بيا Western جان؛
اين يه نمونه از داستان ميني مال كه از يه سايت ديگه برداشتم برات.تو اون سايت اين قشنگ بود كه برات ميذارم:
مرد داشت از خیابون رد می شد که نگاهش به معتاد کنار پیاده رو افتاد . با خودش گفت : «عجب زمونه ایه مردم به جوونی خودشون هم رحم نمی کنن ». مرد معتاد با صدای ترمز کش داری سرشو بلند کرد . مردم دور جنازه حلقه زده بودن . با خودش گفت : «عجب زمونه ایه مردم به جوونی خودشون هم رحم نمی کنن .»