تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 68 از 638 اولاول ... 185864656667686970717278118168568 ... آخرآخر
نمايش نتايج 671 به 680 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #671
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    آمد تمام دارو ندار ِ مرا ربود


    از من گرفت آنچه برایم قشنگ بود


    آغاز انتشار ِ غزل بود در تنم


    اما تمام آنچه که می خواستم نبود


    پلکی شکست در گذر ِ شعر ِ خسته ام


    در ازدحام اشک و شک ، این هاله کبود


    مثل درخت در گذر ِ گلـّه های با د


    مثل بهار در نفس بی قرار ِ رود


    تقدیر بودو وسوسه ی باد و جبرئیل


    لختی درنگ کرد و منم را زمن ربود


    مثل غروب ، خنده زد و عاشقانه ریخت


    حسی که با تمام خودش شعر می سرود


    این حرف ها توهـــّم ِ یک روح ِ خسته است


    از شاعری که گم شده در هاله های دود

  2. #672
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    روبروم چشمای تو
    مث اون ستاره كه تو آسمونه
    داره چشمك می زنه


    وسعت نگاه تو
    مث آسمونی كه رنگين كمونه
    اوج پرواز منه

    اي تو تنها آشيونه ... واسه مرغ دل من
    هوس كوچ شبونه ... واسه روح از دل تن
    بی تو تنها می مونم...

    بی تو تنها می مونم ... یه دم نرو امون بده
    از کدوم ستاره ای ... راهو به من نشون بده...


    همصدا با دل تو
    اون صدای عاشقی كه هی می خونه
    تپش قلب منه

    نفس خسته تو
    مث اون دم مسيحا يه بهونه
    واسه پرواز منه

    اي تو خواب عاشقونه ... تو شب خسته من
    تو كه چشمات مهربونه ... با لب بسته من
    بی تو تنها می مونم...

    بی تو تنها می مونم ... یه دم نرو امون بده
    از کدوم ستاره ای ... راهو به من نشون بده...

  3. #673
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    اگه اسم من شکل خط تو باشه
    بذار روی دیوار کوچه بپوسه
    بذار نعش بارون سرد زمستون
    همین آخرین یادگارم ببوسه

    دلم مال من مال تو مال هرکس
    اگه لحظه لحظه بسوزه بلرزه
    بیا بشکن این معبد سوت و کورو
    گمونم به این لحظه لحظه نیرزه

    نه از من به تو میرسه کوره راهی
    نه از سمت تو رو به من جاده ای هست
    نذار گم بشیم پای این عشق مُرده
    تو این کوچه های نفس گیر بن بست

    من این لحظه ها رو به دنیا نمیدم
    همین لحظه هایی که باید جداشیم
    نگا کن ته راه بی مقصد اینجاست
    دعا کن که تا بینهایت نباشیم...

  4. #674
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض


    برای خاطر ساحل نه دريا
    تب بارونو از چشمام جدا كن
    كه طوفان، آخرين فانوس شب رو
    شكسته، دل شكستن رو رها كن

    من اينجا چشم براه تو مسافر
    نشستم منتظر ، غمگين و عاشق

    منم تنهاترين شبگرد دريا
    سوار عرشه دلگير قايق

    نبايد از شب تاريك چشمام
    دل دلواپس ساحل بگيره

    كه اينجا روزن نور و اميده
    نبايد چشم لنگرگاه بميره

    فقط تنهايی و فانوس و طوفان
    هميشه سهم اين عاشق نبوده

    برای خاطر تنهايی تو
    ترانه رو ترانه می سروده

    ميون ساحل و دريای وحشی
    يه بندر اضطراب و انتظاره

    يه عاشق رو به دريا پشت به ساحل
    هميشه چشم براه و بيقراره...

  5. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است

    a@s

  6. #675
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    بخوان غمگين ترين آواز
    كه شب ميل سحر دارد
    زمين از فرط تنهايی
    شب قرآن به سر دارد

    پرنده ، آشيان خسته
    شود مصلوب زنگاری
    مسيحا پيكرش در خون
    غريق بال و پر دارد

    گياه غنچه خشكيده
    دگر سيراب خواهد شد
    نگاه آسمان امشب
    به خونبارش كمر دارد

    فلق در صبح تنهايی
    كجا را خيمه می گيرد
    پگاه آسمان شايد
    هوای در به در دارد

    خدا را ای شب از اينجا
    مپيچان زلف و گيسو را
    كه فردا سوزش خورشيد
    چه فرقی خشك و تر دارد

    نگارين آسمانت را
    بباران ململ آبی
    كه فردا مرغ پر بسته
    غريبانه سفر دارد...

  7. #676
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض


    يه غروب يه شب يه يلدا
    يه نگاه سرد و خيره

    يه نفر شبش بلنده
    كيه دستاشو بگيره ؟!

    منم اون نگاه شب خيز

    كه به آسمون رسيدم

    اگه از ستاره دورم
    ولی چشم ماهو ديدم

    تو هم اون گوله برفی

    كه يه آن به من رسيدی

    تو توهّم زمستون
    دست عاشقم رو چيدی

    منو از اوج شبونه

    به سقوط برف بردی

    شدم از ستاره ها گم
    باز به كوچه ها سپردی

    عكس من سياه تر از قاب
    نقش گلدونای چينی

    منم اون آدمك تو
    اگه تو منو ببينی

    حالا احساس من اينه

    تو همون هستی كه بايد

    اگه دستامو بسازی
    اگه باشی اگه...شايد...

    عكس من شكل يه عاشق

    پشت شيشه های برفی

    امّا نه تو داری ميری
    شكل عشقای سه حرفی

    ته اون كوچه بن بست

    خط نوشتی روی ديوار

    اگه ردپامو ديدی
    قصه بود...خدا نگهدار...

  8. #677
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    شب بود و آن شب يك نفر انگار در مي‌زد
    ما گرم صحبت او ولي ناچار در مي‌زد



    باران به خشم از ابرهاي سرد مي‌باريد
    او خيس و خسته زير اين آوار در مي‌زد



    ما گرچه ما بوديم اما ترس هم ترس است
    آيا كه بود آن‌سو كه ناهنجار در مي‌زد؟



    كم‌كم صداي مشت‌ها چون پتك مي‌پيچيد
    يك‌لحظه پنداري در و ديوار در مي‌زد



    ما هم‌چنان مبهوت در اندوه بي‌خوابي
    او هم‌چنان بي‌وقفه با اصرار در مي‌زد
    ***
    آن شب گذشت و صبح فردا ما فقط گفتيم:
    ديشب شبي بود و كسي انگار در مي‌زد




    «حسن قريبي»

  9. #678
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    هی غزل می نويسم که شايد،با صدای تو معنا بگيرد

    تا مگر با زبان من و تو،رونق عشق بالا بگيرد



    هی غزل می نويسم که شايد ،تکه قلبی که در سينه مانده

    در کنار دل مهربانت،با نفسهای تو پا بگيرد



    هی غزل،هی غزل،هی غزل،هی... مينويسم،نوشتی،نوشتم

    تا به يمن غزل سرنوشتم در سرشت تو ماوا بگيرد



    من همانم که يک روز می گفت: هيچ کس در دلم جا ندارد

    من همانم که دل را ورق زد،تا نگاهت در آن جا بگيرد



    می نشينم کنار تو آنقدر تا نگاهت به چشمم بيفتد

    تا که اين چشم،اين گوی لرزان،بهره ای از تماشا بگيرد



    اين تماشا تمامی ندارد تاتمام تو را دف بگيرم

    تا که تنبور در دستهايت نبض اين بيتها را بگيرد



    تکه قلبی که در سينه ام بود اين طرف ها بهاری نمی ديد

    پس تو از شهر باران رسيدی تا دلم بوی دريا بگيرد




    نغمه مستشار

  10. #679
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    نه نبايد قبول مي كردم،طاقتِ شانه هاي من اين است


    روي تو ماه و قلبِ تو دريا...كوله بارم چقدر سنگين است


    تو شبيه فرشته ها هستي با دو بالِ ظريفِ نامرئي


    نرخ هر چه عسل شکسته شده بس که لبخندهات شیرین است!!


    و كنارِ مني و ترسي نيست از خيابان و پچ پچِ مردم


    كه مرا هي به هم نشان بدهند شاعري را كه گفته اند اينست


    توي آئينتان مگر منع است از دو چشمِ تو شعر بنويسم


    سوژه داغ من تو هستی تو اصلا این عاشق تو بی دین است


    نه نباید قبول می کردم....شک نشسته به باورم وقتی


    تو بلندی و پر زدن هایم ارتفاعش همیشه پایین است!!

  11. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است

    a@s

  12. #680
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    با باد رهگذر

    اين راز را بگو

    روزی اگر گذشت

    يک شاخه گل بکارد

    بر گيسوان سوخته ی دختران دشت

    وقتی که می رسند

    از تپه های دور

    بر شانه های روشنشان کوزه های نور...

    با ابرها بگو

    دامن بگسترند

    بر دشت بی بهار

    اين خاک

    در انتظار چک چک آواز چشمه است

    اين خاک تشنه است.....

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 5 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 5 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •