تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 67 از 934 اولاول ... 175763646566676869707177117167567 ... آخرآخر
نمايش نتايج 661 به 670 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #661
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    دوست دارم تا اخرين باقيمانده ی جانم تو را عاشق كنم



    زندگی من در زلالی چشمان تو خلاصه شده



    زندگی من در نفس های بازدم تو جاری شده



    زندگی من در همين از تو نوشتن ها وسعت يافته



    نفس كشيدن من تنها با ياد اوری زنده بودن تو امكان پذير است



    همين كه گاه نگاه چشمان پر از عشق يا سردی تو را ميبينم برايم كافی است و قانع



    كننده است كه زندگی زيباست



    اگر روزی از ديار من سفر كنی با چشمانی نابينا شده از گريستن در نبودت جای



    قدمهايت را بر روی سنگفرش خيابان گل باران ميكنم

  2. #662
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    بیا وا نمود کنیم چیزی عوض نشده است
    وانمود کنیم که خواب می بینیم
    وانمود کنیم که که این ! قراریست بین خودمان

    بیا وانمود کنیم..... من و تو فاصله مان هنوز عمودی است
    بیا خیال کنیم که هنوز .. همه چیز همان طور هست که قبل تر ها بود
    خیال کنیم که هنوز ... میشود خیال کرد
    بیا باور کنیم من همه جواب های تو را میدانم و سکوت هایم علامت سوال اشتباه تو است

    و تو آنقدر به حقیقت سوال های من ایمان داری ! که دروغ از جواب هایت بیرون نمیآید
    بیا خیال کنیم که... اینگونه است .
    به خاطر همه آن گذشته ! بیا قراری بگذاریم ...
    من دروغ های تو را باور می کنم و تو سکوت های من را ...
    اینگونه شاید بتوانیم ..کمی بیشتر با هم باشیم !

  3. #663
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    درشکه ای می خواهم سیاه
    که یاد تو را با خود ببرد
    یا نه
    نه
    یاد تو باشد
    مرا با خود ببرد.

  4. #664
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    هر که را از دور می بینم
    گلویم خشک می شود
    می ترسم نکند
    این بار
    اشتباه نگرفته باشم
    بانو!
    من به دنبال تو می آیم
    تو هم از من بگریز
    بگذار
    دیرتر بمیرم.

  5. #665
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    تو، مثل هيچكس...


    چه جمله اي كه مكان و زمان نمي خواهد
    به هر زبان كه بگويي ... زبان نمي خواهد!
    چه جمله ايست كه از تو براي اثباتش
    به جز دو چشم دليل و نشان نمي خواهد
    چه جمله ايست كه وقتي شنيدم از دهنت
    دلم به جز دل تو همزبان نمي خواهد
    ستاره ها همه دور مدارشان باشند
    تو ماه من شده اي! كهكشان نمي خواهد!
    تو ماه من،پر پرواز من شدي باتو
    پر از پرنده شدن آسمان نمي خواهد
    نگاه كن! قلمم مثل چشم تو شده است
    براي گفتن حرفش دهان نمي خواهد!
    حديث ما همه در جمله اي خلاصه شده
    كه (دوستت دارم) داستان نمي خواهد!
    كه (دوستت دارم) يعني كه (دوستت دارم!)
    كه (دوستت دارم) امتحان نمي خواهد!!!

  6. #666
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    چگونه بال زنم تا به ناكجا كه تويي

    بلندمي پرم اما ، نه آن هوا كه تويي

    تمام طول خط از نقطه اي كه پر شده است

    از ابتدا كه تويي تا به انتها كه تويي

    ضمير ها بدل اسم اعظم اند همه

    از او و ما كه منم تا من و شما كه تويي

    تويي جواب سوال قديم بود و نبود

    چنانچه پاسخ هر چون و هر چرا كه تويي

    به عشق معني پيچيده داده اي و به زن

    قديم تازه و بي مرز؛ بسته تا كه تويي

    به رغم خارمغيلان نه مرد نيم رهم

    از اين سغر همه پايان آن خوشا كه تويي

    جدا از اين من و ما و رها ز چون و چرا

    كسي نشسته در آنسوي ماجرا كه تويي

    نهادم آينه اي پيش روي آينه ات

    جهان پر از تو و من شد پر از خدا كه تويي

    تمام شعر مرا هم ز عشق دم زده اي

    نوشته ها كه تويي نانوشته ها كه تويي...

  7. #667
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    و این چنین «تو» سبب شد که شب تمام شود
    دهان بسته ی شاعر پر از کلام شود
    ببارد از همه سو واژه های مست از تو
    که نیست های جهان هست می شوند از «تو»
    بیا و واژه برایم درون شعر بچین
    که انتهای سکوت ابتدای توست! ببین!
    سکوت راه غزل می زد و نمی ترسید...
    و جاده داشت بدون عبور می گندید
    که سر رسیدی و شولای عشق پوشیدی
    و واژه واژه به من شعر ناب بخشیدی
    سکوت زخمی و ترسان، گذاشت پا به فرار
    که تا«تو» حاکم من باشی ای غزل! سردار!
    «سکوت چیز بدی یود» من تمام! تمام!
    آهای شعر قشنگ هزار بوسه! سلام!

  8. #668
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    لیلی خودش را به آتش کشید
    خدا سوختنش را تماشا می کرد
    لیلی گر میگرفت ، خدا حظ می کرد
    لیلی می ترسید
    می ترسید آتشش تمام شود
    لیلی چیزی از خدا خواست
    خدا اجابت کرد
    مجنون سر رسید
    ...
    مجنون آتش هیزم لیلی شد
    آتش زبانه کشید
    آتش ماند
    زمین خدا گرم شد



  9. این کاربر از god_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #669
    اگه نباشه جاش خالی می مونه •*´• pegah •´*•'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    neverland
    پست ها
    467

    پيش فرض

    مي خوام از دوست داشتن بگم

    از دوست داشتن تو و خودم بگم

    دوست داشتن براي من يه واژه بود

    مثل موج تو دريا سرگردون بود

    به وقت تنهايي سراغش ميرفتم

    وقت خوشي فراموشش مي كردم

    تو روزاي ابري

    پشت پنجره واسي آدم برفي بيچاره

    دل مي سوزندم

    چون خودمو مثل اون تو حصار مي ديدم

    وقت بهار

    دنبالت مي گشتم

    دنبال اداي دوست داشتن گلها

    زير بارون مي رقصيدم

    اما هيچي ازش نمي فهميدم

    اما با اومدن تو

    همه چيز عوض شد

    رنگ گلها

    خواب زندگي

    رنگ ديگي شد

    دفتر مشقم هر شب با اسم تو پر شد

    رنگ نقاشيام رنگ چشماي تو شد

    شبا تو خواب روياي من

    نوازش دستهاي گرم تو شد

    تو خواب و بيداري

    تو زندگي و رويا

    فقط يه آرزوي كوچيك دارم

    يه آرزوي كوچيك و محال دارم

  11. #670
    اگه نباشه جاش خالی می مونه •*´• pegah •´*•'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    neverland
    پست ها
    467

    پيش فرض

    عشق یعنی مستی و دیوانگی
    عشق یعنی با جهان بیگانگی
    عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
    عشق یعنی سجده با چشمان تر
    عشق یعنی سر به دار آویختن
    عشق یعنی اشک حسرت ریختن
    عشق یعنی درجهان رسوا شدن
    عشق یعنی سست و بی پروا شدن
    عشق یعنی سوختن با ساختن
    عشق یعنی زندگی را باختن

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •