خدای اطلسی های باغچه همسایه
دستان خالی ام را به گلهای سرخ پیوندزده ام تا وجودم جوانه عشق بزند.
وقلب کوچکم درهوای تنفس اطلسی وعقاقی چون قناری عاشق پربگیرد
زردی سکوتم را به برگهای پاییزت پیوندزده ام تا لحظه ای اشتیاق میهمان لحظه هایم شود.
خودم را گم کرده ام میان واژه تکراری " ای ک ا ش "
راستی چقدربااین 5حرف مرموزسخن میگویم!!؟؟؟؟
وقتی میتوانم بی " ای ک ا ش " هازندگی کنم چرادرگیرش میشوم؟؟؟!!!!
من میتوانم ارزوهایم رابسازم.
چون هیچ قدرتی مانع رسیدن به ارزوهانیست جزاین حرف مرموز " ای ک ا ش " که مرا غرق دررویایی سراب گونه میکند واعتمادبه نفسم را میگیرد.
کاخ بلورین رویاهایم را با عشق واعتماد به خودم می سازم.
هیچ قانونی برای نرسیدن به ارزوها وجود ندارد.