تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 67 از 106 اولاول ... 175763646566676869707177 ... آخرآخر
نمايش نتايج 661 به 670 از 1055

نام تاپيک: سریال پنجمین خورشید

  1. #661
    اگه نباشه جاش خالی می مونه hoka2006's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    267

    پيش فرض

    سلام .
    بچه ها اگه توجه کرده باشین تو قستمت قبل مریم وقتی اطیقه ها رو دید کتیبه رو برداشت و یه گوشه گذاشت تا بقیه رو نگاه کنه ولی وقتی برگشت فقط کیسه تو دستش بود پس کتیبه هنوز تو خونه هست .
    و محسن هم به خاطر اینکه گیر نیفته میره سال 88 و عروسیش رو با هما ببخشید هما خانم راه میندازه .
    آره درست میگید .

    اینو باید جزوه سوتی ها گذاشت یا نه واقعا روند کاره ؟

  2. #662
    WorkHard / P!ayHard pcforlife's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2009
    محل سكونت
    S t r e t f o r d   E n d
    پست ها
    4,095

    پيش فرض

    یه سوتی خیلی بزرگ
    موقعی که مریم رفت توی زیرزمین و از توی بخاری عتیقه ها رو درآورد ، اون کتیبه رو که برداشت ، 3 تا از خورشیدهاش زرد بود ، امروز که تکرارش رو داد حتما اونجا رو ببینید
    احسنت! منم دقیقا چشمم رو خورشیدا بود که دیدم 3 تاش زرد شده!! البته خیلی سریع بود!!

  3. #663
    پروفشنال maghzae-motefaker's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    872

    پيش فرض

    چيگار داريد به اين جلوه هاي ويژه بدبخت.لابد حال تداشته ديگه.يه دونشو كم گذاشته.

    با تشکر از دقت شما !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1خب اگه اینجور باشه بهتره اما اگه 20سال دیگه پلیس بگیردش چی؟
    24 سال ديگه پليس اصلا پرونده ي اينو انداخته دور.تازه قيافشم كه نميشناسه فكر ميكنن پير شده

  4. این کاربر از maghzae-motefaker بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #664
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    پست ها
    725

    پيش فرض پنجمین خورشید و ویراژ در تونل زمان!


    شاخ‌ترین فیلم در این زمینه فیلم «اثر پروانه ای» ( 2004 ) است که مستقیما ً به همین مسأله پرداخته. در این فیلم جوانی به نام ایوان که در کودکی دست به ناهنجاری‌ها‌یی زده! با کمکی نیروی عجیب و غریبش...

    زمان پلو با، با محسن!
    سفر در زمان، ایده اصلی سریال «پنجمین خورشید» است؛ ایده‌ای که ارتباط مستقیمی‌ به رمضان و حال و هوای آن ندارد ولی خیلی‌ها‌ را بعد از افطار پای خود نشانده. از کنار «پنجمین خورشید» هر طوری که حساب کنید نمی‌توانید به راحتی بگذرید. حتی اگر از آن به عنوان سریالی متوسط نام ببرند. به هر حال این سریال را کسی ساخته که حالا سال‌ها‌ست پرمخاطب‌ترین سریال‌ها‌ی ماه رمضان چه در مقام کارگردان و چه در مقام نویسنده متعلق به اوست و حالا امسال او پنجمین خورشید را ساخته؛ سریالی که محور آن سفر در زمان است و رفتن از حال به آینده و برعکس؛ تمی ‌آشنا که بارها در ایران،‌ها‌لیوود و بالیوود فیلم‌ها‌یی با چنین محتوایی ساخته شده است. اما افخمی‌ تلاش کرده تا پرداختی تازه به این موضوع داشته باشد. حالا اینکه او تا چه اندازه در این امر موفق بوده، بحثی است که می‌خواهیم در این صفحه به آن بپردازیم. این که افخمی‌ در روایتش از داستانی که در سال 64 اتفاق می‌افتد تا چه اندازه توانسته فضای قابل باوری از آن سال‌ها‌ ارائه دهد و این که چرا او با همه حساسیت‌ها‌یش از کنار بعضی سوتی‌ها‌ به راحتی گذشته همه آن چیزی است که در بررسی پرونده سریال «پنجمین خورشید» به سراغ آن رفته ایم.


    ویراژ در تونل زمان
    سفر در زمان ایده ای است که سال‌ها‌ در ادبیات و سینمای جهان طرفدار داشته و دارد و برای خودش کلی برو و بیا دارد. انسان‌ها‌ در تمام دوران تاریخ بشریت با چند موضوع که نمی‌توانستند در آن دخالتی کنند مشکل داشتند؛ موضوعاتی مثل مرگ و زندگی بعد از آن و گذشته غیر قابل تغییر و آینده غیرقابل پیش‌بینی. شاید همین مشکل عمومی ‌بشریت با «زمان» باعث شد که ذهن انسان‌ها‌ی خلاق به موضوعی به نام «سفر به آینده» یا «سفر در زمان» برای خلق درام در قالب نوشتار و تصویر منتهی شود. از اولین باری که ادبیات جهان با موضوع «سفر به آینده» برخورد کرد بیشتر از صد سال می‌گذرد. اولین بار «چارلز دیکنز» با داستان «هدیه کریسمس» (همان اسکروچ خودمان که بارها انیمیشنش را دیده ایم) ایده این سفر را مطرح کرد؛ ایده‌ای که بعد از او در ادبیات، حسابی جان گرفت و تبدیل به یک ژانر در ادبیات علمی ‌و تخیلی شد. کتاب «پیش بینی» اچ چی ولز که سال 2000 را پیش بینی کرده بود. یکی از معروف‌ترین آثار مکتوب درباره سفر در زمان و پیش بینی آینده است؛ اثری که پای این دغدغه را به سینما هم باز کرد و دستمایه‌ای شد تا جورج پال سال 1960 «ماشین زمان» را بسازد. بعد از این فیلم بود که سینمای جهان هم آرام آرام به ژانر جدید «سفر در زمان» در سینمای علمی ‌تخیلی رسد؛ ژانری که بهترین، موفق‌ترین و پر فرروش‌ترین نمونه اش «بازگشت به آینده» رابرت زمیکس است؛ داستان پروفسوری که یک ماشین زمان اختراع می‌کند و با دوست نوجوانش به سال 1955 سفر می‌کند. بازگشت به آینده که به خاطر موقعیت زیاد – چه در گیشه و چه در بین منتقدان – سه قسمتش ساخته شد، همه جور سفر در زمان را به تصویر کشیده؛ از سفر به آینده برای دیدن آینده گرفته تا رفتن به گذشته برای درست کردن اتفاق‌ها‌ی آینده، با المان‌ها‌یی که می‌شود به عنوان المان‌ها‌ی مشترک و تقریبا ً ثابت فیلم‌ها‌ی ژانر «سفر در زمان» تعریف کرد؛ المانی که نمونه‌ها‌ی ایرانی این ژانر از جمله همین «پنجمین خورشید» هم رعایتش کرده اند.


    یک گام به جلو، دو گام به عقب
    اصلا ً برای چی باید در زمان سفر کرد؟ این اصلی‌ترین نشانه و سوالی است که در این جور فیلم‌ها‌ وجود دارد و قهرمان‌ها‌ی این جور فیلم‌ها‌ باید به آن جواب بدهند. در بیشتر مواقع این سوال این طور جواب داده می‌شود که چیزی در گذشته اتفاق افتاده که آینده قهرمان داستان یا اطرافیانش را خراب کرده و حالا او باید با سفر به گذشته همه چیز را راست و ریست کند. البته این راست و ریست کردن خرابی‌ها‌ی گذشته به همین سادگی‌ها‌ نیست که گفته می‌شود. اگر فرضیه تأثیر پروانه‌ای یا اثر پروانه‌ای به گوش‌تان خورده باشد متوجه خواهید شد که اگر گذشته را حتی یک ذره تغییر بدهید تا چه اندازه آینده می‌تواند تغییر کند. شاخ‌ترین فیلم در این زمینه فیلم «اثر پروانه ای» ( 2004 ) است که مستقیما ً به همین مسأله پرداخته. در این فیلم جوانی به نام ایوان که در کودکی دست به ناهنجاری‌ها‌یی زده! با کمکی نیروی عجیب و غریبش بارها به گذشته برمی‌گردد تا آنها را حل کند اما مشکل اینجاست که هر دفعه به جای این که ابروی ماجرا را درست کند چشمش را از حدقه درمی‌آورد. «دژاوو» ( 2006) هم فیلمی ‌است که در این زمینه برای خودش شهرتی دارد. کارآگاهی به نام داگ کارلین مامور می‌شود تا علت انفجار کشتی نیروی دریایی را پیدا کند. اما داگ به جای این که علت را کشف کند به راه حلی بهتر فکر می‌کند؛ او به گذشته می‌رود تا جلوی این حادثه را بگیرد. اما این فقط گذشته نیست که باید تغییر کند. گاهی هم سفر به آینده می‌تواند آدم را به هوش بیاورد تا در زمان حال اشتباه نکند. فیلم «کلیک» ( Click ) این قضیه را ثابت می‌کند که آینده هم می‌تواند سوژه خوبی برای سفر در بعد زمان باشد. مایکل که دوست ندارد تا ترفیع درجه، روزهای زیادی را صبر کند و دست به کارهای روزمره بزند، کنترلی غیرزمینی به دستش می‌رسد که با آن می‌تواند به آینده سفر کند و به قول عروف زمان حال را Skip کند. اما در نهایت این جلو زدن‌ها‌ بدجوری برای مایکل گران تمام می‌شوند.


    کلیک کن، رها شو
    با ماشین شخصی یا پای پیاده که نمی‌شود برای سفر به گذشته با آینده دست به کار شد. به همین دلیل در این سبک فیلم‌ها‌ همیشه وسایل عجیب و غریبی وجود دارد که قهرمان‌ها‌ به وسیله آن به آینده یا گذشته بروند. وجود چنین وسیله ای که بدون آنها نمی‌شود قدم از قدم برداشت یکی از المان‌ها‌ی ثابت فیلم‌ها‌ی سفر در زمان است. در «بازگشت به آینده»‌ها‌ی رابرت زمیکس یک ماشین تخیلی، در اثر پروانه‌ای یک دفترچه خاطرات و در کلیل هم کنترل معروف جناب مایکل آتش بیار معرکه بودند. البته همیشه هم این طور نیست که حتما ً وسیله ای عجیب برای سفر کردن وجود داشته باش. در فیلم ژاکت ( 2005 )، جک استارکز با پوشیدن یک ژاکت مخصوص دیوانگان وارد یکی از محفظه‌ها‌ی سردخانه می‌شد و آنجا می‌تواند در زمان حرکت کند. در فیلم «همسر مسافر زمان» ( 2009 ) هم که آخرین فیلمی ‌است که تا الأن نمایش داده شده نه خبری از وسیله عجیب و غریبی است و نه مکان یا لباس خاصی وجود دارد. تنها عاملی که باعث می‌شود شخصیت اصلی داستان به این ور و آن ور برود ژنی است که در بدن او رشد کرده و مثل یک ماشین زمان به او اجازه می‌دهد تا در زمان سیر و سفر کند.


    تصور کن، تصرف کن
    یکی از نشانه‌ها‌ی درونی دیگری که در فیلم‌ها‌ی سفر در زمانی وجود دارد، مسأله «قدرت تصرف در اتفاق‌ها‌» و «دخالت» در اختیار آدم‌ها‌ است؛ قدرتی که قهرمان داستان به وسیله همان ابزار، جا به جایی پیدا می‌کند تا در زندگی خودش یا دور و بری‌ها‌یش یا حتی کل دنیا تأثیر بگذارد؛ مثلا ً در «دژاوو» قدرت قهرمان فیلم آن قدر بالاست که می‌تواند پایان قصه را عوض کند. البته گاهی اوقات هم همین خانم یا آقای قهرمان خرابکاری‌ها‌یی در گذشته انجام می‌دهد که می‌تواند بدجوری آینده را به هم بریزد و گاهی برای خودش هم دردسر ساز شود. گاهی هم در کنار این قهرمان، دستیار یا آدم بده‌ای وجود دارد که می‌خواهد فقط و فقط برای سود شخصی خودش در زمان حرکت کند و همین خودخواهی‌اش کار دست قهرمان می‌دهد و قصه را پیچیده تر می‌کند؛ مثل نقشی که شهرام قائدی در کنار حمید گودرزی دارد.
    منبع: هفته نامه همشهری جوان
    Last edited by mahdistar; 16-09-2009 at 14:09.

  6. 3 کاربر از mahdistar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #665
    پروفشنال majid_potter7's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    محل سكونت
    یه کم مونده بفهمم کجام...!
    پست ها
    528

    پيش فرض

    سلام .
    بچه ها اگه توجه کرده باشین تو قستمت قبل مریم وقتی اطیقه ها رو دید کتیبه رو برداشت و یه گوشه گذاشت تا بقیه رو نگاه کنه ولی وقتی برگشت فقط کیسه تو دستش بود پس کتیبه هنوز تو خونه هست .
    و محسن هم به خاطر اینکه گیر نیفته میره سال 88 و عروسیش رو با هما ببخشید هما خانم راه میندازه .
    ولی زنجیر هنوز تو کیسه مونده..

  8. 2 کاربر از majid_potter7 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #666
    در آغاز فعالیت jooojoooo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    زیباترین شهر دنیا
    پست ها
    11

    پيش فرض

    سوتی خفن .این محسن که نمی تونست چیزی رو از88به 64 بیاره .!!!!!!!!!!!!چطور با لباسهای88 اومد 64!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  10. #667
    کـاربـر بـاسـابـقـه mohsen_gh1991's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    در جای خشک و خنک، دور از دسترس اطفال
    پست ها
    2,405

    پيش فرض

    سوتی خفن .این محسن که نمی تونست چیزی رو از88به 64 بیاره .!!!!!!!!!!!!چطور با لباسهای88 اومد 64!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    به نکته بسیار زیبایی اشاره کردی دمت گرم.فکرشو بکن وقتی میاد سال 64 فقط با ش.و.ر.ت ماماندوز ظاهر بشه. : دی ()

  11. #668
    اگه نباشه جاش خالی می مونه humankhan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    قلب نـــفـــس
    پست ها
    493

    پيش فرض

    حالا امروز ببینی چی میشه این مریم هم که همه چیزو خراب کرد کتیبه رو هم بده پلیس محسن بدبخت می شه که

  12. #669
    آخر فروم باز MORINIO's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    ESF
    پست ها
    4,605

    پيش فرض

    اگه اون كتيبه رو بده دست كميته...پس محسن موندگار شده كه
    کتیبه رو نبرد گذاشت اون گوشه یادش رفت ببره!

    ولی زنجیر هنوز تو کیسه مونده..
    نه! زنجیر همراه محسنه ... تو جیبشه!

    سوتی خفن .این محسن که نمی تونست چیزی رو از88به 64 بیاره .!!!!!!!!!!!!چطور با لباسهای88 اومد 64!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    این سوتی که مال خیلی وقت پیش بود!!

    ------

    ولی مریم با این کارش فکر کنم گند زد به همه چی!احتمالا آیندش بازم تغییر میکنه ! مثلا اینکه شاید دیگه با همایون ازدواج نکنه!

    در کل محسن خریت کرد باید میموند همون 88 ! همه چی هم ok بود! دیگه مرگ و اینارو هم که نمیشه عوض کرد!

    راستی دیگه حالم داره به هم میخوره از این کلمات: پسر دایی (با تلفظ مهدی سلوکی !) و عمه جان

  13. 2 کاربر از MORINIO بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #670
    داره خودمونی میشه puss's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    51

    پيش فرض

    مریم چه نامرده ها باید صبر می کرد از خود محسن می پرسید بعد می رفت بد بخت رو لو بده ادم فروشه ها خدایی

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •