عزیزان هنوز داستان تموم نشده...اما متشکرم همبوط جان نکات جالبی بود شاید در قسمت آخر برای بعضی هاش
جواب پیدا کردی اگر نه که خودم سعی می کنم جواب بدم
عزیزان هنوز داستان تموم نشده...اما متشکرم همبوط جان نکات جالبی بود شاید در قسمت آخر برای بعضی هاش
جواب پیدا کردی اگر نه که خودم سعی می کنم جواب بدم
وای مرسی.فکر کردم تموم شده می خواستم یه چیزی بهت بگم چون من و تو خماری گذاشتی
بابا بقیه داستان را بزار دوست دارم ببینم چی میشه تورو خدا زود بزارش
آخ جون چه خوب این قدر از این داستانها و رمانها که آخرشون تعلیق دارن لجم میگیره اگه قرار باشه آدم خودش آخر داستان رو تصمیم بگیره خیلی مسخره است هرچی خواستن کردن حالا ما باید اخرشو درست کنیم البته دور از جون شما
پس منتظر ادامه اش هستم
نه تو رو خرا وگرنه مكن ديوونه ميشم من عاشق اين رمان شرم![]()
![]()
تو رو خدا ادامشو بزاريد خواهش ميكنم بايد بگمتا حالا در مورد هيچي خواهش نكردم![]()
![]()
كي ادامه شو ميزاريد؟![]()
من طاقت ندارم بابا کجایی می خوام ببینم پرنس ویرجینیا دیرمی چی کار میکنن کاشکی انلاین بودی وداستان را می زاشتی
ولی خدا وکیلی تا حالا رمان به این باحالی نخونده بودم دمت گرم
دوست داري بقيه رو منتظر بزاري؟منم با اين موافقم![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)