تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 7 از 16 اولاول ... 34567891011 ... آخرآخر
نمايش نتايج 61 به 70 از 159

نام تاپيک: گیلان ، دیـــار بــی خــزان

  1. #61
    پروفشنال معرق's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    عربان
    پست ها
    568

    پيش فرض

    طرز تهیه باقلا خورشت

    مواد لازم:
    باقلای پوست کنده شده (معروف به پاچ باقلا)
    چند عدد سیر ( 2 تا 4 عدد)
    شویت خشک
    روغن یا کره ( 2 تا 3 قاشق)
    نمک و زردچوبه
    تخم مرغ

    روش پخت:

    باقلا و سیر خرد شده را در دیگی روی حرارت با روغن به مدت 4 دقیقه تفت می دهیم . سپس شویت خشک را اضافه نموده و یک دقیقه در همان حال با باقلا مخلوطش می کنیم . بعد آب اضافه می کنیم به اندازه ای که حدود یک الی 3 سانتیمتر از سطح باقلا بیشتر باشد . زرد چوبه و نمک هم می ریزیم . و سر دیگ را روی آن قرار می دهیم تا بپزد. قبل از اینکه کاملاً بپزد تخم مرغ را بدون اینکه بزنیم به آن اضافه می کنیم. هر چند دقیقه یکبار هم می زنیم تا ته نگیرد.

    اگر به جای روغن از کره استفاده نمایید غذا بسیار خوشمزه تر خواهد شد.
    با ماهی یا کولی شور و ترشی سیر و برنج کته میل نمایید.

  2. #62
    آخر فروم باز lahij_web's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    محل سكونت
    زير خروارها خاك ...
    پست ها
    1,822

    پيش فرض

    سلام به همه عزيزان .
    شاهين جان چطوري ؟ خيلي حال كردم ديدم همچين تاپيك توپي راه انداختي . راستش من اونقدر كم بهم مرخصي ميدن كه فرصت نميكنم تو نت بيام .
    وگرنه خودم نميزاشتم اينجا دست تنها بموني ! راستي خبر كه داري ؟ مسابقات جوانان و نوجوانان گيلان هم تو لاهيجان برگزار شد ! ما هم جا مونديم ... تو چي ؟!
    =========
    اينطور كه معلومه لاهيجان ما مظلوم واقع شده و كسي از عروس شهر هاي گيلان چيز زيادي ننوشت و نزاشت اينجا ... لاهيجان يكي از زيباترين ( يا بهتر بگيم زيباترين ) شهر استان گيلانه كه تو زمينه هاي زيادي مطرحه . باغهاي چاي سرسبز كه كوههاي اطراف رو پوشونده و باغهاي توت كه براي تهيه ابريشم استفاده داره و همچنين مزارع برنج اطراف شهر از جاذبه هاي طبيعي شهره . در زمنه ورزشي هم قهرمانان زيادي رو معرفي كرده . كه اگه فرصت شه يكي يكي توضيح ميديم . پس فعلا :
    تاريخچه استخر لاهيجان يكي از جاذبه هاي توريستي و گردشگري شهر لاهيجان :
    نگاه تاريخ به استخر لاهيجان :
    در بخش شرقي لاهيجان و در پاي قله اي سرسبز و پوشيده از شمشاد که آبشاري مصنوعي اکنون چند سالي است که از نيمه مياني آن خودنمايي ميکند و پلکاني سنگي که عددش به 400 پاي اين کوه را به نوک آن وصل ميکند و شيطان کوهش مينامند و البته در قديم شاه نشين کوه بود اسمش ، استخري وجود دارد به نام همين لاهيجان . استخري طبيعي و پر آب با وسعتي بيش از 17 هکتار و عمقي در حدود 4 متر . با مجموعه بلوار و حاشيه چمن کاري شده اش که امروز از آن به عنوان نماد صنعت گردشگري در لاهيجان و گردشگاهي عمومي و همچنين استراحت گاهي براي مسافرين تابستاني و نوروزي که اکنون بيشترشان چادرخوابند استفاده مي گردد.

    استخر در گيلکي همان " سل " است و من خود سل هاي زيادي ديدم در منطقه جنوبي شهر نظير اين ، مانند خونا سل در کوه بنه و هر محل و روستائي براي خود سلي داشت گفته مي شود در زمان هاي قديم از اين سلهاي بزرگ و کوچک که استخر ما نمونه اي است از آنها بعنوان مخزن آب براي آبياري مزارع برنج و شرب کشتزارهاي مناطق روستايي شمالي شهر استفاده مي شد. سل تي تي نامي است که بسيار ميپسندم . شکوفه استخر . و هنوز پيشنهاد دارم که اسم اين منطقه بايد سل تي تي باشد نه بلوار که نهايت بي معنائي است . بناي جديد استخر لاهيجان از سالهاي مياني 60 آغاز شد و اوايل جاي اعدام قاچاقچيان شده بود هنگامي که قانونش سخت گيرانه بود . باري اين مجموعه جديد از سالهاي حدود 65 مجدد مورد بهره واقع شد . به هر حال يادي بايد از همه آناني که در اين را تلاش داشتند .

    اما در وسط اين استخر زيبا جزيره اي ديده مي شود که در قديم " ميان پشته" ناميده مي شد و پل سيماني طويل و کم عرضي با پايه هاي فلزي از وسط قسمت جنوبي استخر ، تفرجگاه حاشيه استخر را به داخل جزيره ارتباط مي دهد . هر چند که چندي است اين جزيره به بخش خصوصي واگذار شده و شهر و شهروندانش و حتي مسافرينش فقط از دور نظاره گر آنند و بيشتر يک سالن عروسي است . از وضع حال ميگذرم و در اين مقال گذري دارم بر تاريخچه و ذکرهر آنچه که از استخرمان در تاريخ رفته است .

    معروف است که اين استخر طبيعي به دستور شاه عباس کبير احداث گرديده است . در سال 1000 ه . ق (958 خورشيدي) يعني 425 سال قبل ، شاه عباس کبير پس از آواره کردن خان احمد گيلاني فرمانرواي مطلق گيلان ، قصر با شکوه خان احمد خان در پاي شاه نشين کوه و قصر و عمارت ييلاقي وي را را در نوک قله اين کوه و حتي باغي که در مقال قصر خان احمدخان وجود داشت و "" بيشه قلعه "" يا "" بيش قلعه "" ناميده مي شد و انواع گل ها و اقسام ميوه ها در آن ديده مي شد را خراب کرده و دو هزار جريب زمين را که بعدها سبزميدان ناميده شد ، صاف و هموار نموده وبه زمين چوگان بازي و قپق اندازي تبديل کرد ، و اطراف آن را درخت کاري نمود . سپس شاه عباس کبير پادشاه صفوي قصر عظيم در آن براي سکونت شخصي خود ، در آن اوقاتي که به لاهيجان مي آمد ، بنا کرد که امروزه هيچگونه اثري از آن بنا و عمارت باقي نمانده است . صاحب "" عالم اراي عباسي " مي نويسد " شاه عباس اول بعد از آنکه خان احمد خان را فراري داد عمارتي در وسط درياچه (استخر) بنا کرد و در ايام توقف در لاهيجان در آنجام مشغول عيش و طرب و غالباً چراغان مي کرد که عکس چراغ ها در درياچه مي افتاد . "

    امير ميرزا حسين فراهاني در سفرنامه خود که در سال هاي 1303-1302 ه . ق يعني تقريباً حدود 120 سال پيش نوشته است .

    استخر لاهيجان و سبزه ميدان لاهيجان را از مستحدثات خان احمد خان گيلاني مي داند و مي نويسد : " ... و اين سبزه ميدان را از مستحدثات خان احمد خان است که از سلاطين گيلان و دارالملک او لاهيجان بود ، که در زمان شاه عباس اول از سلطنت خلع و در به در شده و پناه به سلاطين عثماني برد و در وسط درياچه تپه اي است سبز و خرم که ميان پشته مي گويند که شاه عباس اول عمارتي در آن بنا کرد عظيم و باشکوه و الان پايه هاي آن قصر معلوم است . و در قله کوه مشرف بر درياچه ، عمارتي است که آنجا را شاه نشين مي نامند . مي گويند اين عمارت از بناهاي خان احمد خان ، سلطان و شاه لاهيجان است . "

    از کوه شاه نشين و استخر و سبزه ميدان قديمي لاهيجان در کتب تاريخي توصيفها شده است "مکنزي " در سال 1233 خورشيدي (150 سال پيش) در کتاب خود از استخر و کوه شاه نشين اينگونه ياد مي کند و مي نويسد : " از سبزه ميدان به راه سنگفرش رسيديم که مسير آن بطرف مشرق بود و از کنار استخر مي گذشت و به پوزه کوه شاه نشين مي رسيد . استخر لاهيجان در حدود 200 قدم عرض و 700 قدم طول دارد . در وسط آن جزيره اي است و در وسط جزيره بنايي از دوران قديم ساخته اند . بر بالاي کوه شاه شين خرابه هاي خانه معتمدالدوله ديده مي شود پس از گذشتن از استخر ، راه شيبي بطرف تپه هاي ليلاکوه مي رود ... . "

    هيانيست لويي رابينو که بمدت 6 سال از سال 1279 خورشيدي تا سال 1285 خورشيدي (تقريباً يکصد سال قبل) نايب کنسول انگليس در گيلان بوده در کتاب " ولايات دارالمرز ايران ، گيلان " از استخر لاهيجان اينگونه مي نويسد : " در آنطرف سبزه ميدان که به پاي شاه نشين کوه مي رسيم استخري است که 700 پا طول و 200 پا عرض دارد و بمنظور انبار کردن آب براي استفاده در امر آبياري از آن استفاده مي کنند . اين استخر گاهگاهي خشک مي شود . جزيره اي در وسط آن قرار دارد و در آن عمارتي ساخته اند ."

    نقل است که ميگويند وقتي چند نفر روس مهمان شاه لاهيجان بودند اين شاه مي خواست تا قدرت فوق العادة خود را به رخ آنها بکشد . او به خدمتکارانش سپرد همينکه فرمانش را در مورد ساکت کردن قورباغه هاي استخر شنيدند بادکنک هاي باد کرده اي را که همراه خواهند داشت در آب بياندازند تا قورباغه ها به گمان اينکه مارها هجوم آورده اند ، به وحشت افتاده و خاموش شوند !!!!



    ميراز حسين فراهاني در سفرنامة خود که بين سال هاي 1303-1302 (يکصد و بيست سال پيش) نوشته شده از استخر لاهيجان تحت نام " درياچه " ياد مي کند و اينگونه مي نويسد : " در انتهاي اين سبزه ميدان از طرف شرق درياچه اي است که هزار قدم طول و 450 قدم عرض دارد . اين درياچه در بهار و زمستان پر از آب است و در پاييز و تابستان آبش به جهت زراعت به مزارع اطراف مي رود . وسط درياچه در نبودن آب در کمال خضرت و صفا است و اطراف اين درياچه درخت هاي بيد مرتباً عرس نموده اند . و شرق اين درياچه کوه بلندي است که درياچه متصل به کوه است و سطح اين کوه پر گل و لاله و سبزه است و تک تک درختان جنگلي و رشته اين کوه تا ولايت طبرستان (مازندران) کشيده و به خوش وضعي اين ميدان و درياچه و کوه ، کمتر ديده شده است و منبع آب اين درياچه از آب باران و از آب رودخانه اي است که از کنار شهر مي گذرد . " اما جداي از گفتار تاريخ اکنون استخر و حاشيه ان به عنوان تفرجگاهي با پرستيژ در نظر است و صبح گاهان محل ورزش ما .
    =============
    چند تا عكس قشنگ از شهر زيباي لاهيجان :

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



    Last edited by lahij_web; 21-07-2006 at 15:24.

  3. #63
    Super Moderator Shahin King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    محل سكونت
    گیلان
    پست ها
    6,795

    6

    سلام

    راستي خبر كه داري ؟ مسابقات جوانان و نوجوانان گيلان هم تو لاهيجان برگزار شد ! ما هم جا مونديم ... تو چي ؟!
    ای بابا چطور کسی به ما خبر نداد ؟ من یه مدته نمیرم باشگاه خودت که در جریانی همون آسیب دیدگی قدیمی .

    ================================================== ==
    این هم چند تا آهنگ از فریدون پور رضا

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    قربان شما : شاهین کینگ

  4. #64
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    پست ها
    14

    12

    اطلاعیه


    اگر دنبال یک تکه زمین برای ساختن یک کلبه چوبی دبش و باحال هستید،

    اگر با همسرتان دعوا گرفته اید و احتیاج به یک محیط آرام بخش و ساکت دارید،

    اگر از دود و دم شهرتان و آلودگی های صوتی به ستوه آمده اید و خرت وخرت سینه ات به درد آمده،

    اگر از کار خسته شده ای و دنبال یک جای نزدیک و خودمانی میگردی،

    اگر از عروسک بازی آدم های دور و اطرافت حرصت در آمده و در به در دنبال هم محلی های بی نقاب میگردی،

    اگر هوس غرق شدن در دریای نیلگون خزر به سرت زده است،

    اگر آرزوی دیدار طلوع و غروب انوار زیبای خورشید را در کنار ساحل دریا دارید،

    پایت را بگذار روی پدال وسطی تـــــــــــــــــــــــر مـــــــــــــز !

    درست آمده ای،پیاده شو! همین جاست، همان پاتوقی که در آن هم من هستم وهم تو هستی،با هم!

    همان دهکده ای که قرار است تو در آن حضور یابی :

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



    به انزلی خوش آمـــــــــــــــــــــــ ـــــدی!

  5. #65
    آخر فروم باز armin_goooodboy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    پست ها
    2,364

    پيش فرض

    سلام شاهین جان
    خیلی ممنون بابت این آهنگها
    من واقعا از آهنگهای استاد پور رضا خوشم میاد
    یه بار که دادشم رفت رشت یه سی دی ام پی تری از ایشون آورد
    عالی بود
    بابام هم خیلی از ایشون خوشش میاد
    مرسی
    راستی
    دوست داداشم هم تویه رشت کافی نت داره
    شاید یکی دو ما دیگه با خونواده یه سری به دیار بی خزان زدیم
    بابام چون عشقه عکاسیه میگه گیلان زیبا ترین استانه و مناظر و طبیعت بکرش خوراک عکاسیه
    خدا کنه بتونیم بیایم ببینیم اونجاهارو
    امیدوارم

  6. #66
    آخر فروم باز lahij_web's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    محل سكونت
    زير خروارها خاك ...
    پست ها
    1,822

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط Shahin king
    سلام



    ای بابا چطور کسی به ما خبر نداد ؟ من یه مدته نمیرم باشگاه خودت که در جریانی همون آسیب دیدگی قدیمی .

    قربان شما : شاهین کینگ
    سلام شاهين جان . يه مرخصي 8 روزه تونستيم با ... مالي بگيريم ! ! بگذريم ...
    يعني واقعا خبر نداشتي ؟ عجبا ! نا سلامتني واسه تيم زحمت كشيده بودي و واسه تيمت وزنه ميزدي ! ! !
    متاسفم هنوزم هنوزه آسيب ديدگيت ولت نميكنه. والله منم تو خدمت وضعم بهتر نيست !
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    راستيييييييييييي تيم ما قهرمان شد ! ارسلان لاهيجان ...
    راستي حالا كه خبري بهت نميدن خودم بهت بگم كه مسابقات پاورليفتينگ قهرماني گيلان بزرگسالان نيمه اول شهريور برگزار ميشه !
    Last edited by lahij_web; 27-07-2006 at 19:26.

  7. #67
    Super Moderator Shahin King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    محل سكونت
    گیلان
    پست ها
    6,795

    11 استاد محمد نوری

    محمد نوري

    متولد 1308-فارغ التحصيل از هنرستان تاتر؛ و زبان و ادبيات انگليسي از دانشگاه تهران و مباني تاتر از دانشکدهء علوم اجتماعي - آواز را نزد خانم باغچه بان و تئوري موسيقي را نزد سيروس شهردار و فريدون فرزانه_ اساتيد هنرستان عالي موسيقي _فراگرفت و شيوهء آواز خودرا متاثر از بافت و غناي زخما هاي اساتيدي چونحسين اصلاني ، ناصر حسيني و محمد سرير مي داند.
    دههء بيست، دوران آغاز نوعي تفکر در شعر و موسيقي آوازي دز ميان مردم ايران، به ويژه نسل جوان بود که بخشي را مي توان متاثر از نشر و پخش وسيع تر موسيقي علمي و آثار فورکلور کشورهاي مختلف جهان از طريق راديو و صفحات گرامافون دانست."محمد نوري" در همين سالها _سنين نوجواني_ با خواندن اشعار نويني که بر روي نغمه هاي روز مغرب زمين و برخي قطعات کلاسيکِ آوازي سروده شده بود،کار خواندگي را آغاز کرد. او طي سالهاي بعد با تکيه به تحصيلات هنرستاني و دانشگاهي خود توانست هويت مستقلي به اين انديشه و گرايش ببخشد و با اجراي آثار اساتيدي که قبلا ذکر آنها رفت، فضاي متفکر انه اي به گونهءآوازي خويش بخشيد. آوازهاي اين استاد طي پنج دهي در ميان سه نسل، شان و اعتبار ويژه اي کسب نموده است.اين هنرمند در حاشيهء سالهاي پرتلاش، با اجراي بيش از سيصد قطعهء آوازي ، تقرير و ترجمهء مقالات و سرودن اشعاري از ترانه هاي ماندگار ، بيش از پيش خودرا در دل مردم اين مرزو بوم جا کرد.او اخيرا چند اجرا به نفع بيماران خاص داشت.
    صداي او براي نسل گذشته ياد آور لحظه هاي خوب و مهربانهيهاي سرشار و براي نسل امروز، آفرينندهء شيرينترين خاطرات است.

  8. #68
    Super VIP Mehran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    -• برنابلا
    پست ها
    11,405

    12

    سلام...

    اینم آهنگ گيلان جان از آلبوم آوازهای سرزمین خورشید از استاد نوری

    تقدیم به همه گیلکی های عزیز به ویژه استاد کینگ

    امیدوارم خوشتون بیاد...

    اگه متنش مشکل داره به بزرگی خودتون ببخشید. متنش کار دوستم

    گیلان جان گیلان اوی گیلان - تاج سره خوشگلان
    چی خوش و خرم رو داری - بری دل جه خوبان
    جور سبزه پیرهن داری جیر آبی دامن داری
    با اه سبز و آبی ایسی آفتابی به دوران
    آه چه جانانه هم خانه داره می دیل
    گیلان جان تی گیل گل واکود
    تی خورشید اه سنبل چاکود تی گلاب می شینه
    می گل وآب تی شینه گیلان جان اوی گیلان جان
    مبادا تی روشن کلان اوی گیلان جان خاموش ببه
    مبادا تی شیرین نامه هیچکس ته فراموشش ببه
    گیلان جان به گیلان باموم بهار در زمستان باموم
    بی مهری نداره همیشه بهاره گیلان جان اوی گیلان جان

    با تشکر مهران...

  9. #69
    کـاربـر بـاسـابـقـه Wisdom's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    テヘラン
    پست ها
    2,738

    پيش فرض

    چند تا عكس كه از جنگل هاي مازندران و گيلان انداختم
    البته يك دونه اش فقط براي مازندران هستش بقيه براي گيلان ، ديار بي خزان هستش

    چون نظم صفحه به هم ميخورد فقط ليتك گذاشتم
    عكس هاي زيباي هستش به ديدنش مي ارزه ، حجم تصاوير رو هم كم كردم كه سريع تر لود بشه
    فقط به نيت اين تاپيك انداختم

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  10. #70
    Super Moderator Shahin King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    محل سكونت
    گیلان
    پست ها
    6,795

    11 ديلمان، زادگاه موسيقی گيلان

    »» 1

    پیش از انکه به شرح حال هنرمندان منطقه دیلمان پرداخته شود لازم است ا بتدا درباره ی سازهای منطقه و آنگاه قطعات وملودیها ی به یاد مانده سخنی به اختصار گفته شود.

    سازهای رایج در منطقه دیلمان عبارتند از:

    1- سرنا- اکثر هنرمندان منطقه به این ساز آشنایی داشته وخود نیز سازنده آن بوده یا هستند.

    2- کمانچه- استادانی بوده اند که کمانچه می ساختند وخود نیز نوازنده آن بوده اند.

    3- تار- از سازهایی است که اندک افراد به آن آشنایی دارند و می نوازند.

    4- نی - اکثر مردم دیلمان بویژه کوهپایه های اطراف به این ساز آشنایی داشته ودارند.تا چند سال پیش *نی* به عنوان یک وسیله موسیقی ساده ورایج در اکثر خانه ها وجود داشته ودیلمانیها در اوقات مختلف از روی تفنن وبرای دل خود هم که شده با آن می نواختند.

    5- نقاره – از سازهایی است که همراه سرنا بوده ودر ملودیهای شاد از آن استفاده می شد.

    6- ضرب

    7- دف

    اما در مورد قطعات وملودیهای خاص منطقه که دارای قدمت زیاد بوده و از هنرمندان گذشته و معاصر به یادگار مانده است باید گفت که ملودیهای کوهستانهای گیلان بویژه دیلمان و نواحی گالش نشین آن از قدمت و اصالت خاصی بر خوردار بوده ودارای گوشه ها ونغمه های مخصوصی با نامهای مختلف که بصورت بکر وتغییر نیافته باقی مانده است. بیشتر هنرمندان صاحب نام این نواحی با آن آشنایی کامل داشته ودر تفکیک قطعات نهایت مهارت و ظرافت را به خرج می دهند.

    1- گلنکشی – قطعه زیبایی است که به مایه دشتی نزدیک می باشد.این قطعه سالهاست که به همین نام باقی مانده وهنر مندان سرنا زن به خوبی آن را می نوازند.لازم به توضیح است که گلنکش نام روستایی است در غرب دیلمان.

    2- شرفشاهی - قطعه ای است نزدیک به مایه افشاری که در تمام گیلان مشهور است.

    3- ولگ سری – قطعه ای است نزدیک به مایه دشتی وبسیار موزون وشاد که یادآور بهار فصل نشاط و نوید بخش شکوفایی گل و زدن جوانه وبرگ است واز همین رو به ولگ سری مشهور است.

    4- ولگ ریزی – قطعه ای است نزدیک به مایه دشتی که بیشتر حالت حزن واندوه دارد و یادآور ایام محزون و غم گرفته پاییزی است.

    5- جلو نی – قطعه ای است نزدیک به مایه دشتی که بیشتر در هنگام عروسی از آن استفاده می شود. هنگامیکه عروس را به قصد بردن خانه داماد حرکت می دهند هنرمندان سرنا زن به طرز زیبایی این قطعه را می نوازند.

    6- زرده ملیجک- قطعه ای است در مایه دشتی . زرده ملیجک به زبان گیلکی یعنی گنجشک زرد وجه تسمیه قطعه فوق به خاطر این است که گنجشکی در نواحی دیلمان است که رنگ پرهای آن زرد بوده و به طرز آهنگینی در آسمان پرواز می کند و می خواند. تشابه این امر علت نامگذاری این قطعه معروف شده است .

    7- گوسند دخان- قطعه ای است در مایه دشتی که چو پانان هنگام فرا خوانی گوسفندان آن را می نوازند.

    8- گوسند هگردان – هگردان در لغت گیلکی به معنی برگردان است . هنگامیکه گوسفندان برای خوردن آب می روند چوپانان قطعه ی فوق را می نوازندو جالب اینکه گوسفندان با نوای نی آب را با لذت بیشتری می خورند.

    9- آبکناری- قطعه کوچکی است که به دفعات در ابتدا و انتهای کار نوازندگان سرنا نواخته می شد.

    10- گله ری- قطعه ای است یکنواخت و مشکل که هنر مندان معدودی می توانستند آن را با ساز بنوازند.تا آنجا که من به یاد دارم جز استاد غلامعلی فلاحتکار کسی دیگر نمی توانسته آن را بنوازد. امیدوارم هنرمندان دیگری نیز باشند که این قطعه را بنوازند و من موفق به دیدارشان شده وکارشان را ضبط کنم تا ترکیب این قطعه از بین نرود..............................

    »» 2

    استاد اکبر خان صادقی- معروف به اکبر تارچی یکی از نامداران موسیقی بوده ومقام والایی در هنر گیلان دارد.اکبر خان تار می نواخته وهمه چیز او در سازش خلاصه می شد. به روایتی دیگر ساز او همسر و معشوق و همه چیز زندگی او بوده است.چنانکه تا آخر عمر همسری انتخاب نکردو سرانجام در یکی از روستاهای دیلمان بدرود حیات گفت. اکبر خان مردی منزوی بود آن طور که روایت می کننددر هیچ محفلی تمایل به نواختن ساز نداشته است. اکثر اوقات با خود خلوت می کرد و برای دل خود ساز می زد. مسافرتهای او محدود به همان نواحی کوهستانی گیلان بود. تمام زندگی اکبر خان یک ساک دستی و تار او بوده است که همیشه با خود همراه داشت.

    هنگامیکه هنرمند بزرگ و ارجمند –استاد صبا- برای تاسیس هنرستان موسیقی به گیلان می آید طی اقامت خود در گیلان به جمع آوری آواها و ملودیهای این سرزمین می پردازد . اودر این راه با شخصی به نام محمد رضا پرتوی آشنا می شود واز او راجع به هنرمندان دیلمان اطلاعات زیادی کسب می کند . محمد رضا پرتوی دو نفر را به او معرفی می کند که یکی اکبر خان تارچی ودیگر استاد غلامعلی فلاحتکار بوده اند.

    استاد صبا طی نامه ای از اکبر خان دعوت می کند که با هم ملاقات کرده واز نزدیک آشنا شوند ولی اکبر خان راضی به ملاقات با صبا نمی شود . استاد صبا تمایل زیادی نشان می دهد که با این هنرمندان از نزدیک آشنا شده وآنها را ببیند .زمینه سفر مهیا می گردد واستاد صبا به منطقه دیلمان که محل سکونت اکبر خان بود می رود.

    بعد از طی مسافتی طولانی وراهی دشوار از طریق کوهها به*اسبیلی* روستای محل اقامت اکبر خان می رسند. طی چند روز اقامت در اسبیلی استاد تلاش زیادی می کند تا اکبر خان را ملاقات کند که اکبر خان راضی نمی شود. استاد صبا از این جریان خیلی ناراحت ودلگیر می شود. در یکی از شبها صدای سازی سکوت شب را می شکند و به گوش استاد صبا می رساند . این شبی بود که اکبر خان اورسی دکانی را که در آنجا به سر می برد بالا زده و در نور مهتاب شروع به نواختن ساز خود کرده بود . توضیح اینکه *اورسی* پنجره ای هلالی شکل و متحرک است و اغلب مغازه های قدیمی اسبیلی از این نوع در دارند.

    استاد صبا خود را به نزدیکی او می رساند ومدتی به صدای ساز اکبر خان گوش می دهد وچون دیگر تحمل ماندن نداشت بی اختیار به جلو رفته واکبر خان را در آغوش می گیرد ولی اکبر خان با خونسردی سازش را بر میدارد واز دکان بیرون می آید. استاد هر چه تلاش می کند که او را نگهدارد وبا او به صحبت بنشیند موفق نمی شود. اکبر خان در جواب فقط این جمله را می گویداگر هنرمند خوبی هستی می ماندی که آهنگ من تمام شود آنگاه مرا در آغوش می گرفتی . اکنون حال من دگر گون است . استاد در جوابش می گوید دیگر جای آن نیست که هنر مندی چنین باشی ونخواهی که هنرت عرضه گردد.در همین گفت و شنودها بود که اکبر خان را راضی می کندو با هم به صحبت می نشینند. اکبر خان سه شرط برای استاد تعیین می کند: " آول آنچه را که می نوازم به نام دیلمان ثبت کنی . دوم آنچه را که می نوازم بدون هیچ تغییری برایم بزنی وضبط و ثبت نمایی. سوم زنگ شتر را در هنگام مرگ من هر کجا که هستی بیایی وبرایم بنوازی ." گویند اکبر خان زنگ شتر را که به "شترزنگ " معروف است بسیار دوست داشت و اکثر اوقات می نواخته تا جایی که با تار به خواب می رفت.

    استاد صبا سه شرط او را قبول نموده و قرار می گذارند که فردا در منزل پرتوی با یکدیگر ملاقات نمایند. فردای آن روز اکبر خان می آید وبا هم می نشینند . استاد اکبر خان شروع به زدن تار می کند واستاد صبا سراپا گوش می شود وبعد از چند لحظه شروع به جمع آوری و تنظیم کارها ونوشتن نت می کند. اکبر خان در پایان از استاد صبا می خواهد قطعات را که تنظیم نموده برای او بنوازد . استاد صبا ضمن لبخندی ویلون خود را به دست می گیرد وشروع به زدن قطعات مربوط می کند.

    اکبرخان تارچی را باید به حق یکی از هنرمندان خوب ومتعهد منطقه دانست که تا این حد به اصالت موسیقی خود علاقمند بود. شرط گذاشتن او خود گواه این مطلب است.

    استاد صبا بعد از اقامتی کوتاه که در منطقه دیلمان داشت تلاش زیادی می کند که اکبر خان را همراه خود به رشت برده تا بتواند شاگردانی تعلیم داده از خود به یادگار گذارد ولی اکبر خان موافقت نمی کند. بعد از مدتی استاد صبا صفحاتی تهیه نموده و با خود همراه می آورد وضمن دیداری که با اکبر خان داشت صفحات را بر روی گرامافون گذاشته و برای او پخش می کند. تا مدتی که استاد صبا در گیلان بود همواره به دیدار اکبر خان می آمد.

    مدت زمانی طول نمی کشد که حال اکبر خان دگرگون شده در بستر بیماری می افتد و مشتاقانه استاد صبا را طلب می کند که بیاید وبه عهد خود وفا نماید. آنزمان استاد صبا در گیلان نبود. به هر صورت ممکن استاد را از جریان امر مطلع کرده و استاد صبا به هر زحمتی خود را به اکبر خان می رساند. هنگامیکه اکبر خان صبا را می بیند با آه بلندی می گوید بیا که چشم من مدتها در انتظار توست سازت را بردار و روحم را از تن جدا کن .

    آنگاه استاد صبا شروع به نواختن "شتر زنگ " می کند . اشک از چشمان اکبر خان سرازیر می شود. استاد صبا متاثر از حالت اکبر خان آنقدر شتر زنگ را می نوازد که اکبر خان به خواب ابدی فرو می رود و شمع وجود او خاموش می گردد.

    تار اکبر خان که بسیار باارزش بود به دست برادرش عزیز خان می افتد و او نیز که آشنایی با تار داشت تا زمان حیات خود آن را حفظ کرد و با آن می نواخت.

    »» 3

    استاد غلامعلی فلاحتکار- از دیگر هنرمندان موسیقی اصیل گیلان که در حوزه کوهستانی جنوب گیلان مقام ومنزلتی دارد استاد غلامعلی فلاحتکار است . او سرنا و کمانچه را بسیار خوب می نواخته است. وی در خانواده ای هنرمند پرورش یافته پدر وپدربزرگ او نیز اهل هنر و موسیقی بودند.

    استاد غلامعلی جزو اولین کسانی بوده که با استاد صبا آشنا شده و گوشه ها و قطعات را برایش نواخته است. او در نواختن سرنا بسیار ماهر بود و اکثر ردیفهای ایرانی را با ظرافت خاصی با این ساز می نواخت. چنانکه خود تعریف می کرد استاد صبا به تبحر او در سرنا تکیه زیاد داشت و او را در فن نوازندگی سرنا کم نظیر می دانست. استاد غلامعلی به اکثر سازهای منطقه آشنایی داشت. او ابتدا نی می نواخت بعد به سرنا و پس از آن به کمانچه روی آورد.

    او در سنی نبود که بتواند ساز بزند ولی چون از کم توجهی هنرمندانی که قطعات اصیل را با تغییرات وناقص می نواختند دلگیر ومعذب بود سعی داشت با حرکات دهان آن ملودیها را تفهیم نماید. قطعه*گله ری* را فقط از او شنیده ونام آن را نیز از ایشان یاد گرفته ام . استاد شاگردانی تعلیم داده که اکنون در قید حیات هستند.

    استاد غلامعلی با اکبر خان الفتی زیاد داشت و از کسانی بود که به هنگام مرگ وی در محل حضور داشته است. شرح خاطره ای که از اکبر خان گفته شد از او نقل شده است.

    استاد غلامعلی حدود 110 سال عمر کرد ودر تیر ماه 1353 بدرود حیات گفت.

    اکبر خان تاجانی – از دیگر هنرمندانی که در نواختن تار و کمانچه مهارتی داشت اکبر خان تاجانی معروف به اکبر کمانچه کش را می توان نام برد. او نیز در محافل و مجا لس شرکت نمی کرد . در شناخت موسیقی اصیل منطقه بسیار مهارت داشت واز هنرمندان بنام سیاهکل بود.

    استاد فیض الله انبار لویی - سرنا و کمانچه خوب می نواخت ودر ساختن این دو ساز نیز مهارتی فراوان داشت.

    شریف خان – از هنرمندان محبوبی بوده که سرنا و کمانچه می نواخت . او در ساختن سرنا مهارتی بی نظیر داشت. سازهایی را که او ساخته است هم اکنون در دست هنرمندان معاصر می باشد.

    استاد جلالی- از دیگر هنرمندانی که تار را نیکو می نواخته استاد جلالی بودکه اصلا اهل لاهیجان بوده وتابستانها در ییلاق دیلمان اقامت می کرد. من چندین بار به اتفاق مرحوم محمد ولی مظفری شاعر معروف گیلکی سرا با استاد جلالی ملاقات داشته ام و اطلاعاتی در زمینه موسیقی محل از ایشان کسب کرده ام. متاسفانه ایشان اکنون در قید حیات نیستند.

    علی مراد خان- از هنرمندان معروف دیلمان بوده است که سرنا را خوب می نواخت.

    کاس آقا چنحمی- از هنرمندان صاحب نام منطقه و معروف به کاسی بود.چنانکه تعریف می کنند او به سازش فوق العاده علاقمند ودر کار موسیقی بسیار ورزیده بود. اواخر عمر با اینکه تمام دندانهایش افتاده بود اما باز نی را به خوبی می نواخت.

    ابرار شاه نوری- از دیگر نوازندگان سرنا که در نواختن این ساز مهارتی بسزا دارد ابرار شاه نوری معروف به سیا برار است. او یکی از قدیمی ترین نوازندگان سرنا است واطلاعات زیادی در رشته خود وملودیهای منطقه دارد. بعد از استاد غلامعلی از معروفترین سرنا زنان صفحات دیلمان به شمار می رود .

    عزیز خوشحا ل – از دیگر نوازندگان سرنا عزیز خوشحال معروف به عزیز املشی است که اطلاعات زیادی در مورد موسیقی اصیل گیلان دارد.او از هنرمندان معاصر است.

    عزیز فلاحتکار – فرزند استاد غلامعلی فلاحتکار است . نواختن سرنا را پیش پدر آموخته و ساز استاد نیز هم اکنون نزد او می باشد.

    غلامحسن فلاحتکار- ایشان نیز سرنا می نوازند.

    نصرت الله شاه نوری- از هنر مندان خوب منطقه ی دیلمان است که کمانچه می نوازد.او اکنون ساکن ییلاق دیلمان است و از شهرت خوبی بر خوردار است.

    عزیز عشقی بیجارپسی – از خوانندگان معروف منطقه دیلمان است که چندین قطعه و ملودی با صدای او به یادگار مانده است که از آن میان می توان قطعه معروف *اهن بوگو* را نام برد.

    لطیف خان کمانچه کش- از هنرمندان خوب منطقه بوده که در نواختن کمانچه مهارت داشت . لطیف خان اکنون در قید حیات نیست.

    ستار فلاحتکار راقم این سطور نیز با برخی از سازهای بومی منطقه از جمله نی آشنا است و به شهادت دوستان واهالی آن را خوب می نوازد.


    نویسنده »» ستار فلاحتكار

    با تشکر از دوستان وبلاگ » گیلان زاکان

    قربان شما : شاهین کینگ

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •