دليل حضور من بلکه به خاطر جنس کارهايي بوده که من در آن حضور داشته ام. مثل سيب خنده، دلبندم، خوش رکاب، کوچه اقاقيا يا ترش و شيرين. من سليقه مخاطب را مي شناسم و مي دانم چگونه مي توان نبض خنده مردم را در دست داشت و چطور مخاطب با يک شخصيت کمدي حس همذات پنداري خواهد کرد اما مدير شبکه خيلي به موفقيت اين کار خوشبين نبود.

    -من تعجب مي کنم سريالي تحت عنوان حلقه گمشده که يک کار استاني بود و مورد استقبال هم قرار نگرفت يا بهتر بگويم اصلاً ديده نشد در جمعه شب ها که قاعدتاً بايد زمان پخش بهترين سريال ها باشد روي آنتن مي رفت و مدير شبکه هم هيچ اعتنايي به آن نداشت اما در مورد سريال سه در چهار تا اين اندازه سخت گيري شد.

    من قصد ندارم تصميم گيري هاي شبکه را آناليز کنم. براي مثال اين طبيعي است که يکسري اصلاحات روي کار صورت مي گيرد و در مورد آن با تهيه کننده تبادل نظر مي شود و در آخر هم به يک نتيجه مي رسند.يا تهيه کننده مورد را توجيه مي کند يا اصلاحات صورت مي گيرد(با خنده) اما در سه در چهار مدير گروه بيشتر از پخش هم حساسيت نشان مي داد.

    -کار طنز ساختن در ايران بسيار سخت است.

    صالحي؛ در تمام دنيا دستمايه کار کمدي مسائل سياسي و اجتماعي و همچنين روابط جنس مخالف(که خوشبختانه در فرهنگ ما نيست) است. در مورد مسائل سياسي که من نه سواد آن را دارم نه دوست دارم به آن نزديک شوم و نه پذيرفته مي شود و در رابطه با مسائل اجتماعي که حتي نمي توانيم با يک لهجه يا يک شغل هم شوخي کنيم. بنابراين تنها حيطه يي که ما مي توانيم در آن مانور دهيم کمدي بوف و بزن بکوب است که از زمان «لورل هاردي»، «باستر کيتون» و «چارلي چاپلين» بوده(مثل زدن کيک در صورت يکديگر) که جالب است بدانيد به تازگي از آن هم نمي توانيم وام بگيريم. البته اين طبيعي است چرا که شبکه اول سيما يک شبکه ملي محسوب مي شود حتي برخوردهاي کيوان(اشکان اشتياق) و بيژن(علي صادقي) هم مورد انتقاد قرار گرفته است. من در اين فکرم که چقدر روز به روز خنداندن مردم سخت تر مي شود. شايد باور نکنيد حتي کلماتي مثل زهرمار يا کوفت که روزانه چندين بار به گوش ما مي خورد هم مورد اعتراض قرار مي گيرد. (با خنده) باور کنيد من نگران بچه ها هستم،اگر واقعاً در جامعه ما تا اين اندازه استريليزه و مودبند، فردا در برخوردهاي خياباني يا استاديوم ها و مراکز عمومي با شنيدن کلمات رکيک شوکه نشوند.

    -حضور مستمر نويسنده در سريال هاي موفق دنيا زمان ساخت کار يک امر متداول است. آيا در«سه در چهار» هم آقاي مسعودي کنار شما بودند يا اينکه متن جداگانه نوشته مي شد و اعمال نظري از جانب نويسنده نبود.

    در اين مجموعه علي بيشتر اوقات سر کار حضور داشت و غير از آن هم سکانس هايي که برداشت مي شد را هر شب با هم مرور مي کرديم. يکي از حسن هايي که اين کار داشت اين است که من و علي با جنس شوخي هاي هم آشنا هستيم و اين از آشتي کنان شروع شد و در «اقاقيا» شخصيت «گشتاسب» را براي من نوشت بيشتر و بهتر با سلايق هم آشنا شديم. در اين کار هم بدون همفکري نبوديم. حتي اگر من در سکانسي موردي را به آن اضافه مي کردم حتماً با مشورت او صورت مي گرفت.مثل کاراکتر «اکبر بيکار» که خود ما به داستان اضافه کرديم و بعد علي وقتي او را ديد از اين شخصيت براي گره افکني و گره گشايي استفاده مي کرد و در متن مي گنجاند. يا بازيگر نقش مشتري بيژن(خريدار CD) را من به طور تصادفي ديدم و بعد از آن حتي مهران رجبي و علي صادقي موردي را پيشنهاد مي کردند و ما از آن استقبال مي کرديم.

    -بداهه هم کار مي شد.

    بله، اما اين را هم در نظر داشته باشيد اگر يک متن خوب نباشد هر چقدر هم بداهه کار شود در حقيقت از چاله به چاه افتادن است اما اگر متن شرايط لازم را ايجاد کند بداهه مي تواند علاوه بر جذابيت انگيزه يي هم براي بازيگر باشد.

    -بعضي از شوخي ها زياده از حد از جنس شوخي و بداهه رضا عطاران است آيا اين تصادفي است، مثل شوخي با دستشويي رفتن يا سکانسي که در بنگاه با کره زمين بازي مي شد.

    (با خنده) واقعاً در اين دو سکانس اصلاً رضا حضور نداشت و کلي هم در مورد اين حس که القا شده بود با هم شوخي کرديم و خنديديم. در مورد دستشويي يک چيزي را بايد بگويم از آنجا که گروه ما و آقاي بهراميان که حدود 60 نفر مي شديم مجبور بوديم از تنها دستشويي لوکيشن استفاده کنيم، در صف ايستادن و نوبتي دستشويي رفتن خيلي هم دور از واقعيت نبود.

    -دلسرد هم مي شديد.

    بله، خيلي وقت ها اتفاق مي افتاد که ما براي سهولت کار لوکيشن ها را جابه جا مي کرديم. مثلاً در متن اوليه قرار بود بچه ها در زيرزمين بخوابند که يک جاي نمدار بود اما ما براساس داشته هايمان سکانس هاي مربوط به زيرزمين را به پشت بام انتقال داديم. اما قدر اين کارها دانسته نمي شد،اين ما را دلسرد مي کرد. ما همه سعي مان را مي کرديم تا با کمترين امکانات کار پيش برود و به سرانجام برسد.

    -منظورتان اين است که بودجه اين سريال کافي نبود.

    بله، خيلي کم بود. بودجه اين سريال در حد بودجه سه تله فيلم 90 دقيقه يي مي شد.

    مسعودي؛ آقاي روستايي (تهيه کننده سه درچهار) و آقاي شکري (تهيه کننده ساعت شني) با هم يک دفتر گرفته بودند.در طبقه اول ما که حدوداً 60 نفر بوديم کار مي کرديم و در طبقه بالا آقاي بهراميان با يک گروه 20 نفري مشغول مونتاژ، صداگذاري و ساختن آهنگ ساعت شني بودند. فکر مي کنم آقاي روستايي نهايت تلاش شان را مي کردند تا سختي ها بيشتر باشد و حس بازيگراني که قرار است دو تا خانواده محروم و درمانده باشند به خوبي دربيايد.

    صالحي؛ لوکيشن يک پروژه از نظر روحي- رواني روي عوامل بسيار تاثيرگذار است. مثلاً همين کاري که رضا عطاران براي ماه رمضان مشغول آن است. در آنجا حتي براي استراحت بازيگران و عوامل جايي در نظر گرفته شده اما در سه درچهار لوکيشن ما شامل دو اتاق مي شد که لوکيشن اصلي بود و اتاقي ديگر که در پشت آن قرار داشت و مملو از آکسسوار صحنه مي شد و يک آشپزخانه که حالت زيرپله داشت و مشاع بود. اين فضا امکان يک لانگ شات را هم از ما گرفته بود. گرچه فضاي قصه احتياج به يک چنين برداشت هايي را نداشت ولي همين هم موجب دردسرهاي خاص خودش مي شد. اين فضاي تنگ موجب شده بود گاهي اوقات عوامل در کوچه مستقر باشند تا من بتوانم با بازيگرها تمرين داشته باشم و از آنجا که کوچه هم يک مکان مسکوني بود، مجبور مي شدند در خيابان هاي اطراف پرسه بزنند و گاهي مجبور مي شديم براي جمع کردن عوامل وقت را از دست بدهيم.

    مسعودي؛ فرق يک تهيه کننده باتجربه با تهيه کننده يي که تا به حال در اين زمينه کار نکرده در اين مواقع حس مي شود. مثلاً در قرارگاه مسکوني به رغم اينکه لوکيشن در چيتگر بود اما ما آنقدر امکانات رفاهي داشتيم که سختي روزي 14 ساعت کار را حس نکنيم چرا که آقاي تحت کشيان براي عوامل ارزش قائل بود.

    صالحي؛ من حتي در مورد دستيار کارگردان با تهيه کننده کشمکش داشتم در حالي که دستيار من بايد مورد اطمينان خود من باشد چرا که ما با يکديگر رابطه تنگاتنگ داشتيم. يا مورد ديگر اينکه بعضي از عوامل و بازيگران ما تا دو سه ماه بعد از شروع کار هنوز قرارداد نداشتند و اين به شدت در کارشان تاثير مي گذاشت يکي از عواملي هم که مرا آزار مي داد، شرايط روحي علي مسعودي بود. فکر مي کردم بايد رعايت حال او بشود تا بتواند بهتر بنويسد. به خصوص که کار، يک کار کمدي بود که متاسفانه متحقق نمي شد. در اين مورد اگر علي خودش مايل باشد مي تواند بيشتر توضيح بدهد.

    مسعودي؛ زماني که من مشغول نوشتن سه در چهار بودم، خواهرم که پسر کوچکش نقش بچه مجيد را در سريال بازي مي کند مبتلا به سرطان بود و من نه تنها از نظر روحي در فشار بودم بلکه از نظر مالي هم براي درمان او نياز داشتم که دستمزدم را به موقع بگيرم و اين رعايت نمي شد. حتي من برگه قراردادم را هم نگرفته بودم و حال نيز بعد از گذشت هفت ماه، يک سوم از دستمزد من پرداخت نشده است.

    - صحبت هاي شما نشانگر اين است که اين پروژه برنامه ريزي مناسبي نداشته.

    بله، براي مثال خودروي مهندس منوچهر (شهرام قائدي) سوناتا بود و سکانس هايي را برداشته بوديم که ماشين رفت و ما مجبور شديم از ماشين ديگري استفاده کنيم و فيلمنامه را طوري تغيير دهيم که منوچهر چند تا ماشين دارد يا اينکه براي استفاده از ماشين پليس با نيروي انتظامي هماهنگ نشده بود و ما مجبور شديم تنها پلاني را که با ماشين نيروي انتظامي داشتيم به دليل نداشتن قرارداد حذف کنيم. الان هم براي مونتاژ، تدوين گرمابه يک مانيتور خروجي احتياج دارد تا فريم هايي که پرش دارد براي صداگذاري موجب اشکال نشود.من در اثر استرس ساخت اين پروژه دوبار راهي بيمارستان شدم.

    - صحبت از حواشي اين مجموعه آنقدر به درازا کشيد که مجالي براي پرداختن به تکنيک و نقاط قوت و ضعف آن نداد. شايد هم اين حرف ها شنيدني تر باشد و حالا صحبت هاي پاياني و اينکه برنامه آينده شما چيست؟

    مسعودي؛ وقتي سه در چهار را مي بينم حس مي کنم خيلي به آن چيزي که در ذهن من بود نزديک است و اين را مديون مجيد صالحي مي دانم. مجيد کارگردان خوبي است که براي کارش ارزش قائل است. حالا هم يکي دو مورد طرح به من پيشنهاد شده که اميدوارم آنها را به کارگرداني مجيد صالحي بنويسم چرا که از کار با او بسيار لذت مي برم.

    صالحي؛ من هم همانطور که گفتم تعهد دو تا تله فيلم دارم و هنوز تصميم خاصي براي آينده نگرفتم اما مسلماً با تهيه کننده يي کار خواهم کرد که در موردش شناخت کافي داشته باشم و از اينکه فرصتي شد تا بخش کوچکي از حرف هايي که در دلم مانده بود را بازگو کنم،حس خوبي دارم.

  3. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #63
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض تجربه اوليه خوبي براي مجيد صالحي




    هنگامي که قصد کردم کارگرداني «سه در چهار» را برعهده بگيرم هدفي داشتم که امروز حداقل بخش عظيمي از آن اتفاق افتاده است. در سينما و تلويزيون کارگردان طنز موفق کم داريم، اين اعتقاد را هدف خود از همکاري با مجيد صالحي در مجموعه تلويزيوني «سه در چهار» مي دانم.

    ما مردم طنازي داريم که به راحتي نمي توانيم آنها را بخندانيم. شايد در کشوري ديگر مردم به راحتي از بيان دو کلمه بخندند اما ساخت سريال طنز براي مردم ما که از صبح تا شب همه دنيايشان طنز است، کار سختي است. از آنجا که کارگردان موفق طنز در کشور کم داريم، احساس کردم بايد نيروهاي کارآمدي آرام آرام بيايند، تجربه کرده و راه درست را پيدا کنند بنابراين پذيرفتم که در کنار آقاي صالحي باشم؛ اما «نردباني به آسمان» مقداري از حضور جدي من در سريال «سه در چهار» کم کرد و هر دو کار هم براي تلويزيون بود.

    بالطبع سريالي که من مي بينم به حد قابل قبولي از جذب مخاطب رسيده است. ممکن است اين سريال نتوانسته باشد آمار صددرصد رضايت بينندگان را به خود اختصاص دهد، اما تجربه اوليه خوبي براي مجيد صالحي است.اميدوارم با ساخت «سه در چهار» از اين پس مديران تلويزيون به اين کارگردان جوان اعتماد بيشتري کرده و فرصت هاي بيشتري را در اختيار او قرار دهند. مجيد صالحي آرام آرام مي تواند به جرگه کارگردانان طنز موفقي که معتقدم تعدادشان سه چهار تن بيشتر نيست بپيوندد.

  5. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #64
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض مجيد صالحي، همين و بس




    يک «سه در چهار» بي سر و صدا آمد و به تدريج مخاطبان زيادي را جذب کرد. اين اتفاق اگر در گروه فيلم و سريال شبکه يک سيما مي افتاد، چندان امر مهمي به شمار نمي رفت، چرا که توليدات گروه فيلم و سريال شبکه يک، سطح توقع ها را بالاتر از«سه در چهار» برده است. اما چيزي که محصول مشترک رضا عطاران، محمد حسين لطيفي، مجيد صالحي و رضا مسعودي را در بين توليدات شبکه يک سيما قابل تامل مي کند، قرار گرفتن اين کار در گروه اجتماعي است چرا که سال هاست در اين گروه، فيلم و سريال توليد مي شود و از اتفاق برخي از توليدات را کارگردان ها و تهيه کننده هاي اسم و رسم داري ساخته اند، اما حاصل کار را نه منتقدان پسنديده اند و نه مخاطبان و حاصلي جز پرکردن آنتن و بيلان کار به همراه نداشته است.

    دو نام رضا عطاران، محمدحسين لطيفي و بهرام بهراميان در تيتراژ مجموعه«سه در چهار» کمي مخاطبان را مردد کرد که نام مجيد صالحي کجاي اين کار بايد قرار بگيرد. گرچه مجموعه کارهاي عطاران را به ياد مي آورد، اما امضاي او را ندارد. منظور از امضا نه اينکه نام عطاران به عنوان کارگردان پاي کار باشد، بلکه هويت کارهاي عطاران را ندارد. بنابراين خيلي راحت مي توان جاي پاي کارگرداني به نام مجيد صالحي را تشخيص داد که اميدهاي زيادي براي کارهاي با امضاي او را در آينده باقي مي گذارد. گرچه محمدحسين لطيفي، در ژانرهاي مختلف کار کرده است، اما در مجموعه «سه در چهار» هيچ رد پايي از او به طور جدي نمي توان پيدا کرد. پرواضح است که بهرام بهراميان همان کاري را انجام داده است که به عهده اش بوده.

    سه «سه در چهار» باعث ديده شدن نويسنده يي به نام رضا مسعودي شد. اميد که شرايط براي ديده شدن بهترش، بيشتر فراهم شود و آن طور که در گفت وگويش اشاره کرده، بتواند باز هم با مجيد صالحي کار کند، چرا که اين آرزوي هر نويسنده يي است که بتواند در عين نوشتن فيلمنامه اش از سرنوشت کارش که بخش مهمي از آن در دستان کارگردان است، باخبر باشد و با خيال راحت تري بتواند کار کند.

    چهار «سه در چهار» به جز براي علي صادقي براي بازيگران ديگر دستاورد جديدي به همراه نداشت و همين نکته اهميت کار نويسنده و کارگردان را دوچندان مي کند. البته اين اشاره بدان معنا نيست که مثلاً مهران رجبي يا شهره لرستاني بازي هاي خوبي ارائه نداده اند، اما آنچه مسلم است از خودشان جلوتر نرفته اند.

    پنج «سه در چهار» مجالي است براي خنديدن. همين و بس.

  7. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #65
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض درباره مجموعه تلويزيوني سه در چهار / از حاشيه تا متن




    حالا ديگر يک دهه از اولين طنزهاي شبانه تلويزيون سپري شده است. آثاري که اگر درست به خاطر داشته باشم با مجموعه هاي هفتاد و هفت و ببخشيد شماي مهران مديري آغاز شد و با زير آسمان شهر مهران غفوريان شکل تازه يي را تجربه کرد.

    اکنون پس از حدود 10 سال روتين هاي شبانه طنز، ديگر در ميان مخاطبان تلويزيون طرفداران پر و پا قرص خود را دارند. آثاري که گهگاه به نقطه يي از اقبال عمومي و تاثيرگذاري رسيدند که جلسات علني مجلس شوراي اسلامي را به خود اختصاص دادند. هنوز هم پس از گذشت سال ها مي توان ادبيات وارد شده توسط اين مجموعه ها را در مکالمه عموم مردم شنيد.

    اين استقبال عمومي از چنين مجموعه هايي باعث شد، شبکه سوم سيما که سال ها در ساخت و پخش چنين مجموعه هايي پيشتاز بود رقيباني در ساير شبکه ها پيدا کند. اولين جرقه اين رقابت به گمانم در شبکه دو زده شد. گروه توليدکننده مجموعه پر سر و صداي بدون شرح که به کارگرداني مهدي مظلومي ساخته شده بود، سريالي تحت عنوان بانکي ها را براي شبکه دوم روي آنتن برد که چندان هم موفق نبود، اما به هر حال روند رقابتي ميان شبکه ها در اجراي چنين پروژه هايي همچنان ادامه دارد و همواره نيز با استقبال شديدي از سوي مخاطب روبه رو مي شوند.

    اگر موافق باشيد با چنين مقدمه يي به سراغ جديدترين مجموعه از اين قسم برويم. سه در چهار که حاصل تلاش دو دوست عزيزم عليرضا مسعودي به عنوان نويسنده و مجيد صالحي در مقام کارگردان است،هفته يي سه شب از شبکه اول سيما پخش مي شود. سه در چهار روايتگر زندگي دو خواهر و خانواده آنهاست که براي فراهم کردن زندگي بهتر تصميم مي گيرند يک شرکت خدماتي تاسيس کنند. آنها به کمک يکديگر شرکت را در آپارتمان اجاره يي در برجي در بالاي شهر تهران به راه مي اندازند؛ اما...

    اين مجموعه جاي خود را در ميان مخاطبش باز کرده است. بيننده اش را مي خنداند و البته دستش را نيز براي تماشاگر رو نمي کند.

    اجازه بدهيد نخست به سراغ متن و فيلمنامه کار بروم. عليرضا مسعودي، شايد براي مردم چندان شناخته شده نباشد،اما نويسنده يي نيست که ره صد ساله را يک شبه رفته باشد. او از يک پشتوانه تجربي پر و پيمان برخوردار است. سال ها در حاشيه بوده، آموخته و بر ذخاير فکري اش افزوده است. بدون هيچ عجله يي آهسته و پيوسته راهش را ادامه داده و از ناملايمات حرفه اش دل زده نشده تا اينکه فرصت دست دهد.


    او با دو اثر مستقلي که از او پخش شده (قرارگاه مسکوني و سه در چهار) نشان داده است که برخلاف بسياري از همکارانش چندان اعتقادي به طنز کلامي به عنوان محوريت کار ندارد. او بيشتر تصميم دارد، کمدي موقعيت را بنويسد؛ طنزي که قصه جدي و اجتماعي را در خود دارد. داستاني که براي مخاطب ملموس است. اگر قدري اطراف مان را با چشم باز ببينيم، خواهيم ديد که امثال رحمان، سيروس، بيژن، طلا و حنا در دور و برمان چه فراوانند. خواهيد ديد که مشکلات شان، بد بياري هايشان تا چه اندازه مشابه مسائل آزاردهنده مردم کوچه و بازار است. به عقيده من مسعودي در نگارش يک طنز تلخ کاملاً موفق عمل کرده است. نکته قابل اعتناي ديگري که در نويسنده اين کار سراغ دارم، حساسيت او نسبت به کارگردان، تعامل با او و حتي گزينش بازيگران کار است. عليرضا مسعودي براي کارش اهميت قائل است؛ نکته يي که براي بسياري از نويسندگان تلويزيوني ما چندان اهميتي ندارد. ژانر طنز و کمدي هميشه يکي از سخت ترين ژانرهاست و پرداختن به آن توانمندي هاي زيادي را از جانب سازندگان آن مي طلبد.

    چارچوب داستان «سه در چهار» حول محور دو خانواده به سرپرستي آقا رحمان و آقا سيروس مي چرخد. اين دو خانواده که نسبت فاميلي با يکديگر دارند تصميم مي گيرند تحولي در زندگي شان به وجود آورند. اين تصميم در ساختمان داستان تبديل به عنصري مي شود که خود زمينه ساز رويدادها و اتفاقات بيشمار و متنوعي است. در واقع با اين تصميم دو خانواده به بالاي شهر نقل مکان مي کنند و در يک خانه اجاره يي زندگي مي کنند و شرکتي را به طور غير قانوني به راه مي اندازند. عنصري که نويسنده به خوبي از آن در طراحي جهان داستاني خود سود مي جويد عامل وارونه سازي است. اين عامل هميشه يکي از اجزاي اصلي سازنده کمدي است. خانه يي که دو خانواده همزمان در آن سکني گزيده اند و مدير برجي که بسيار کنجکاو است و به شدت رفت و آمد ساکنان برج را زير نظر دارد.

    اين پازل ها به درستي از جانب نويسنده در کنار هم چيده شده اند. در واقع نويسنده علاوه بر به کارگيري اين عناصر در ساختار اثرش، از نحوه نگارش ديالوگ ها و طراحي موقعيت هايش استفاده فراواني جسته است. ديالوگ ها علاوه بر اينکه سطحي از روزمرگي شخصيت ها در اجتماع را انتقال مي دهد، با به کارگيري عنصر تکرار باعث ايجاد طنز کلامي در گفتار شخصيت ها مي شود.

    نکته ديگر اينکه، مخاطب بيش از آنکه به طنزهاي کلامي و بداهه سازي هاي بازيگران بخندد به موقعيت هايي که شخصيت ها در آن گرفتار مي آيند، مي خندد. نمونه بارز آن سکانسي است که بيژن به همراه خواهرش مريم براي نظافت و کار به خانه پيرزني در بالاي شهر تهران مي روند. پيرزن که سال هاست تنهاست نياز به کسي دارد که براي او حرف بزند. در مقابل مريم و بيژن وظيفه شان نظافت منزل است. اين تضاد در انگيزه شخصيت ها گروتسگ بي نظيري را براي مخاطب خلق مي کند، طوري که مخاطب هم با تنهايي پيرزن همدردي مي کند و هم به وضعيت مريم و بيژن که گرفتار شده اند، مي خندد.

    اما پس از نگارش، به اعتقاد من مجيد صالحي که پس از کش و قوس فراوان بالاخره اولين کارگرداني خود را تجربه کرد، نقش موثري در «سه در چهار» داشته است. انتخاب درست و بجاي بازيگراني که برخي براي اولين بار کمدي تجربه مي کنند و جواب گرفتن را بايد از سرمايه هاي صالحي در نوع کارگرداني اش قلمداد کرد. مجموعه هرگز در ريتم و دکوپاژ به اصطلاح نمي افتد. او با تعامل فوق العاده يي که با نويسنده و بازيگرانش داشته، توانسته يکي از کارهاي دوست داشتني تابستان امسال را روانه خانه مخاطبانش کند.

    در پايان بايد خوشحال بود که صالحي و مسعودي که مدت ها در آثار رضا عطاران و ديگر کمدي سازان سينما و تلويزيون کشورمان حضور داشته اند، مي توانند نويد برنامه سازاني جديد و موفق را به مخاطبان اينگونه آثار در کشورمان بدهند

  9. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #66
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض علاقه مخاطبان تلويزيون به طنز و تاريخ

    بر اساس نتايج تازه ترين نظرسنجي مرکز تحقيقات سازمان صدا و سيما از شهروندان تهراني براي انتخاب پرمخاطب ترين و محبوب ترين مجموعه هاي تلويزيوني در هفته پاياني خرداد و هفته نخست تيرماه يک مجموعه روزانه و يک مجموعه هفتگي رتبه هاي نخست را به خود اختصاص دادند. مجموعه طنز

    «سه در چهار» ساخته مجيد صالحي که روزهاي زوج از شبکه يک پخش مي شود با 9/65 درصد بيننده و 93 درصد رضايت رتبه نخست سريال هاي روزانه را به خود اختصاص داده است. در ميان مجموعه هاي هفتگي نيز «روزگار قريب» کيانوش عياري با 51 درصد بيننده و 93 درصد رضايت در هفته چهارم خرداد در صدر جدول قرار گرفت.


    مجموعه «سه در چهار» که پخش آن در شبکه يک از بيستم خردادماه در روزهاي زوج آغاز شد با گذشت حدود 20 قسمت در حالي توانسته بالاترين رتبه را در نظرسنجي هاي رسانه ملي به خود اختصاص دهد که دومين رقيب آن يک مجموعه پخش هفتگي است که پخش آن از 12 آذرماه 86 در شبکه سه آغاز شده و از ويژگي تازه شدن مضمون در فصل تابستان محروم مانده است. اين موضوع مي تواند از وجوه مختلف مورد تحليل قرار بگيرد.

    اول اينکه مشخص مي شود مخاطب تلويزيوني تا چه حد به فضاي طنز و مفرح نياز دارد و مهم تر تا چه حد داراي قوه تشخيص و ادراک سطح نازل و فاخر و حتي کهنه و نخ نما در شوخي هاي تلويزيوني است. به همين دليل مجموعه هاي طنز «پاتوق» و «جاده در دست تعمير» جايي در رده هاي بالاي اين فهرست ندارند.

    «سه در چهار» پس از گذشت بيش از يک ماه از پخش توانسته مخاطب تلويزيون را به عادت پيگيري اين مجموعه و شيوه پخش خاص آن خو دهد. به علاوه اينکه امتياز مجموعه صالحي مانور دادن بر مسير شوخي هاي ملموس و ايراني و برخاسته از مناسبات زمان حال مردمان اين قشر وسيع است که توانسته مخاطب را با وجود همه شدت و ضعف ها با خود درگير کند.

  11. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #67
    حـــــرفـه ای Havbb's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    .: اصــــــ‍‍‍‍‍فــــــهــــان :. اسم من: حـامـد
    پست ها
    2,171

    پيش فرض

    دلیل گرفتن کار سریال سه در چهار نبودن سریال طنز در بین برنامه های پخش شده از تلویزیون است. همین و بس

  13. #68
    حـــــرفـه ای Havbb's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    .: اصــــــ‍‍‍‍‍فــــــهــــان :. اسم من: حـامـد
    پست ها
    2,171

    پيش فرض

    به نظرتون اون امیر کیه؟ رضا عطاران؟

  14. #69
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض

    8053
    گرچه یه طنز عالی نیست و وابسته به چند شخصیته اما با این وجود خیلی خوب بعضی مسائل رو زیر زره بین قرار میده ...
    مثلا برنامه ی دیشب تا دیدن پلیس دنبال یه نفره ملت همه موبایل به دست افتادن دنبالشون ... اخرشم فکر کنم سانسور کردن ...
    خوب این بالاخره یه بدبختیه دیگه ... هرچی میشه همه موبایل در میارن و فیلم میگیرن ...

    اما در کل یه طنز داریم تو تلوزیون اونم اینه فعلا و قابل دیدین هست ...

  15. #70
    داره خودمونی میشه feri88's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    101

    پيش فرض

    به نظرتون اون امیر کیه؟ رضا عطاران؟
    مهران غفوریان

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •