دستی ز کرم به شانه ی ما نزدی
بالی به هوای دانه ی ما نزدی
دیری است دلم چشم براهت دارد
ای عشق ٬ سری به خانه ی ما نزدی.
دستی ز کرم به شانه ی ما نزدی
بالی به هوای دانه ی ما نزدی
دیری است دلم چشم براهت دارد
ای عشق ٬ سری به خانه ی ما نزدی.
مـــرا یک شــب تحمل کن که تا باور کنـی ای دوست ،
چگونـه با جنون خود مـدارا میکنم هـر شــب!
نمي بخشمت....
بخاطر تمام خنده هايي كه از صورتم گرفتي....
بخاطر تمام غمهايي كه بر صورتم نشاندي .....
نمي بخشمت .....
بخاطر دلي كه برايم شكستي
تـَمـــــ ــــ ـامـِ
دلــتنگی هایـَم را جَمع کـَرده ام ..
زیر ِ بَغَــل زده ام
و مُـنتظـِـــــ ـــــ ــرَم ..
تــــو بیــــآیی..
در آن نفس که بمیــــرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
Last edited by Help118; 11-05-2011 at 23:27.
رنگ مهتاب نیود
رنگ شب بود و سکوت.......
که گره های ترک خورده عشق
که روی تابوت زمان نقش بستند
من نتوانستم گره ها را باز کنم.......
همیشه میگفت " تو " نیمه گمشده منی . . .
وقتی ترکم کرد فهمیدم که از شوق پیدا کردن نیمه گمشده اش خودش را گم کرده است . . . !
با گفتن یک
" عزیزم جایت خالیست ! "
نه جای من پر می شود
و نه از عمق شادی هایت کمتر !
فقط ...
دل خوش می شوم که هنوز ،
بود و نبودم برایت مهم است
دوستَـــتْ دارَم به اضافهــــ ی ِ سه نُقطـــه!
تا بــِـ ــ ـدانی
مـَن و دوستتْ دارم هایـَم ٬
اِمـتــداد داریــــ م در تـــو تا همیشــــه
مثل ِ همین سـِ نقطه . . .
داستان من و معشوق مرا پایان نیست
هرچه آغــــاز نــــدارد نـــــپذیرد انــجام
حافظ
Last edited by Help118; 11-05-2011 at 23:24.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)