تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 68 از 720 اولاول ... 185864656667686970717278118168568 ... آخرآخر
نمايش نتايج 671 به 680 از 7196

نام تاپيک: ترجمه --------Translation 3

  1. #671
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2011
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    2,900

    پيش فرض

    I

    صلیبی که نمایان میکنی هیچوقت چنین سنگینی‌ای (باری) رو حس نکرده بود
    سلام، میبخشید. من بازهم به املای کلمه مشکوکم.
    The cross that you BEAR
    صلیبی که تو حمل میکنی...
    عیسی پیش از به صلیب کشده شدن، محبور شد که صلیبش را بر دوش بکشد.
    و این یه جورقول معروفه که ما همه بار گناهانمان را مثل صلیب بردوش میکشیم.

  2. این کاربر از saeediranzad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #672
    آخر فروم باز Sha7ab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    Airstrip One
    پست ها
    1,264

    پيش فرض

    سلام، میبخشید. من بازهم به املای کلمه مشکوکم.
    The cross that you BEAR
    صلیبی که تو حمل میکنی...
    عیسی پیش از به صلیب کشده شدن، محبور شد که صلیبش را بر دوش بکشد.
    و این یه جورقول معروفه که ما همه بار گناهانمان را مثل صلیب بردوش میکشیم.
    فکر کنم اینجا همون bare باشه. اگه اشتباه نکنم این جمله جزیی از متن یه لیریکسه.
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  4. این کاربر از Sha7ab بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #673
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2011
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    2,900

    پيش فرض

    فکر کنم اینجا همون bare باشه. اگه اشتباه نکنم این جمله جزیی از متن یه لیریکسه.
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    بله، درسته. رفتم دیدم. ولی بازهم احتمال غلط املایی را نمیشه نادیده گرفت.
    تلفظ هردو کلمه یکسانه و معنی به حمل کردن بیشتر میاد. با متن شعر هم بشتر تناسب داره.
    " تو تنها کسی نیستی که از زندگی در گمنامی هراسانی؛
    چون تاجی که روی سرته،
    لبخندی که روی لبهاته،
    و صلیبی که بر دوشته،
    هیچوقت به این سنگینی نبوده اند"
    همین living را در قسمت بالا giving آورده. البته من ترانه را گوش نکردم. شاید هم هردورا گفته باشه.

  6. این کاربر از saeediranzad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #674
    آخر فروم باز Sha7ab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    Airstrip One
    پست ها
    1,264

    پيش فرض

    بله، درسته. رفتم دیدم. ولی بازهم احتمال غلط املایی را نمیشه نادیده گرفت.
    تلفظ هردو کلمه یکسانه و معنی به حمل کردن بیشتر میاد. با متن شعر هم بشتر تناسب داره.
    " تو تنها کسی نیستی که از زندگی در گمنامی هراسانی؛
    چون تاجی که روی سرته،
    لبخندی که روی لبهاته،
    و صلیبی که بر دوشته،
    هیچوقت به این سنگینی نبوده اند"
    همین living را در قسمت بالا giving آورده. البته من ترانه را گوش نکردم. شاید هم هردورا گفته باشه.
    خب اون احتمالم هست. درسته bear بیشتر میخوره به متن. ولی اینجا bare نوشته دیگه.

  8. #675
    R e b i r t h Kurosh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    همون جا ! :دی
    پست ها
    10,857

    پيش فرض

    سلام دوستان ...


    نظرتون در مورد معادل واژه‌ی Point-source چیه ؟!
    این صفحه‌اش در دیکشنری :
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    شاید بشه گفت "منابع محدود" یا یه همچین چیزی ...
    اما من تو این متن معنیش رو می‌خوام ...


    other descriptions follow a point-source storyline, focusing on the emergence and diffusion of the jet engine

  9. #676
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2011
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    2,900

    پيش فرض

    point source 
    noun Physics, Optics .
    a source of radiation sufficiently distant compared to its length and width that it can be considered as a point.

    چشمه نقطه ای.

  10. 2 کاربر از saeediranzad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #677
    R e b i r t h Kurosh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    همون جا ! :دی
    پست ها
    10,857

    پيش فرض

    point source 
    noun Physics, Optics .
    a source of radiation sufficiently distant compared to its length and width that it can be considered as a point.

    چشمه نقطه ای.
    ممنون، اما خب این در فیزیک به این معناست، در متن من نمی‌گنجه ...

    +
    دوستان پیشنهادتون در مورد ترجمه‌ی دو واژه‌ی Landscape و Niche در کاربردهایی که میگم، چیه ؟!
    ماشاالله هر دو سه پاراگراف یه بار این niche تکرار شده تو متن ...


    اولی Landscape :


    تعریفی که به منظور من می‌خوره، این definition هست :


    The landscape of a particular situation is its background and all the features that affect it

    خب معنیش که واضحه ... واژه‌هایی که میشه براش به کار برد، چشم‌انداز، دورنما و طبق این تعریف، پیشینه و امثالهمه ...
    اما ترجمه‌ای که بتونه تمام معنی فوق رو تو خودش داشته باشه، چی می‌تونه باشه ؟! هیچ یک از سه واژه‌ای که گفتم این ویژگی رو ندارن که هم پیشینه و سبقه‌ی یه موقعیت رو در بر بگیرن، هم عوامل مؤثر بر اون ...


    +


    واژه‌ی دوم هم niche هست ...


    معانی حوزه، حوزه‌ی کاری و از این دست نزدیک‌ترین‌ها به متون من هستن، اما همیشه نمیشه از اینا استفاده کرد


    یکی از بخش‌های سخت متنی که دارم ترجمه می‌کنم این قسمته که البته جمله نیست، یه جورایی عنوانه :

    co-evolution between multiple technologies, diffusion as a trajectory of
    niche accumulation, phases, and fit–stretch pattern in the co-evolution of form and function

    ترجمه‌ی خودم :


    رشد و تکامل همزمان میان فناوری‌های متعدد، گسترش به عنوان مسیری برای اجتماع حوزه‌ها، فازها، و الگوی برازش-انبساط در تکامل همزمان شکل و عملکرد.


    قسمت‌هایی که قرمز کردم رو مشکل دارم ... همین جوری ترجمه‌شون کردم ...
    بحث در مورد موتورهای جت و سیر تکاملی پیشرفتشه ...


    ممنون میشم حتماً اگه نظری داشتید بیان کنید

  12. 2 کاربر از Kurosh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #678
    داره خودمونی میشه 8322202257's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    53

    پيش فرض

    hi
    We could almost see some sense here too. Except that comparatively few
    companies employ in-house market intelligence staff, those that do are
    already overstretched and most have absolutely no experience of the sales
    process. Three good reasons why not
    tx

  14. #679
    حـــــرفـه ای A M ! N's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    Under the weeping moon
    پست ها
    7,119

    13

    hi
    We could almost see some sense here too. Except that comparatively few
    companies employ in-house market intelligence staff, those that do are
    already overstretched and most have absolutely no experience of the sales
    process. Three good reasons why not
    tx

    تقریبا یه سری مفاهیم اینجا قابل فهمه ، به جز یه سری شرکتها که نسبتا کارمندای داخلی ( خونگی ) تجربه دیده استخدام میکنن ، اونایی که انجامش میدن تا همین الانش هم زیادی شورش رو در آوردن و اکثرشونم به طور قطع هیچ تجربه ای درباره ی فرایندای فروشندگی ندارن، با وجود این سه تا دلیل مناسب ، چرا که نه.

    موفق باشین../.

  15. 2 کاربر از A M ! N بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #680
    حـــــرفـه ای A M ! N's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    Under the weeping moon
    پست ها
    7,119

    13

    ممنون، اما خب این در فیزیک به این معناست، در متن من نمی‌گنجه ...

    +
    دوستان پیشنهادتون در مورد ترجمه‌ی دو واژه‌ی Landscape و Niche در کاربردهایی که میگم، چیه ؟!
    ماشاالله هر دو سه پاراگراف یه بار این niche تکرار شده تو متن ...


    اولی Landscape :


    تعریفی که به منظور من می‌خوره، این definition هست :


    The landscape of a particular situation is its background and all the features that affect it

    خب معنیش که واضحه ... واژه‌هایی که میشه براش به کار برد، چشم‌انداز، دورنما و طبق این تعریف، پیشینه و امثالهمه ...
    اما ترجمه‌ای که بتونه تمام معنی فوق رو تو خودش داشته باشه، چی می‌تونه باشه ؟! هیچ یک از سه واژه‌ای که گفتم این ویژگی رو ندارن که هم پیشینه و سبقه‌ی یه موقعیت رو در بر بگیرن، هم عوامل مؤثر بر اون ...


    +


    واژه‌ی دوم هم niche هست ...


    معانی حوزه، حوزه‌ی کاری و از این دست نزدیک‌ترین‌ها به متون من هستن، اما همیشه نمیشه از اینا استفاده کرد


    یکی از بخش‌های سخت متنی که دارم ترجمه می‌کنم این قسمته که البته جمله نیست، یه جورایی عنوانه :

    co-evolution between multiple technologies, diffusion as a trajectory of
    niche accumulation, phases, and fit–stretch pattern in the co-evolution of form and function

    ترجمه‌ی خودم :


    رشد و تکامل همزمان میان فناوری‌های متعدد، گسترش به عنوان مسیری برای اجتماع حوزه‌ها، فازها، و الگوی برازش-انبساط در تکامل همزمان شکل و عملکرد.


    قسمت‌هایی که قرمز کردم رو مشکل دارم ... همین جوری ترجمه‌شون کردم ...
    بحث در مورد موتورهای جت و سیر تکاملی پیشرفتشه ...


    ممنون میشم حتماً اگه نظری داشتید بیان کنید

    سلام بر آقا کورش کبیر و گل..

    من فکر میکنم واژه ی Point source هم فیزیکی هست ( با این که متن فیزیکی نیست اما میخواسته یه اشاره به این شیوه بکنه )، منظورم اینه که کلمه ی storyline رو باید به معنی
    شیوه دونست ، کلمه ی Point source در کنار این ، به این شکل معنی میشه : شیوه ی چشمه ی تشعشع با ابعاد کم.. حتی خود کلمه ی storyline میتونه باز معنی داستان داشته باشه ، مثلا داستانای عاشقی و ازینطور حرفا..

    برای کلمه ی landscape من به ذهنم کلمه ی سناریو رسید که خودمون زیاد میگیم ، مثلا سناریوی یه موقعیت بخصوص.


    برای واژه ی Niche هم باید گفت موقیت مناسب کاری، برای accumulation هم کلمه ی تجمع. کلمه ی trajectory هم در خود جمله ی شما "راه گشایی برای " یا " گذرگاهی برای " یا " خط مشی برای " و ... که باید ترجمه رو به هرنحوی که میشه روون کرد.
    اون کلمه ی stretch fit pattern هم یک اصطلاح خیاطی هست که نسبت دادن به این قضیه، اینجارو بخون ببین چی متوجه میشی:
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    امیدوارم تونسته باشم به خوبی گمراهت کنم کورش جان..

    شاد باشین../.

  17. این کاربر از A M ! N بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •