نایِ عشقم، تشنۀ لب های تو
خامشم دور از تو و آوای تو
همچو باران از نشیبِ دره ها
می گریزم خسته در صحرای تو
موجَکی خُردم به امّیدی بزرگ
می روم تا ساحلِ دریای تو
هو کشان همچون گوزنی کوه سار
می دوم هر سوی، ره پیمای تو
مست همچون برّه ها و گله ها
می چرم با نغمۀ هی های تو
مستم از یک لحظه دیدارت هنوز
وه چه مستی هاست در صهبای تو!
زندگانی چیست؟- لفظِ مهمَلی
گر بماند خالی از معنای تو.



جواب بصورت نقل قول
