تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 68 از 640 اولاول ... 185864656667686970717278118168568 ... آخرآخر
نمايش نتايج 671 به 680 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #671
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    هیچ ندارم
    جز آنچه ، داشتم
    صداقت !

  2. #672
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    روی شانه های من
    دو فرشته لانه دارند
    یکی

    خوبی های تو را می نویسد
    یکی
    بدی های مرا
    از چشمان تو دور می کند


  3. #673
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    کفش ها را به پا کن
    تا سپیده راهی نیست
    از بیراهه می رویم تا راه کوتاهتر شود
    باور کن
    میان این دیوارهای تنگ
    زیر این آسمان سیاه هم
    می توان رقصید
    می توان تا مرگ آخرین ستاره
    دست ها را در جیب برد
    سوت زد
    آواز خواند...

  4. #674
    اگه نباشه جاش خالی می مونه rafifar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    371

    پيش فرض

    كاش مي دانستي
    چشم هايم زشكوفايي عشق تو فقط مي خواند
    كاش مي دانستي
    عشق من معجزه نيست
    عشق من رنگ حقيقت دارد
    اشك هايم به تمناي نگاه تو فقط مي بارد

    كاش مي دانستي
    دختري هست كه احساس تو را مي فهمد
    دختري از تب عشق تو دلش مي گيرد
    دختري از غمت امشب به خدا مي ميرد

    كاش مي دانستي
    تو فقط مال مني
    تو فقط مال همين قلب پر از احساس مني

    شب من با تو سحر خواهد شد
    تو نمي داني من
    چه قدر عشق تو را مي خواهم
    تو صدا كن من را
    تو صدا كن مرا كه پر از رويش يك ياس شوم
    تو بخوان تا همه احساس شوم

    كاش مي دانستي
    شعرهاي دل من پيش نگاه تو به خاك افتاده است
    به سرم داد بزن
    تا بدانم كه حقيقت داري
    تا بدانم كه به جز عشق تو اين قلب ندارد كاري

    باز هم اين همه عشق
    اين همه عشق براي دل تو ناچيز است
    آسمان را به زمين وصل كنم؟
    يا كه زمين را همه لبريز ز سر سبزي يك فصل كنم؟
    من به اعجاز دو چشمان تو ايمان دارم
    به خدا تو نباشي
    بي تو من يك بغل احساس پريشان دارم

  5. #675
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    گور من
    جهانی ست ، از رويا ،
    که شب به شب
    با دستان خودم می کنمش

  6. #676
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    بار نگاهت بر شانه هايم سنگينی می کرد
    طوری که من زير سنگينی نگاهت له می شدم
    تو مرا سيه پوش خود کردی
    و رنگ ماتم را بر من گزيدی
    از من خواستی ، تا پيدايت نکردم سيه پوشت باشم و بمانم
    حال تو نيستی و من در جستجوی تو
    جستجويی که پايانش معلوم نخواهد بود
    و هنوز هم به اميد تو
    رنگ مشکی را بر تنم نقش بستم
    به اميد اين که روزی بيايی ...

  7. #677
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    درد بودم و
    درد را خواندم
    بغض بودم
    و گریستم
    و در سپیده ای که بال کوتر
    گلگونه می نمود
    و مرگ
    با بوی سنگینش
    در کوچه می گردید
    زخم را
    و آتش را
    سرودم

  8. #678
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض


    نشستهماهبرگردونهعاج.
    بهگردونميرودفريادامواج .
    چراغيداشتم،كردندخاموش،
    خروشيداشتم،كردندتاراج...

  9. #679
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    ای که با من دشمنی داری

    شراب ما بی جام است
    ملامت گران را سیراب نتوانیم کرد
    مد این دریاها سکوت ماست
    و جذر آن نیز جوهر قلممان
    یادبودها را دور افکنید
    و ما به دنبال خواب آرزوها می کوشیم
    در زمین و اطراف آن گشتید
    و ما آسمان را درنوردیدیم
    ملامت کنید و ناسزا گویید
    با روزهای ما ستیز کنید و دشمنی ورزید
    ستم کنید و سنگ اندازید و در صلیب کشید
    زیرا روح و جان نزد ما گوهری است
    که هرگز ستم پذیر نیست

  10. #680
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    خاموش شدیم و چیزی نگفتیم
    مردم سکوت ما را عیب دانستند
    سخن گفتیم لیک گفتند: بسیار سخن می گویید
    باز خاموش شدیم و چیزی نگفتیم
    گفتند:با سکوت می فریبند
    سخن گفتیم و پنداشتند
    ما نیرنگ داریم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •