گفتيد خمير ! داغ دلمو تازه كرديد :
يه عكس از خميري كه جوراب به لامپ مي دوخت و .....
اينم عكس خميري كه از تو جامدادي بيرون ميومد :
![]()
گفتيد خمير ! داغ دلمو تازه كرديد :
يه عكس از خميري كه جوراب به لامپ مي دوخت و .....
اينم عكس خميري كه از تو جامدادي بيرون ميومد :
![]()
داستانگويي در تلويزيون:
سه استاد
نوشته: ديويد بروكمن
بخش بزرگي از صنعت تلويزيون امروزه كانالهاي كودكانه. شبكه هاي كارتون ترنر، ديزني، فوكس كودكان و دو كانال بي بي سي براي بچه هاست. مقدار زيادي كارتون در اين شبكه ها پخش ميشه و بسيار مورد علاقه بچه هاست. قابل تكراره و ارزون براي خريدن . ولي در گذشته نه چندان دور سه كانال محلي كمتر متكي به كارتون بودند.
"سرود كريسمس" داستان زيباييست اثر "چارلز ديكنس" كه در شبكه "آي تي وي" در دسامبر 1970 پخش شد . بدين ترتيب همكاري بين "جان ورسلي" هنرمند و "پال هانيمن" گوينده نوعي داستانگويي را شكل داد كه قبلأ بوسيله "كنت گراهام" در "the wind in the willows" شروع شده بود. در اين كارها هر نقاشي بسته به جزئياتي كه داشت مدتي نشون داده ميشد و دوربين روش حركت ميكرد.
براي "سرود كريسمس" كه برنامه اي يكساعته بود 150 نقاشي بوسيله "ورسلي" كشيده شد كه آخرين آن موقع فيلمبرداري هنوز خشك نشده بود و در طي همان يكساعت فيلمبرداري كشيده شده بود. اين كار توسط منتقدين يكي از جواهرهاي كريسمس آن سال لقب گرفت.
پروژه بعديشون "جزيره گنج" بود.ورسلي و هانيمن كشف كردند كه ثابت بودن نقاشي ها از ريتم داستان كلاسيك "رابرت لويي استيونس" كم نمي كنه.آماده سازي 350 نقاشي براي نمايش شش قسمتي در دسامبر 71 شروع شد. موفقيت اين كار باعث شد شبكه دو كار ديگه سفارش بده.( "little grey men" )
در ميانه ساخت پروژه بعدي "زمزمه گلاكن" پال هانيمن در سن 41 درگذشت. دراين زمان اين سبك به پايان موقتي رسيد.
چند سال بعد دو كار خلاقه ديگه در زمينه داستانگويي براي كودكان انجام شد: "storyteller" با بازي "جان هارت" و نوشته "آنتوني مينگليا" ( بيمار انگليسي - آقاي ريپلي با استعداد) و تهيه كنندگي "دانكن كنورسي" ( چهار عروسي و يك تشييع جنازه). در بي بي سي كاري مشترك بين انگلستان - روسيه بر اساس نمايشنامه هاي شكسپير در قسمتهاي 25 دقيقه اي آماده شد به كارگرداني "آيدا زيابليكووا" .
امروزه بيشتر از هر زمان برنامه هاي متنوع توليد ميشه. بعضي كانالهاي ديجيتال بيننده هاي كمي دارند. بعضي برنامه هاي فرموله و بي خاصيتند اگه نگيم بي ارزش. گرچه مجموعه هاي بزرگي هم توليد ميشن ولي در اقليتند.گفتيد زمزمه گلاگن دوباره احساساتي شدم :
البته بهش « ناقوس پيگ بورن » هم مي گفتند !
داستان در مورد آدم كوچولوهايي بود كه يه روز آب دهكده شان رو مي گيره. پنج نفرشون به عنوان قهرمان هاي ده ( يكيشون از همه درشت تر بود و لباسش هم سبز بود) انتخاب شدند تا برند و ناقوس جادويي رو پيدا كنند و با زدن اون دهكده رو به حال اول برگردونند.
توي مسير متوجه ميشند كه اين آب به خاطر سديه كه آدم بزرگ ها ساختند. به هر زحمتي بود اون سد رو خراب كردند. ناقوس رو هم توي يه غار توي دل كوه پيدا كردند و برگشتند به دهكده. دوتاشون زن بودند سه تاي ديگه هم مرد.
گوينده اش هم غلامعلي افشاريه بود.
همين يه عكس رو ازش پيدا كردم ؛ كسي عكس و اطلاعات ديگه اي داشت بذاره :
Last edited by Morteza4SN; 07-01-2008 at 06:36.
درسته!!
این اسمش پلاستو بود من عاشقش بودم
Last edited by Ar@m; 07-01-2008 at 08:15.
اين كار سال 1980 در 13 قسمت از شبكه بي بي سي پخش شده و نقاشش هم جان ورسلي بوده.
البته از كار قبليش نقاشيهايي هست ولي از اين...!؟![]()
کارتون خیلی قشنگی بود... دختره از یه جایی دیگه میومد تو زمین و به مردم کمک میکرد...
این کارتون رو دیگه فکر کنم همه یادشون باشه ، فکر کنم اسمش بچه های کوهستان بود
دوتا بچه خرس بودند که ماردشون رو شکارچیا کشته بودند .
پ.ن: Morteza4SN جان اینای که پیدا می کنی هیچ کدوم لینک دانلود ندارن ؟ یا اسم لاتین ؟
اگه اسم لاتینشون باشه احتمالا توی youtube بشه پیداشون کرد و لی با کیفیت بالا رو نمی ونم کجا میشه پیداش کرد ؟
Last edited by jooya; 08-01-2008 at 16:45.
آره ، يادمه ، تو اين چند ساله تكرار هم داشته و بعيد نيست دوباره نشون بدنش ؛ اسم خرسها جكي و جيل بود و بعد از كشته شدن مادرشون پسر يك سرخپوستي ازشون نگهداري مي كرد تا بزرگ بشن و ... جالبيش اين بود كه حرفهاي خرس ها رو هم مي فهميديم .... اسم كارتون هم فكر مي كنم « كوهستان تاراك » يا « بچه هاي كوهستان تاراك » يا يه همچين جيزي بود !
عكسش برا من نيومد يكي هم من مي ذارم :
اين عكس هايي كه بعضا من اينجا ميذارم از مجموعه عكس هايي است كه حاصل موج اين چند ساله در مورد كارتون هاي قديمي است و اكثرا هم با اسامي ايراني اونها شناخته مي شوند. براي ديدن اين كارتونها با كيفيت بالا بهترين راه اينه كه منتظر بمونيم تلويزيون خودمون دوباره پخششون كنه كه به نظر مي رسه كم كم دارن يه تكوني به آرشيوشون ميدن. و البته از اين نكته هم نبايد گذشت كه اين كارتونها با دوبله فارسي براي ما خاطره انگيزترند مگرنه كه لينك دانلود و ... زياد پيدا ميشه .
تــا بــعـــد
ای ول مرتضی جان آره اسمش " كوهستان تاراك" حالا یادم اومد ممنون .
این رو من هم خیلی تیره و تار یادم هست ، یه حالتی کمیک بود . ولی هیچ وقت آخرش رو یادم نیست که دیدم یا نه .البته بهش « ناقوس پيگ بورن » هم مي گفتند !
ماجراجویشون هم اینطور بود که اول تکی بود بعد که توی راه با چند نفر دیگه هم آشنا شد . که سر آخر شدند 5 نفر(البته فکر می کنم) .
یه چیزای هم از داستان گوش یادمه یه جای توی بیابون که بودند می گفت " هوای گرم و کشنده صبح و سرمای طاقت فرسای شب بیابان غیر قابل تحمل بود "
البته دقیقآ این نبود ولی مضمونش همین بود "دی"
یه جایی هم به یه عقرب یا خرچنگ بزرگ توی بیابون برخورد کردند .
ولی حیف اصلا قیافه شخصیتاش یادم نیست .
اسمش هم توی تلویزیون زمزمه گلاكن نبود به همون ناقوس پيگ بورن میشناختن .
خیلی جالب بود .
کارتون جکی و جیل خیلی بامزه بود..یادمه که دقیقا سال 1370 بود که پخش می شد....
اين گروه رو ساختم تا دوستداران رامکال توش جمع بشن
هر کي پايس عضو بشه:
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
Last edited by SajjadKAZ2003; 11-01-2008 at 09:22.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)