می خواستم با اونایی که بازی رو تموم کردن در باره پایان بازی و چیزای دیگه بحث کنم، بنظرتون خوب بود یا یکار دیگه میکردن بهتر میشد؟ مثلا مثل infamous 2 و mass effect 3 انتخاب اینکه الی فدا شه رو میداد به خودت جالب میشد؟ من خوشحالم که این کارو نکرد چون وقتی کل بازی شما هیچجا کنترلی رو روند داستان نداشتین اخرشم نیازی نبود یه همچین کاری کنن و من بنظرم بهترین پایان همین بود که شد

بنظرتون بازی نیاز به نسخه بعدی داره یا نه؟ من دوست دارم همین تک بازی باشه و همینجوری به یادم بمونه، یه بازی تک

تصمیم جول درست بود؟ شما بودین چیکار میکردین؟ من بهش حق میدم به چند دلیل: 1- cure با vaccine خیلی فرق داره، اگه cure پیدا میکردن میتونستن همه مبتلاها رو درمان کنن و همه چی درست میشد اما اخر بازی اشاره شد که vaccine پیدا کردن یعنی فقط اونایی که هنوز مبتلا نشدن میتونن از گرفتن ویروس جلوگیری کنن. 2- واکسن اصلا به چه دردی میخوره؟ از بین این همه ادمی که تو راه دیدم چند نفر تونستن در رن اما بعد مبتلا شدن؟ بیشترشون توسط مبتلاها میمیرن و فقط اگه گاز گرفته شن و زنده بمونن این اتفاق براشون میفته. 3- از کجا معلوم واکسن کار کنه؟ قبلا تست نشده که. 4- fireflies اصلا گروه خوبی نبودن که بخوان از واکسن درست استفاده کنن، اونا حتی نزاشتن جول با الی خداحافظی کنه یا با هم تصمیم بگیرن چیکار کنن، شاید از واکسن برای قدرت یابی خودشون اسنفاده میکردن. 5- اصلا ادما لیاقت نجات داشتن؟؟؟ والا دارو دسته دیوید از مبتلاها وحشتناکتر بودن! ما همونقدری که داشتیم با مبتلاها میجنگیدیم باید جلو ادم ا مبارزه میکردیم و خود انسانها از مبتلاها بدتر بودن. در کل بنظر من تصمیم درستی گرفت جول دمش گرم

من خودم تو بیمارستان قات زده بودم بعدم همه دکترار و تیکه پاره کردم که میشد نکشیشون

بنظر من اخرشم الی فهمید که جول دروغ میگه تو چهرش معلوم بود اما اینقدر هر دو بهم وابسته شده بودن که خودشو گول زد. هیچ جای بازی احساساتی شدین؟ من اولش که دخترش مرد و اونجایی که الی بعد کشتن دیوید میره بقل جول خیلی حال کردم، اصلا صحنه هاش در حد بازی نبود خیلی خوب درست شده بود و احساسات قابل باور بودن، حالا یا برای صدا گزاری خوب بازیگراش یا گرافیک به هر حال حس و بهتر همه بازی هایی که دیدم میرسوند. دقت کردین اول بازی دخترش و تحت کنترل داشتین و اخر الی و یجورای داشت جایگزین شدن این دورو برا جول نشون میداد، کلا اخرش مثل اولش بود، بقل کردن سارا اول بازی و الی اخرش تو بیمارستان، اینکه جول به سارا وقتی مرد میگفت baby girl و بعد کشتن دیوید دقیقا همون رو به الی گفت، خیلی جالب بود بعد اینکه دیوید رو میکشین چون الی تو شک هست صدا برا شمام قطع میشه، یه چیز دیگه هم که من اول نفهمیدم بعدا خوندم این بود که وقتی اول بهار میرین تو شهر چرا حواس الی هی پرته و تو خودشه، من فک میکردم برا اینه که خودشو اماده کرده برا جدا شدن از جول و مردن برای نجات انسانها، اما خوندم که اول شهر یه سری نقاشی رو دیواره که یکیشون یه گوزنه و الی با دیدنش یاد زمستون و دیویدو ... میفته و دوباره حالش اینجوری میشه، اینو که فهمیدم فکم افتاد

شمام نظراتتون رو بدین خوشحال میشم