خیلی حالش خراب بود
از زمین و زمان بریده بود
رفتم تو زندگیش
خیلی طول نکشید که حالش خوب شد
تشکر کرد و رفت…
خیلی حالش خراب بود
از زمین و زمان بریده بود
رفتم تو زندگیش
خیلی طول نکشید که حالش خوب شد
تشکر کرد و رفت…
یک زمان یک جایی
آدم به آدم میرسه
اگر آدم باشی
بهت خواهم رسید
هی غریبه!
روی کسی دست گذاشتی
که همه دنیامه
بی وجدان
اینقدر راحت به او نگو
عــــزیــــزم...
یه روزی میرسه که جای خالیم رو با هیچ چیز
نمیتونی پر کنی
من خاص نبودم
فقط دوست داشتنم بی ریا بود
و دوست داشتن بی ریا کیمیاست !!!
از تجربه عشق پنهانی و
از بازی کردن نقش عاشق کلاسیک خسته شده ام
می خواهم پرده نمایش را بالا ببرم و
نمایشنامه را پاره کنم وکارگردان را بکشم
و مقابل همه مردم اعلام کنم :
که برغم کراهت این قرن ،من عاشق این روزگارمعاصرم
و معشوق من تویی
نزار قبانی
گاهی در فرا سوی این لحظات از خود میپرسم، با خود چه کردی؟!!!
که همچون باران میباری.. همچون باد گریزانی..
و همچون تاریکی در هراسی
حتی چشمانت را در کلبه ی وجودش نیافتی
تو خود، او بودی و او تو نبود...
چه بد کردیم به خود...
حالم خوب نیست ! گونه هایم میسوزد ..
برای گریه کردن راهی تازه یافته ام
اشکهایم را این بار روی دلم میریزم
بایک تیر دونشان میزنم !
هم کسی گریه ام را نمیبیند ،هم دلم خنک میشود
هیـــــــچ عینـــــــکی
دوری تـــــــــــــــــو را
نزدیـــــــــک نمی کنـــــــد.
ناصر رعیت نواز
Last edited by Ahmad; 03-12-2012 at 18:49. دليل: اضافه کردن نام شاعر
دستهای مردانه ات...
نتوانست نگه دارد...
... دلم را...
بغضم را...
احساسم را...!!!
Last edited by raha bash; 02-12-2012 at 13:54.
عزیزم اینجا فقط میتونی روزی یه پست بزاری ... !!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)