آقا من یه لحظه قات زدم!![]()
این پستو بیخیال شید و با "و" magmagf ادامه بدید. (ولی شعرو پاک نمی کنم)
تا مگر شیشه این کاخ به هم درشکند
تا مگر ولوله افتد به دل قصر سکوت
دست در حسرت سنگ
سنگ در آرزوی پرواز است
از حمید مصدق
آقا من یه لحظه قات زدم!![]()
این پستو بیخیال شید و با "و" magmagf ادامه بدید. (ولی شعرو پاک نمی کنم)
تا مگر شیشه این کاخ به هم درشکند
تا مگر ولوله افتد به دل قصر سکوت
دست در حسرت سنگ
سنگ در آرزوی پرواز است
از حمید مصدق
Last edited by hamidreza_buddy; 24-02-2007 at 22:52.
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــ
Last edited by magmagf; 24-02-2007 at 23:02.
نه مث اینکه امروز من یه چیزیم میشه!
Last edited by hamidreza_buddy; 24-02-2007 at 23:08.
در شبِ من خندۀ خورشید باش
افتابِ ظلمتی تردید باش
ای همایِ پر فشان در اوج ها
سایۀ عشقِ منی جاوید باش
ای صبوحی بخشِ می خوارانِ عشق!
در شبانِ غم صباحِ عید باش
اسمانِ آرزوهای مرا
روشنای خندۀ ناهید باش
با خیالت خلوتی آراستم
خود بیا و ساغرِ آمّید باش.
شاید اگر شعرهایم را خوانده بودی
شاید اگر ورق های خیس از اوار این همه غم را میدیدی
شاید اگر دستان جوان اما لرزانم را میدیدی
شاید اگر تصویر خیس خود را در قاب چشمانم میدیدی
شاید اگر هق هق شبانه ام را میشنیدی
شاید اگر باورم را باور داشتی
شاید اگر......
می امدی
از پشت پرچین های جدایی
از پشت نقطه چین فاصله
از جاده های بی بازگشت
از..........
و من
گوری که با دستانم زیر درخت بید کنده ام را
دوباره پر میکردم...
من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه!
چه کرد با دل من آن نگاه شیرین، آه!
مدام پیش نگاهی، مدام پیش نگاه!
کدام نشاه دویده ست از تو در تن من؟
که ذره های وجودم تو را که می بینند،
به رقص می آیند،
سرود می خوانند!
در كشوي ميز را باز ميكنم
يك جعبه ي كوچك شيشه اي
طعم شكلات را دوست دارم.
شكلاتهاي روي ميز نگاهم ميكنند.
- در حسرت خورده شدن
آنها هم فهميدند نميخورمشان
-- برايم ضرر دارند.
دل ساده
برگرد و در ازای یک حبه کشک سیاه شور
گنجشک ها را
از دور و بر شلتوک ها کیش کن
که قند شهر
دروغی بیش نبوده است
از حسین پناهی
بیچاره پناهی!
مثل اینکه تو بچگی به این بیچاره یه حبه کشک می دادن تا یه روز از مزرعه محافظت کنه!
Last edited by hamidreza_buddy; 24-02-2007 at 23:14.
من می روم ز کوی تو و دل نمی رود
این زورقِ شکسته ز ساحل نمی رود
گویند دل ز عشقِ تو بر گیرم، ای دریغ
کاری که خود ز دستِ من و دل نمی رود!
گر بی تو سوی کعبه رود کاروانِ ما
پیداست ان که جز رهِ باطل نمی رود
در جست و جوی روی تو هرگز نگاهِ من
بی کاروانِ اشک ز منزل نمی رود.
خاموش نیستم که چو طوطی و آینه
آن روی روشنم ز مقابل نمی رود.
دو قطره خون به جای می ماند
از دلی اندازه کله مورچه
مگس می ميرد
هيچ اتفاق مهمی نمی افتد و زندگی در مدار صفر درجه اش می چرخد !
بعضی آدم ها شبيه مگسند
منتها هيچوقت پرواز نمی کنند
از عشق بازی چيزی حاليشان نمی شود
و حتی دلی اندازه کله مورچه هم ندارند
فقط مزاحمند
و با نبودنشان , هيچ اتفاق مهمی نمی افتد و حتی زندگی راحت تر بر مدار صفر درجه اش می چرخد
فقط بدی اش اين است که
هيچ مگس کشی اندازه هيکل اين آدم ها نيست
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)