تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 691 از 2734 اولاول ... 19159164168168768868969069169269369469570174179111911691 ... آخرآخر
نمايش نتايج 6,901 به 6,910 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #6901
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    فعلا این دنیا
    پست ها
    106

    پيش فرض

    یارب به که شاید گفت این نکته که در عالم
    رخساره به کس ننمود آن شاهد هر جایی

  2. #6902
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    يونجه زاري سر راه
    بعد جاليز خيار ‚ بوته هاي گل رنگ
    و فراموشي خاك
    لب آبي
    گيوه ها را كندم و نشستم پاها در آب
    من چه سبزم امروز
    و چه اندازه تنم هوشيار است
    نكند اندوهي ‚ سر رسد از پس كوه
    چه كسي پشت درختان است ؟

  3. #6903
    آخر فروم باز hamidreza_buddy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2004
    محل سكونت
    شریف
    پست ها
    1,167

    پيش فرض

    تن تو کوه دماوند است
    با غرورش تا عرش
    دشنه ی دژخیمان نتواند هرگز
    ماری افتد از پشت
    تن تو دنیای از چشم است
    تن تو جنگل بیداری هاست
    هم چنان پابرجا
    که قیامت
    ندارد قدرت
    خواب را خاک کند در چشمت

    از خسرو گلسرخی

  4. #6904
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    ترانه های سفر را
    در باغ های سوخته می خوانند
    با من که در بهار خزانم قصه های فراوانی ست
    با من که زخم های فراوانی
    بر گرده ام به طعنه دهان باز کرده اند
    هر قصه یک ترانه
    هر ترانه خاطره ای دیگر
    هر عشق یک ترانه ی بیدار است
    در خامشی حضورم ، حرف مرا بفهم
    یا برای عشق ، زبانی تازه پیدا کن
    تا درد مشترک
    زبان مشترکمان باشد
    حرف مرا بفهم و مرابشنو
    این من نه ،‌ آن من دیگر
    آنکس که پنجره ی چشم های من او را
    کهنه ترین قاب است
    از پشت پنجره ی زندان
    حرف مرا بفهم
    که فریاد تمامی زندانیان
    در تمامی اعصار است
    در گیر و دار قتل عام کبوترها
    در سوگ شاخه های تکه تکه ی زیتون
    وقتی که از دل جوان ترین جوانه های عاشق باغ ماه
    بر مسلخ همیشگی انسان
    در لحظه ی شکفتن فریاد
    باران سرخی از ستاره سرازیر است
    آن سان که هر ستاره دلیل شرمساری خورشید های بسیاری
    از برآمدنشان است
    تو گریه می کنی
    از عمق آشنای جنگل چشمانت
    از عمق جنگلی که در آن پاییز ، در غروب به بغض نشسته
    باران بی دریغ اشک تو می بارد
    تا عطر خیس جنگل پاییز
    در من هوای گریه برانگیزد
    آنگاه از چشم ذهن من
    شعری بسان گریه فرو ریزد
    من شعر می نویسم
    تو با ترانه های عاشق من ، عاشق
    تو با ترانه های تشنه ی من دریا
    بر پنج خط ساز سفر ،‌ زخمه می شوی
    تو گریه می کنی
    تو لحظه های شعر مرا ،‌ در خویش تجربه کرده
    یعنی مرا در بدترین و بهترین دقایق بودن تکرار می کنی
    یا با ترانآهای من بر لب
    به رویا رویی جلادان به مسلخ خویش می شتابی
    یعنی که با منی
    دیروز
    امروز
    تا هنوز و همیشه
    ایا زبان متشرک این نیست ؟
    آن زبان تازه که می گفتم ؟
    ایا زبان مشترک این نیست ؟




    ...

  5. #6905
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تنهایی کویری ما آسان نیست .
    دستت درآستانه پیوستن می لرزد ،
    زنهار !
    تنهایی کویری ما آسان نیست .
    تنهایی کویری ما
    - این راستای نور وغرور ،این گشادگی عریان –
    آسان نیست .

  6. #6906
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    فعلا این دنیا
    پست ها
    106

    پيش فرض

    تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن داد
    خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است

  7. #6907
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تا کی به خون اسایی
    این تن خزان توست
    با دل چرا خزانی
    در نافله ی عشقم
    هر شب به تو میخندم
    چون راز قنودش تو ندانی
    که ورد است مرا دعایی
    عشقم به زوال نیایی

  8. #6908
    آخر فروم باز hamidreza_buddy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2004
    محل سكونت
    شریف
    پست ها
    1,167

    پيش فرض

    آخیش ت تموم شد!

    یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
    نیست یاری که مرا یاد کند
    دیده ام خیره به ره ماند و نداد
    نامه ای تا دل من شاد کند
    خود ندانم چه خطایی کردم
    که ز من رشته الفت بگسست
    در دلش جایی اگر بود مرا
    پس چرا دیده ز دیدارم بست

    فروغ

    ولی باز شروع شد.

  9. #6909
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تا بدونه عاشقشي مي ره و پيدا نمي شه
    مي گي مي خوام ببينمت مي گه نه حالا نمي شه
    با هديه ي تولدش مي خواي يه جوري ببينيش
    مي خواي يه جوري بفرستی ببخشيد اما نمي شه
    ضرب المثل دروغ مي گه
    نه ... دل به دل را نداره
    عاشق و طردش مي كنن
    تو هيچ دلي جا نداره



    جدی امروز روز " ت " بود

  10. #6910
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان
    نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین
    درختان اسکلتهای بلور آجین
    زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه
    غبار آلوده مهر و ماه
    زمستان است

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •