تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 69 از 433 اولاول ... 195965666768697071727379119169 ... آخرآخر
نمايش نتايج 681 به 690 از 4326

نام تاپيک: حالات و احوالات کنونی خود را با شعر/نثر بیان کنید [محدودیت: 2 پست در هر روز]

  1. #681
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض



    هر بار که نامت را می برند دیواری در دلم فرو می ریزد ...

  2. 9 کاربر از Miss Artemis بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #682
    حـــــرفـه ای M3HRD@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    دالان ســـبز WEb►ByNvAyAn.BlOgFa.CoM
    پست ها
    3,446

    پيش فرض

    آدم ساده
    آدمهای ساده را دوست دارم. همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند.

    همان ها که برای همه لبخند دارند. همان ها که همیشه هستند، برای همه هستند.

    آدمهای ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعتها تماشا کرد؛ عمرشان کوتاه است.

    بسکه هر کسی از راه می رسد یا ازشان سوءاستفاده می کند یا زمینشان میزند یا درس ساده نبودن بهشان می دهد.

    آدم های ساده را دوست دارم. بوی ناب “آدم” می دهند.

  4. 7 کاربر از M3HRD@D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #683
    داره خودمونی میشه M A H M O U D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2010
    پست ها
    22

    پيش فرض

    گفتی: دوستت دارم، تا روز قیامت ...


    چه زود قیامت شد ...

  6. 4 کاربر از M A H M O U D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #684
    آخر فروم باز rosenegarin13's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    1,419

    پيش فرض

    انسانی را در خود کشتم
    انسانی را در خود زادم

    و در سکوتِ دردبارِ خود مرگ و زندگی را شناختم.
    اما میانِ این هر دو، لنگرِ پُررفت‌وآمدِ دردی بیش نبودم:
    دردِ مقطعِ روحی
    که شقاوت‌های نادانی‌اش ازهم‌دریده است...
    تنها
    هنگامی که خاطره‌ات را می‌بوسم در می‌یابم دیری‌ست که مرده‌ام
    چرا که لبانِ خود را از پیشانیِ خاطره‌ی تو سردتر می‌یابم. ــ
    از پیشانیِ خاطره‌ی تو
    ای یار!
    ای شاخه‌ی جدا مانده‌ی من!

    احمد شاملو

  8. 9 کاربر از rosenegarin13 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #685

    پيش فرض


    دارکوب بی وقفه
    در سینه تنگم
    پی چه میگردی
    عشق یا اندوه...؟
    من از جدال زندگی باز می گردم
    و پاییز بازیگوش
    باید بداند
    درختی که بر لبه دنیا ایستاده
    تکیه گاه مطمینی نیست

  10. 10 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #686
    آخر فروم باز Scary Feelings's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    دور از خودم تا جایی که امکان داره
    پست ها
    3,370

    پيش فرض

    کاش از اول میفهمیدم تو مغروری

    کاش میدونستم از دنیای من دوری

    کاش آروم آروم از قلب من میرفتی

    چه دروغهای شیرینی تو به من میگفتی

    من که عاشق بودم تو نفهمیدی

    با تو صادق بودم تو نفهمیدی

  12. 3 کاربر از Scary Feelings بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #687
    حـــــرفـه ای M3HRD@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    دالان ســـبز WEb►ByNvAyAn.BlOgFa.CoM
    پست ها
    3,446

    پيش فرض

    لحظه های کاغذی

    خسته ام از آرزوها ، آرزوهاي شعاري

    شوق پرواز مجازي ، بالهاي استعاري

    لحظه هاي کاغذي را، روز و شب تکرار کردن

    خاطرات بايگاني،زندگي هاي اداري

    آفتاب زرد و غمگين ، پله هاي رو به پايين

    سقفهاي سرد و سنگين ، آسمانهاي اجاري

    با نگاهي سر شکسته،چشمهايي پينه بسته

    خسته از درهاي بسته، خسته از چشم انتظاري

    صندلي هاي خميده،ميزهاي صف کشيده

    خنده هاي لب پريده ، گريه هاي اختياري

    عصر جدول هاي خالي، پارک هاي اين حوالي

    پرسه هاي بي خيالي، نيمکت هاي خماري

    رو نوشت روزها را،روي هم سنجاق کردم:

    شنبه هاي بي پناهي ، جمعه هاي بي قراري

    عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوها

    خاک خواهد بست روزي ، باد خواهد برد باري

    روي ميز خالي من، صفحه ي باز حوادث

    در ستون تسليتها ، نامي از ما يادگاري


  14. 2 کاربر از M3HRD@D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #688
    داره خودمونی میشه Gharibane's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    محل سكونت
    در به در تر از باد زيستم در سرزميني كه گياهي در آن نميرو
    پست ها
    97

    پيش فرض

    قاصدک هان چه خبر آوردی ؟
    از کجا وز که خبر آوردی ؟
    خوش خبر باشی اما اما
    گرد بام و در من
    بی ثمر می گردی
    . . .

    انتظار خبری نیست مرا
    نه ز یاری نه ز دیّار و دیاری باري
    برو آنجا که بود چشمي و گوشی با کس
    برو آنجا که تو را منتظرند
    ...

    قاصدک
    ....

    دست بردار ازین در وطن خویش غریب

  16. 4 کاربر از Gharibane بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #689
    اگه نباشه جاش خالی می مونه rahgozare tanha's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    موطن آدمی قلب کسانیست که دوستش دارند
    پست ها
    316

    پيش فرض من تو را به كسي هديه مي دهم ...

    من تو را به کسی هدیه می دهم که از من عاشق تر باشد و از من برای تو مهربان تر.

    من تو را به کسی هدیه می دهم که صدای تو را از دور، در خشم، در مهربانی،

    در دلتنگی، در خستگی، در هزار همهمه ی دنیا، یکه و تنها بشناسد.


    من تو را به کسی هدیه می دهم که راز معصومیت

    گل مریم و تمام سخاوت های


    عاشقانه این دل معصوم دریایی را بداند؛ و ترنم دلپذیر هر آهنگ، هر نجوای



    کوچک، برایش یک خاطره باشد.



    او باید از نگاه سبز تو تشخیص بدهد که امروز هوای دلت آفتابی است؛ یا آن



    دلی که من برایش می میرم، سرد و بارانی است.




    ای.... ، ای بهانه ی زنده بودنم؛ من تو را به کسی هدیه می دهم که قلبش بعد



    از هزار بار دیدن تو، باز هم به دیوانگی و بی پروایی اولین نگاه من بتپد.



    همان طور عاشق، همان طور مبهوت و مبهم...



    تو را با دنیایی حسرت به او خواهم بخشید؛



    ولی آیا او از من عاشق تر و از من برای تو مهربان تر است؟ آیا او بیشتر از



    من برای تو گریسته است؟؟ نه... هرگز...هرگز



    ولی، تو در عین ناباوری، او را برگزیدی...



    می دانم... من دیر رسیدم...خیلی دیر...خیلی...



    یك بار دیگر بگذار بی ادعا اقرار كنم كه هر روز دلم برایت تنگ می شود.



    روزهایی که تو را نمی بینم، به آرزوهای خفته ام می اندیشم، به فاصله بین



    من و تو...



    Last edited by rahgozare tanha; 17-12-2010 at 16:32.

  18. 5 کاربر از rahgozare tanha بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #690
    اگه نباشه جاش خالی می مونه rahgozare tanha's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    موطن آدمی قلب کسانیست که دوستش دارند
    پست ها
    316

    پيش فرض

    از خانه بیرون می زنم اما کجا؟ امشب
    شاید تو می خواهی مرا در کوچه ها امشب
    پشت ستون سایه ها روی درخت شب
    می جویم اما نسیتی در هیچ جا امشب
    می دانم آري نیستی اما نمی دانم
    بیهوده می گردم بدنبالت چرا امشب ؟
    هر شب تو را بی جستجو می یافتم اما
    نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشب
    ها … سایه ای دیدم شبیهت نیست اما حیف
    ایکاش می دیدم به چشمانم خطا امشب
    هر شب صدای پای تو می آمد از هر چیز
    حتی ز برگی هم نمی آید صدا امشب
    امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه
    بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب
    گشتم تمام کوچه ها را یک نفس هم نیست
    شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب
    طاقت نمی آرم تو که می دانی از دیشب
    باید چه رنجی برده باشم بی تو تا امشب
    ای ماجرای شعر و شبهای جنون من
    آخر چگونه سرکنم بی ماجرا امشب...

  20. 2 کاربر از rahgozare tanha بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •